English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
nordic council فنلاند و نروژ که هدف ان بسط همکاریهای کشورهای اسکاندیناوی درشئون مختلف است
Other Matches
internationals مربوط به کشورهای مختلف
international مربوط به کشورهای مختلف
country file را برای کشورهای مختلف تعریف میکند
safflower گل رنگ [این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
advanced countries کشورهای پیشرفته کشورهای توسعه یافته
developed countries کشورهای توسعه یافته کشورهای پیشرفته
APEC سازمان مرکز همکاریهای اقتصادی
Norway نروژ
rio treaty اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
e f t a (european free trade association سویس نروژ
krone مسکوک نقره دانمارک و نروژ
Finland کشور فنلاند
Finland خلیج فنلاند
finn اهل کشور فنلاند
finnish زبان مردم فنلاند
developing countries کشورهای در حال رشد کشورهای در حال توسعه
Scandinavian اسکاندیناوی
Scandinavians اسکاندیناوی
Scandinavia اسکاندیناوی
northman اسکاندیناوی باستانی
lapponian درشمال اسکاندیناوی
norse اهل اسکاندیناوی
Vikings جنگجوی اسکاندیناوی
Viking جنگجوی اسکاندیناوی
norseman اسکاندیناوی باستانی
norse مربوط به اسکاندیناوی
e f t a (european free trade association فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
praam کرجی یا پارویی اسکاندیناوی
kraken اژدهای دریایی افسانهای اسکاندیناوی
charts شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charted شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
chart شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
target discrimination قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
charting شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
systems analysis ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
fractional اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
blocage [بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
selectable مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
symbiosis همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
skald شاعر قدیمی اسکاندیناوی داستان نویس
sea king دزد دریایی اسکاندیناوی درقرنهای میانه
laplander اهل در شمال اسکاندیناوی زبان لایلاندی
vortex separation جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
heterogeneous network سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
fdm انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
nordic council شورای اسکاندیناوی مجمع متشکل ازنمایندگان دانمارک
paint program نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocating به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocates به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocate به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
functions سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
function سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
estate in common درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
bused خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequencies انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequency انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous مختلف الجنس و مختلف النوع
profiles امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profile امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
tree of life درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
highway خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highways خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
dragon style [سبک دراگون که سبک هنری وایکینگ های اسکاندیناوی بوده است.]
hunting design طرح شکارگاهی [این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
free world کشورهای غیرکمونیست
industrial nations کشورهای صنعتی
developed market economy countries کشورهای مرفه
less developed contries کشورهای کم رشد
poor countries کشورهای فقیر
allied کشورهای هم پیمان
overseas کشورهای بیگانه
uncomitted countries کشورهای غیرمتعهد
capitalist countries کشورهای سرمایه داری
underdeveloped countries کشورهای توسعه نیافته
retarded countries کشورهای عقب مانده
federalization تشکیل کشورهای متحد
backward countries کشورهای عقب مانده
Underdeveloped ( backward) countries . کشورهای عقب افتاده
development countries کشورهای قابل توسعه
third world countries کشورهای جهان سوم
the united states of america ایالات یا کشورهای متحدامریکا
allied headquarters قرارگاه کشورهای هم پیمان
The English speaking-countries. کشورهای انگلیسی زبان
developing countries کشورهای در حال توسعه
federating تشکیل کشورهای متحد دادن
less developed countries کشورهای کمتر توسعه یافته
orients کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
orienting کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
orient کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
federative مبنی بر سازمان کشورهای متحد
reactions from abroad واکنش مردم در کشورهای خارجی
commonwealth games جام کشورهای مشترک المنافع
federate تشکیل کشورهای متحد دادن
overseas income درامد از کشور یا کشورهای خارجی
third world economies اقتصاد کشورهای جهان سوم
organization of petroleum exporting cont سازمان کشورهای صادرکننده نفت
OPEC سازمان کشورهای صادرکننده نفت
OAS مخفف سازمان کشورهای امریکایی
commonwealths کشورهای مشترک المنافع جمهور
pan americanism طرفداری از اتحاد کشورهای امریکایی
federates تشکیل کشورهای متحد دادن
commonwealth کشورهای مشترک المنافع جمهور
federated تشکیل کشورهای متحد دادن
decollate جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
trade follows the flag تجارت کشورهای مشترک المنافع با انگلستان
oil rich countries کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت
developed market economy countries کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
isolationist طرفدارعدم مداخله در سیاست کشورهای دیگر
unicef (= united nations international یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
least developed countries پائین ترین کشورهای در حال توسعه
pax britannica اشتی که انگلیس کشورهای جنگجوربدان دعوت میکند
e r p جهت کمک به توسعه اقتصادی کشورهای اروپا
seato forces نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
star design طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
satellites ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
first world کشورهای کنونی سرمایه داری پیشرفته ازنظر اقتصادی
the big four درکنفرانس صلح پاریس 9191به کشورهای فرانسه انگلستان
Comparison with other countries is extremely interesting. مقایسه با کشورهای دیگر بی اندازه جالب توجه است.
