Dictiornary-Farsi | قیمت تحویل | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (10 milliseconds)

English	Persian
terminal price	قیمت تحویل


Search result with all words

bear	کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears	کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
free on boand	تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
Other Matches

kinked demand curve	و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
cumulative delivery diagram	منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
handover	تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
reserve price	قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
impact shipment	کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
cash on delivery	فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
cost plus pricing	تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
current standard cost	مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
unbundled software	نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
underprice	قیمت پایین تراز قیمت بازار
value added	قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering	سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
list price	فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
paasche price index	یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
shadow price	شبه قیمت قیمت ضمنی
last price	اخرین قیمت حداقل قیمت
normal price	قیمت عادی قیمت معمولی
quantum valebat	در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
spiral of wages and prices	حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
tacit collusion	حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
procurement rate	نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
marginal cost pricing	قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
trover	دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
utilization	تحویل
devolvement	تحویل
landing, storage, delivery	تحویل
livery	تحویل
delivery	تحویل
deliveries	تحویل
liveries	تحویل
bailment	تحویل
freeing	تحویل
freed	تحویل
free	تحویل
processes	تحویل
prehension	تحویل
transter	تحویل
process	تحویل
solstice	تحویل
frees	تحویل
delivery speed	سرعت تحویل
takeover	تحویل گیری
delivered at frontier	تحویل در مرز
delivering	تحویل دادن
delivery table	میز تحویل
deliver	تحویل دادن
deliverable state	در حالت تحویل
deliverable	قابل تحویل
hand over	تحویل دادن
delivery terms	نحوه تحویل
deliverer	تحویل دهنده
delivered	تحویل شده
delivery side	سمت تحویل
delivery order	حواله تحویل
delivers	تحویل دادن
delivery terms	شرایط تحویل
take delivery of	تحویل گرفتن
delivery notice	اعلامیه تحویل
delivering	تحویل تسلیم
delivery date	تاریخ تحویل
delivery free	تحویل رایگان
transfers	واگذاری تحویل
period of delivery	دوره تحویل
bailment	تحویل جنس
irreducibility	تحویل ناپذیری
polytropic	تحویل برزخ
cargo delivery	تحویل بار
transferee	تحویل گیرنده
renditions	پرداخت تحویل
rendition	پرداخت تحویل
surrendered	تحویل دادن
delivery note	حواله تحویل
surrender	تحویل دادن
pick up and delivery	بارگیری و تحویل
fob	تحویل کشتی
bailee	تحویل گیرنده
surrenders	تحویل دادن
transferring	واگذاری تحویل
transfer	واگذاری تحویل
take over	تحویل گرفتن
shortchange	کم تحویل دادن
theft, pilferage, non delivery	عدم تحویل
recorded delivery	تحویل سفارشی
acceptance tests	آزمایشهای تحویل
to deliver over	تحویل دادن
to hand over	تحویل دادن
prompt delivery	تحویل فوری
to take over	تحویل گرفتن
catcher's side	سوی تحویل
rendered	تحویل دادن
transference	تحویل حواله
renders	تحویل دادن
supplying	تحویل دادن
forwarded <adj.> <past-p.>	تحویل شده
supply	تحویل ذخیره
delivered <adj.> <past-p.>	تحویل شده
supply	تحویل دادن
render	تحویل دادن
supplying	تحویل ذخیره
cash dispensers	تحویل دارخودکار
cash dispenser	تحویل دارخودکار
takeovers	تحویل گیری
