Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
accomodation line
قبول یک نوع خطر به وسیله بیمه گزار وقتی با بیمه نامه های دیگری همراه است
Other Matches
valued policy
بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
assured
بیمه گزار
policy
بیمه نامه ورقه بیمه
policies
بیمه نامه ورقه بیمه
self insurance
بیمه شدگی توسط خویشتن بیمه شدن پیش خود
continuation clause
مادهای که درقرارداد بیمه ذکر گردیده وبراساس ان قراداد بیمه تمدیدمی گردد
exclusion clause
مادهای از قرارداد بیمه که در ان مواردی که مشمول بیمه نمیگردد ذکر شده است
excess loss cover
بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
insurance policies
بیمه نامه
policy
بیمه نامه
policies
بیمه نامه
insurance policy
بیمه نامه
open policy
بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
blanket policy
بیمه نامه جامع
mixed policy
بیمه نامه مختلط
blanket policy
بیمه نامه کلی
comprehensive insurance policy
بیمه نامه جامع
covering note
بیمه نامه موقت
open cover
بیمه نامه باز
cover note
بیمه نامه موقت
floating policy
بیمه نامه متغیر
open policy
بیمه نامه باز
cover note
گواهی بیمه نامه
policy holder
دارنده بیمه نامه
valued policy
بیمه نامه با ارزش معین
bearer policy
بیمه نامه بدون نام
time policy
بیمه نامه مدت دار
all risk insurance policy
بیمه نامه تمام خطر
open policy
بیمه نامه قابل تغییر
underwrite policy
بیمه نامه را فهر نویسی کردن
unvalued policy
بیمه نامه ارزش گذاری نشده
accountable mail
پست یا نامه سفارشی و بیمه شده
agreed value policy
بیمه نامه با ارزش توافق شده
time policy
بیمه نامه دریایی با مدت محدود
blanket policy
بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
reassurance
بیمه اتکایی بیمه ثانوی
reassurances
بیمه اتکایی بیمه ثانوی
c & f
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
average clause
عبارتی که در بیمه نامه دریایی درج میشود و حاکی از ان است که برخی از کالاهااز شمول این خسارت خارج میباشد
literal
چاپ خطا وقتی که حرفی با دیگری جایگزین شود و یا وقتی دو حرف منتقل شوند
chains
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
assurance
بیمه
assurer
بیمه گر
assurances
بیمه
aids to trade
بیمه
insurance
حق بیمه
insurance permium
حق بیمه
insurance premium
حق بیمه
cost,insurance,freight and exchange(cif&
بیمه
insurer, underwriter
بیمه گر
level premium
حق بیمه
insurance
بیمه
underwriter
بیمه گر
insurers
بیمه گر
insurer
بیمه گر
underwriters
بیمه گر
premium
حق بیمه
premiums
حق بیمه
accident insurance
بیمه تصادفات
insurance certificate
گواهی بیمه
deductible
فرانشیز بیمه
insurance certificate
بیمه اتکایی
comprehensive insurance
بیمه جامع
employer's liability insurance company
شرکت بیمه
insurance certificate
بیمه مشترک
insurance
پول بیمه
insurance broker
واسطه بیمه
fire insurance
بیمه حریق
assurable
بیمه کردنی
insurance company
شرکت بیمه
social insurance
بیمه اجتماعی
policy holder
دارنده بیمه
insurance policies
قرارداد بیمه
credit insurance
بیمه اعتبار
actuaries
کارشناس بیمه
premium
مبلغ بیمه
assurer
بیمه کننده
premium
وثیقه حق بیمه
insurance cover
پوشش بیمه
insurance broker
دلال بیمه
property insurance
بیمه دارائی
health insurance
بیمه بهداشتی
hull insurance
بیمه بدنه
to u. a policy of insurance
سند بیمه
national insurance
بیمه اجتماعی
actuary
متخصص بیمه
insurable
بیمه کردنی
actuary
کارشناس بیمه
insurable
بیمه شدنی
actuaries
متخصص بیمه
industrial insurance
بیمه صنعتی
insurable
