Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
atmospheric corrosion
فساد تدریجی در اثر مجاورت با هوا
Other Matches
corrosion
فساد تدریجی
corrsion
فساد تدریجی فساد
gas degeneration
فساد تدریجی گازی
roll back
به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
phases
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phased
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phase
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
abutment
مجاورت
adjacence or cency
مجاورت
propinquity
مجاورت
neighborhood
مجاورت
contiguity
مجاورت
collateral
در مجاورت هم
vichywater
مجاورت
vicinity
مجاورت
juxtaposition
مجاورت
proximity
مجاورت
neighbourhoods
همسایگی مجاورت
neighborhoods
همسایگی مجاورت
neiggourhood
جوار مجاورت
greenside
در مجاورت زمین
law of contiguity
قانون مجاورت
neighbourhood
همسایگی مجاورت
adjacency
نزدیکی مجاورت
joins
در مجاورت بودن
adjacence
نزدیکی مجاورت
join
در مجاورت بودن
joined
در مجاورت بودن
vicinage
مجاورت همسایگی
association by contiguity
تداعی از راه مجاورت
pyrophorous
اتش گیرنده مجاورت هوا
juxtaposition
جا دادن اقلام در مجاورت یکدیگر
pyrophorus
چیزی که در مجاورت هواخودبخود اتش گیرد
tip fading
[رنگ پریدگی الیاف در مجاورت نور آفتاب]
catalysis
اثر مجاورت جسمی دریک فعل وانفعال شیمیایی
catalyst
عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
catalysts
عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
side tone
انعکاس صوت دریک مداربعلت مجاورت با مدار صوتی دیگر
slows
تدریجی
gradatory
تدریجی
gradual
تدریجی
step by step
تدریجی
progressive
تدریجی
step-by-step
تدریجی
slowing
تدریجی
slowest
تدریجی
piecemeal
تدریجی
step wise
تدریجی
imperceptible
تدریجی
gradational
تدریجی
slower
تدریجی
slow
تدریجی
slowed
تدریجی
turpitude
فساد
rottenness
فساد
vitiation
فساد
debauchment
فساد
degeneration
فساد
guilty pleasure
فساد
morbidness
فساد
depravement
فساد
depravation
فساد
decadency
فساد
cottuptness
فساد
corruptness
فساد
morbidity
فساد
necrosis
فساد
pravity
فساد
vice
[immorality]
فساد
putrefaction
فساد
putridness
فساد
pyosis
فساد
vileness
فساد
decaying
فساد
pus
فساد
fester
فساد
spoils
فساد
spoiling
فساد
immorality
فساد
spoiled
فساد
spoil
فساد
invalidity
فساد
depravity
فساد
decayed
فساد
dissolution
فساد
decay
فساد
degeneracy
فساد
decays
فساد
festered
فساد
decadence
فساد
vices
فساد
vises
فساد
vice-
فساد
mortification
فساد
corruption
فساد
festers
فساد
vice
فساد
festering
فساد
step by step excitation
تحریک تدریجی
fail soft
تخریب تدریجی
gradualness
تدریجی بودن
fail softly
با خرابی تدریجی
graduality
تدریجی بودن
insti
ریزش تدریجی
insti
تلقین تدریجی
instillation
ریزش تدریجی
progressive relaxation
ارمیدگی تدریجی
progressive paralysis
فلج تدریجی
progressive burning
سوزش تدریجی
progressive assambly
نصب تدریجی
progress payments
پرداخت تدریجی
partial shipment
حمل تدریجی
piecemeal
بطور تدریجی
piecemeal
بتدریج تدریجی
quantize
تدریجی کردن
quantizer
تدریجی کننده
scale down
کاهش تدریجی
fail soft
با خرابی تدریجی
delelopment
تکامل تدریجی
gradations
انتقال تدریجی
gradation
انتقال تدریجی
erosion
تحلیل تدریجی
evolution
تکامل تدریجی
glaucoma
کوری تدریجی
living death
مرگ تدریجی
evanescence
زوال تدریجی
sodom
مرکز فساد
scorbutus
فساد خون
corruptible
فساد پذیر
inherent vice
فساد ذاتی
putrescencty
گندیدگی فساد
Anti – corruption campaign .
مبارزه با فساد
invalidity
بطلان فساد
passible
فساد پذیر
spoilable
فساد پذیر
perishableness
فساد پذیری
corruptibility
قابلیت فساد
decadently
در حال فساد
factionist
اهل فساد
corruption on the earth
فساد فی الارض
the origin of evil
منشا فساد
incorruption
فساد ناپذیری
indecomposable
فساد ناپذیر
phthisis
فساد بافتها
corruptive
فساد امیز
putrescence
گندیدگی فساد
Moral decadence .
فساد اخلاق
perverseness
هرزگی فساد
progressional
دارای پیشرفت تدریجی
progressive burning
سوختن تدریجی خرج
process
پیشرفت تدریجی ومداوم
gradual
شیب تدریجی واهسته
processes
پیشرفت تدریجی ومداوم
graduate
تغییر تدریجی کردن
evanescence
فقدان تدریجی ناپایداری
graduates
تغییر تدریجی کردن
graduating
تغییر تدریجی کردن
evolution
تحول تکامل تدریجی
insinuation
نفوذ دخول تدریجی
intergradation
محو سازی تدریجی
instilment
ریزش و تلقین تدریجی
The corruption in government offices .
فساد دردستگاههای دولتی
suppurate
فساد جمع شدن
decadence
فساد اغاز ویرانی
antimateriel agent
عامل فساد اماد
bacteriolysis
فساد و تحلیل میکرب
preservative
جلوگیری کننده از فساد
preservatives
جلوگیری کننده از فساد
corruptibly
بطور فساد پذیر
dry rot
فساد اجتماعی واخلاقی
progressive cookery
پخت تدریجی غذای یکان
evolutionism
اصول ترقی و تکامل تدریجی
abklingen
محو شدن تدریجی احساس
lysis
سقوط وزوال تدریجی مرض
incorruptible
فساد نا پذیر منحرف نشدنی
adulterant
مایه تقلب و فساد متقلب
To wallow in vice .
درمنجلاب فساد غوطه ور بودن
lacquer preservative
لاک جلوگیری کننده از فساد
striptease
رقص همراه با برهنگی تدریجی رقاصه
frequency drift
تغییر تدریجی فرکانس یک فرستنده یا اسلاتور
lysate
محصول زوال وفساد تدریجی سلول
abiotrophy
تحلیل و فساد عضوبدون علت مشهود
gangrene
فساد عضو براثر نرسیدن خون
pneumatolysis
تاثیر بخار گرم ومایعات وفشار درتشکیل سنگهای معدنی واقع در مجاورت سنگهای اذرین
winder
گرم شدن تدریجی بدن و افزودن برسرعت
escalation
افزایش تدریجی شدت و وسعت میدان جنگ
acidosis
فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
dysgenics
مبحث مطالعه فساد نسل وتباهی نژادی
cacogenesis
فساد نژادی دراثر حفظ وابقاء صفات بد
lamb's tongue
[کاهش تدریجی نرده پله ها شبیه انتهای زبان]
accrual
افزایش تدریجی مقدار یا ارزش چیزی بخصوص پول
humoralism
اعتقاد به اینکه امراض نتیجه فساد اخلاط است
turpis causa
عوض نامشروع و غیر قانونی که باعث فساد عقد میشود
choke
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
chokes
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
scallywag
نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
scalogram
نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
choked
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
gum
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
creeps
تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com