consigned <adj.> <past-p.>	تحویل شده
ex factory	تحویل در کارخانه
ex mill	تحویل در کارخانه
forward delivery	تحویل دراینده
supplied	تحویل ذخیره
free on quay	تحویل دراسکله
supplied	تحویل دادن
forward delivery	تحویل به وعده
smooth delivery	تحویل بی اشکال
committed <adj.> <past-p.>	تحویل شده
free docks	تحویل در بارانداز
delivery valve	سوپاپ تحویل
delivery to the home	تحویل در خانه
exs	تحویل از کشتی
LSD	نگهداری تحویل
demand satisfaction	تحویل درخواستها
exq	تحویل در بارانداز
redeliver	دوباره تحویل دادن
spot goods	کالاهای اماده تحویل
free on rail	تحویل در راه اهن
cash on delivery	پرداخت هنگام تحویل
overdue goods	کالاهای تحویل نشده
turn over to the police	تحویل پلیس دادن
named place of delivery at frontier	تحویل در مرز مشخص
exw	تحویل در محل تولید
franco alongside ship	تحویل کنار کشتی
ex warehouse	تحویل در کنار انبار
ex quay	تحویل در بندر مقصد
ex ship	تحویل در کنار کشتی
ex quay	تحویل در بارانداز مقصد
ex warehouse	تحویل در انبار فروشنده
To take delivery of something.	چیزی را تحویل گرفتن
fot	تحویل روی کامیون
goods inwards sheet	برگ تحویل کالا
delivery	تحویل کالا دادن
delivery	قبض و اقباض تحویل
give in charge	تحویل پلیس دادن
destination port	بندر تحویل کالا
goods intake	کالاهای درحال تحویل
delivery car	واگن تحویل دهنده
procurement	تهیه و تحویل اماد
receipt	بزهکاران را تحویل گرفتن
receipts	بزهکاران را تحویل گرفتن
goods inwards	کالاهای درحال تحویل
delivery order	دستور تحویل کالا
reduction	تحویل استحاله کاهش
for	تحویل روی قطار
procure	تهیه و تحویل اماد
procured	تهیه و تحویل اماد
goods receiving	کالاهای درحال تحویل
reductions	تحویل استحاله کاهش
When do you take delivery of yourcar ?	اتوموبیلت را کی تحویل می گیری ؟
procuring	تهیه و تحویل اماد
deliveries	تحویل کالا دادن
procures	تهیه و تحویل اماد
d. of goods	تحویل کالا یا اجناس
deliveries	قبض و اقباض تحویل
forward sales	فروش کالاجهت تحویل در اینده
supplied	تحویل دادن تغذیه کردن
to get something to somebody	تحویل دادن چیزی به کسی
supply	تحویل دادن تغذیه کردن
received for shipment	تحویل شده برای حمل
lift [of a pump]	مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
capacity [of a pump]	مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
supplying	تحویل دادن تغذیه کردن
delivery [of a pump]	مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
discharge rate [of a pump]	مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
tpnd	دله دزدی وعدم تحویل
free carrier	تحویل به حمل کننده کالا
daf	frontier at delivered تحویل مرز
to be available for delivery at short notice	بلافاصله قابل تحویل بودن
becomes	مناسب بودن تحویل یافتن
become	مناسب بودن تحویل یافتن
delivered duty paid	تحویل پس از پرداخت عوارض مربوطه
to drop something off [at someone's]	چیزی را [به کسی ] تحویل دادن
issue	مسئله قضیه تحویل جنس
document against payment	تحویل اسناد در ازای پرداخت
issued	مسئله قضیه تحویل جنس
issues	مسئله قضیه تحویل جنس
ex works	تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
turn in	تحویل دادن جنس به انبار
bond	به انبار گمرک تحویل دادن
p&d	delivery and up pick بارگیری و تحویل
free on rail	تحویل کالا روی قطار
free on truck	تحویل کالا روی کامیون
freight forwarder	مقام تحویل دهنده کالا
give a person in charge	کسی را تحویل پلیس دادن
d/p	تحویل اسناددر مقابل پرداخت
demand satisfaction	تحویل اماد مورد نیاز
pigou effect	اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
delivery leadtime	زمان تحویل اولین قسمت وسایل
delivery leadtime	زمان تحویل اولین پارتی وسایل
deliverable state	کالاهایی که در وضعیت تحویل به مشتری میباشند
reconsignment	تنظیم مجدد بارنامه برای تحویل
documents aganist acceptance	تحویل اسناد در مقابل قبولی نویسی
off the shelf	تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
basic relay post	پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
Did you deliver my letter to your father ?	نامه مرا تحویل پدرت دادی ؟