satellite ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
christian era مبداء تاریخ کشورهای مسیحی که از زمان تولد مسیح اغازمیگردد
dumping فروش کالادر کشورهای دیگر با قیمتی پایین تر از قیمت داخلی
enclave ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
rio treaty پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
enclaves ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence. در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
e f t a (european free trade association اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
characteristics of underdeveloping مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
marshall plan طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
world bank بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
pan american union سازمان دولتهای قاره امریکا که به سال 0981 در واشنگتن تاسیس شد و هدف ان گسترش همکاری و همبستگی در شقوق و شئون مختلفه بین کشورهای قاره امریکااست
colombo plan طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
variegated مختلف
miscellaneous مختلف
divergent مختلف
various مختلف
sundry مختلف
discrepant مختلف
diverse مختلف
off مختلف
disparate مختلف
dissimilar مختلف
varying مختلف
international development association مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
tour de france مسابقه تور دو فرانس بمسافت 0004 کیلومتر در12 روز که دوچرخه سواران از کشورهای فرانسه بلژیک اسپانیا ایتالیا المان و سویس می گذرند و از سال 3091پایه گذاری شده و اغلب مسیرکوهستانی است
variate مختلف کردن
miscellaneous works کارهای مختلف
asynchronous مختلف الزمان
variant گوناگون مختلف
polyphyletic از نژادهای مختلف
polyphyletic مختلف الاجداد
two discrepant stories دو حکایت مختلف
half caste ازنژاد مختلف
heterochromatic مختلف اللون
diversely به اشکال مختلف
variously بطور مختلف
diverse مختلف مخالف
several جدا مختلف
half breed از نژاد مختلف
dangerous goods by road agreement موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
second world جهان دوم . کشورهای پیشرفته اقتصادی سوسیالیستی را جهان دوم نامند
civil military relations روابط بین نظامیان وغیرنظامیان روابط نظامیان با مردم کشورهای دیگر
plug ورودی که به وسایل مختلف
plugging ورودی که به وسایل مختلف
plugs ورودی که به وسایل مختلف
stages مراحل مختلف یک موشک
varisized دارای اندازههای مختلف
stage مراحل مختلف یک موشک
variform گوناگون مختلف الشکل
run around <idiom> گردش درمناطق مختلف
play off <idiom> رفتار مختلف با اشخاص
stock market بورس کالاهای مختلف
stock markets بورس کالاهای مختلف
The various strata of society. طبقات مختلف اجتماع
holdalls جعبه اسبابهای مختلف
multifarious دارای انواع مختلف
eccentrics مختلف المرکز بودن
syntax هم اهنگی قسمتهای مختلف
eccentric مختلف المرکز بودن
rank and file شئون مختلف نظامی
interrace بین نژادهای مختلف
heterochromatic دارای رنگهای مختلف
various books کتابهای گوناگون یا مختلف
diversiform دارای اشکال مختلف
multi tone horn بوق با اصوات مختلف
intercollegiate بین کالجهای مختلف
miscellanist نویسنده مطالب مختلف
interracial بین نژادهای مختلف
commodity loading بارگیری کالاهای مختلف
disjunctive دارای دو شق مختلف فصلی
team tennis بازیهای مختلف تنیس
holdall جعبه اسبابهای مختلف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com