English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (32 milliseconds)
English Persian
disorintate مالکیت چیزی راانکار کردن
Other Matches
denationalization تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
disowning مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
disown مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
disowned مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
put in a claim for something مدعی مالکیت چیزی شدن
disowns مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
share استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
shared استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
shares استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
prior possession تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است مگر انکه خلاف ان ثابت شود
negationist کسیکه عادت دارد همه چیز راانکار یا تکذیب کند
joint ownership اشتراک در مالکیت مالکیت مشاع
his right of ownership lapsed حق مالکیت از او سلب شد حق مالکیت او ساقط شد
to watch something مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن]
palinode قطعه شعر یا سرودی که مطلب شعر یا سرود قبلی راانکار کند
expropriates سلب مالکیت کردن از
expropriated سلب مالکیت کردن از
expropriating سلب مالکیت کردن از
expropriate سلب مالکیت کردن از
to put in possession مالکیت دادن متصدی کردن
to stop somebody or something کسی را یا چیزی را نگاه داشتن [متوقف کردن] [مانع کسی یا چیزی شدن] [جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
separation of ownership and control جدائی مالکیت از کنترل جدائی مالکیت از مدیریت
extensions طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extension طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
to portray somebody [something] نمایش دادن کسی یا چیزی [رل کسی یا چیزی را بازی کردن] [کسی یا چیزی را مجسم کردن]
to see something as something [ to construe something to be something] چیزی را بعنوان چیزی تفسیر کردن [تعبیر کردن]
to regard something as something چیزی را بعنوان چیزی تفسیر کردن [تعبیر کردن]
lay hands upon something جای چیزی را معلوم کردن چیزی را پیدا کردن
to depict somebody or something [as something] کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن [وصف کردن] [شرح دادن ] [نمایش دادن]
to appreciate something قدر چیزی را دانستن [سپاسگذار بودن] [قدردانی کردن برای چیزی]
modifying تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modify تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifies تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
covets میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
coveting میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
covet میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
correction صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند
to scramble for something هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
think nothing of something <idiom> فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن
sleep on it <idiom> به چیزی فکر کردن ،به چیزی رسیدگی کردن
rectify درست کردن چیزی یاصحیح کردن چیزی
rectified درست کردن چیزی یاصحیح کردن چیزی
rectifies درست کردن چیزی یاصحیح کردن چیزی
to give up [to waste] something ول کردن چیزی [کنترل یا هدایت چیزی]
see about (something) <idiom> دنبال چیزی گشتن ،چیزی را چک کردن
to mind somebody [something] اعتنا کردن به کسی [چیزی] [فکر کسی یا چیزی را کردن]
fix می کردن چیزی یا متصل کردن چیزی
fixes می کردن چیزی یا متصل کردن چیزی
dominium مالکیت
propritorship مالکیت
proprietorship مالکیت
proprietorial right حق مالکیت
support حق مالکیت
dominion حق مالکیت
ownership right حق مالکیت
acquisition مالکیت
possession مالکیت
acquisitions مالکیت
ownership حق مالکیت
ownership مالکیت
right of ownership حق مالکیت
collective ownership مالکیت جمعی
gen حالت مالکیت
title of territory مالکیت اقلیم
title deeds سند مالکیت
title deed قباله مالکیت
ascription تصدیق مالکیت
title deed سند مالکیت
collective ownership مالکیت مشاع
alienation انتقال مالکیت
personal ownership مالکیت شخصی
literary property حق مالکیت ادبی
retention of title ضبط مالکیت
joint ownership مالکیت مشترک
joint ownership مالکیت مشاع
ownership and management مالکیت و مدیریت
title deed اسناد مالکیت
villeinage مالکیت رعیت
accession شرکت در مالکیت
seisin مالکیت اراضی
get hold of (something) <idiom> به مالکیت رسیدن
slaveholding مالکیت برده
muniment of title دلیل مالکیت
state ownership مالکیت دولتی
state enterprise مالکیت دولتی
confusion مالکیت ما فی الذمه
asset ownership مالکیت دارائی
condominiums مالکیت مشترک
joint ownership مالکیت اشتراکی
expropriation سلب مالکیت
titles مستند مالکیت
root of title منشاء مالکیت
title مستند مالکیت
condominium مالکیت مشترک
special property مالکیت خاص
dispossession سلب مالکیت
document of title سند مالکیت
documents of title سند مالکیت
reconversion اعاده مالکیت
possessory title عنوان مالکیت
private property مالکیت خصوصی
possessory title سمت مالکیت
qualified property مالکیت محدود
praivate ownership مالکیت خصوصی