قابل بیمه
term insurance
بیمه موقت
wagering policy
بیمه قماری
insurance agent
نماینده بیمه
insurance agent
عامل بیمه
accident insurance
بیمه حوادث
insurant
بیمه گذار
national insurance
بیمه ملی
unemployment insurance
بیمه بیکاری
assured
بیمه شده
insure
بیمه کردن
health insurance
بیمه بهداشت
health insurance
بیمه تندرستی
insurability
بیمه برداری
life assurance
بیمه جان
old age insurance
بیمه بازنشستگی
assurances
بیمه عمر
life insurance
بیمه عمر
marine insurance
بیمه دریایی
cargo insurance
بیمه محموله
cargo insurance
بیمه بار
cargo insurance
بیمه محمولات
assure
بیمه کردن
assurances
گستاخی بیمه
reinsurance
بیمه مجدد
marine insurance
بیمه بحری
liability insurance
بیمه تعهدی
liability insurance
بیمه بدهی
assuring
بیمه کردن
reinsurance
بیمه اتکائی
reinsurance
بیمه اتکایی
assurance
بیمه عمر
assures
بیمه کردن
blanket insurance
بیمه کلی
premiums
وثیقه حق بیمه
insured
بیمه شونده
leading insurer
بیمه گر اصلی
insurance policy
قرارداد بیمه
insured
بیمه گذار
insurance policies
سند بیمه
premiums
مبلغ بیمه
comprehensive insurance
بیمه کامل
assurance
گستاخی بیمه
contingency insurance
بیمه احتیاطی
life assurance
بیمه عمر
insured, policy holder
بیمه شده
pension insurance
بیمه بازنشستگی
insurance policy
سند بیمه
insured
بیمه شده
coinsurance
بیمه مشترک
class d allotment
کسورات بیمه
life insurance
بیمه زندگی
co insurance
بیمه مشترک
coinsurance
بیمه اتکایی
reinsurer
بیمه گر اتکائی
joint insurance
بیمه اشتراکی
insurance and freight cost
هزینه بیمه و حمل
indemnify
غرامت بیمه زیان
professional liability insurance
بیمه تعهدات شغلی
reasure
دوباره بیمه کردن
re assurance policy
قرارداد بیمه اتکایی
public liability insurance
بیمه تعهدات عمومی
marine insurance
بیمه حمل دریایی
prohibited risk
خطر بیمه نشدنی
proposal form
فرم درخواست بیمه
socialized medicine
بیمه پزشکی همگانی
insured value
ارزش بیمه شده
dole
حق بیمه ایام بیکاری
ordinary life insurance
بیمه عمر عادی
reinsure
دوباره بیمه کردن
reinsure
بیمه اتکایی کردن
third party insurance
بیمه شخص ثالث
assuror
بیمه کنندهء عمر
average
متوسط خسارت در بیمه
I want full insurance.
من با بیمه کامل میخواهم.
cover note
گواهی پوشش بیمه
coinsure
بیمه اتکایی کردن
underwriters
صادرکننده بیمه دریایی
assure
بیمه کردن عمر
claim of insurance
ادعای اخذ بیمه
assures
بیمه کردن عمر
cif
بیمه و هزینه حمل
adjuster
کارشناس در خسارت بیمه
assuring
بیمه کردن عمر
contingency cover
بیمه حمل احتیاطی
all risk insurance
بیمه تمام حوادث
assurer
بیمه کنندهء عمر
averaged
متوسط خسارت در بیمه
averages
متوسط خسارت در بیمه
averaging
متوسط خسارت در بیمه
to rate up
بیمه زیاد گرفتن از
insure
بیمه بدست اوردن
fire insurance
بیمه اتش سوزی
underwriter
صادرکننده بیمه دریایی
war risk insurance
بیمه خطر مرگ
to be privately insured
بیمه خصوصی داشتن
endowment assurance
بیمه عمر مختلط
to have private insurance
[cover]
بیمه خصوصی داشتن
credit insurance
بیمه نمودن اعتبار
cover
تامین زیان و خسارات بیمه
covers
تامین زیان و خسارات بیمه
coverings
تامین زیان و خسارات بیمه
to be compulsorily insured
اجباری
[الزامی]
بیمه بودن
to be voluntarily insured
داوطلبانه بیمه شده بودن
to have compulsory insurance
[cover]
اجباری
[الزامی]
بیمه بودن
average adjuster
کارشناس تعیین خسارت بیمه
average stater
کارشناس تعیین خسارت بیمه
take out an insurance policy
قرارداد بیمه را منعقد کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com