private ownership مالکیت خصوصی
public ownership مالکیت دولتی
possessory right حق تصرف یا مالکیت
property rights حقوق مالکیت
retention of title حفظ مالکیت
public ownership مالکیت دولتی
public domain مالکیت دولتی
individual ownership مالکیت فردی
estate in common مالکیت مشاع
public ownership مالکیت عمومی
possessory action دعوی مالکیت
replevin دعوی اعاده مالکیت
share certificate گواهی مالکیت سهام
mere right حق مالکیت بدون تصرف
beneficial ownership مالکیت به نسبت منافع
white elephant <idiom> ثروت یا مالکیت بیفایده
entitled to owver ship دارای حق مالکیت است
estate in common اشتراک در مالکیت زمین
prescriptive right or title حق مالکیت از راه مرورزمان
possessory action دعوی اعاده مالکیت
passing the ownership مالکیت مافی الذمه
repossessing مالکیت مجدد یافتن
repossessed مالکیت مجدد یافتن
repossess مالکیت مجدد یافتن
title-holder صاحب سند مالکیت
title-holders صاحب سند مالکیت
possession by title of ownership تصرف به عنوان مالکیت
collectivity مالکیت اشتراکی جمع
title of territory مالکیت قلمرو کشور
prescriptive right حق مالکیت از طریق مرورزمان
petitory مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
freehold مالکیت مطلق ملک موروثی
tenancies مدت اجاره مالکیت موقت
socialism مالکیت اجتماعی ابزار تولید
tenancy مدت اجاره مالکیت موقت
titleholder صاحب سند مالکیت دارای عنوان
hold down برای اثبات مالکیت در تصرف داشتن
p is nine points of the law تصرف شرط عمده مالکیت است
freeboard حق ادعای مالکیت درمورد زمینهای خالصه
hold down نصرف به عنوان مالکیت تصرف مالکانه
to concern something مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
estate in fee مالکیت مطلق و غیر شرطی نسبت به زمین
alienability قابلیت نقل وانتقال مالکیت بیگانه سازی
chose in action حق مالکیت نسبت به اموالی که در تصرف فرد نیست
Here are my car registration papers. بفرمائید این مدارک مالکیت اتومبیل من است.
eminent domain مالکیت مطلق دولت یا پادشاه یا رئیس مملکت
dock warrant سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
shifting use مالکیت منافع زمین با درج شرط به نفع ثالث
severalty مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
flavouring چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
lyophilization خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
flavourings چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavorings چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavoring چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
prejudged تصدیق بلا تصور درباره چیزی کردن پیشداوری کردن
to prescribe something [legal provision] چیزی را تعیین کردن [تجویز کردن] [ماده قانونی] [حقوق]
prejudge تصدیق بلا تصور درباره چیزی کردن پیشداوری کردن
prejudging تصدیق بلا تصور درباره چیزی کردن پیشداوری کردن
prejudges تصدیق بلا تصور درباره چیزی کردن پیشداوری کردن
to tarnish something [image, status, reputation, ...] چیزی را بد نام کردن [آسیب زدن] [خسارت وارد کردن] [خوشنامی ، مقام ، شهرت ، ... ]
refers توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
to pirate something چیزی را غیر قانونی چاپ کردن [دو نسخه ای کردن]
premeditate قبلا فکر چیزی را کردن مطالعه قبلی کردن
refer توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
set loose <idiom> رها کردن چیزی که تو گفته بودی ،آزاد کردن
to pull off something [contract, job etc.] چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
referred توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
fraise نرده دار کردن دهانه چیزی را گشادتر کردن
to instigate something چیزی را برانگیختن [اغوا کردن ] [وادار کردن ]
quantifies محدود کردن کیفیت چیزی را معلوم کردن
valuate ارزش چیزی رامعین کردن ارزیابی کردن
quantified محدود کردن کیفیت چیزی را معلوم کردن
quantifying محدود کردن کیفیت چیزی را معلوم کردن
quantify محدود کردن کیفیت چیزی را معلوم کردن
to throw light upon روشن کردن کمک بتوضیح چیزی کردن
cession صرفنظر کردن از چیزی وواگذار کردن ان واگذاری
property in action مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
prescription دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
prescriptions دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
apostrophes در اخر اسم مضاف برای ثبوت مالکیت مثل book s"Ali
apostrophe در اخر اسم مضاف برای ثبوت مالکیت مثل book s"Ali
executed contract قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
denouncing علیه کسی افهاری کردن کسی یا چیزی را ننگین کردن تقبیح کردن
denounce علیه کسی افهاری کردن کسی یا چیزی را ننگین کردن تقبیح کردن
denounced علیه کسی افهاری کردن کسی یا چیزی را ننگین کردن تقبیح کردن
denounces علیه کسی افهاری کردن کسی یا چیزی را ننگین کردن تقبیح کردن
to beg for a thing چیزی راخواهش کردن یاگدایی کردن
reference توجه کردن یا کار کردن با چیزی
references توجه کردن یا کار کردن با چیزی
briefest خلاصه کردن چیزی توجیه کردن
brief خلاصه کردن چیزی توجیه کردن
briefed خلاصه کردن چیزی توجیه کردن
briefer خلاصه کردن چیزی توجیه کردن
minds فکر چیزی را کردن یاداوری کردن
mind فکر چیزی را کردن یاداوری کردن
beck باسرتصدیق کردن یاحالی کردن چیزی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com