English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 199 (10 milliseconds)
English Persian
catch مانوردادن روی موج و رانده شدن موج سواربطرف ساحل
Other Matches
beach marker علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
ship to shore حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
shore to shore movement عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
onshore روی ساحل متوجه بطرف ساحل
inshore بطرف ساحل جلو ساحل
cast away رانده
driven رانده
castway رانده
outcast رانده
outcasts رانده
repressed واپس رانده
driven رانده شده
redezvous رانده وو محل ملاقات
overblown رانده شده دراثرباد
gone away رانده شده از پناهگاه
Left out of one place and driven away from another. <proverb> از آنجا مانده از اینجا رانده .
interned رانده شده ازکشور دیگر
blown out رانده شدن تخته موج سواری با باد شدید
paddle boats کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
paddle boat کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
counter thrust variation واریاسیون پیاده رانده متقابل در دفاع هندی شاه شطرنج
die casting روشی که در ان فلز مذاب بافشار هیدرولیکی به داخل قالبهایی رانده میشود
approach lane مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
warm gas thruster جت پیش راننده متشکل از گازذخیره شده با فشار زیاد که قبل از بیرون رانده شدن ازنازل گرم شود
sags یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sagged یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sag یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
beached ساحل
banks ساحل
brae ساحل
beach ساحل
beaches ساحل
coasts ساحل
coast ساحل
bank ساحل
shores ساحل
littoral ساحل
landside ساحل
sea shore ساحل
rivage ساحل
ashore به ساحل
shore ساحل
causey ساحل
riparian ساحل رودخانه زی
beaches زدن به ساحل
river line خط ساحل رودخانه
attack group گروه تک به ساحل
beaches ساحل شنی
sea coast ساحل دریا
seacoast ساحل دریا
beached زدن به ساحل
beached ساحل شنی
stethe ساحل رودخانه
backshore beach ساحل جزرو مد
shore duty خدمت ساحل
on shore روی ساحل
near shore نزدیک به ساحل
coastwards بطرف ساحل
coral reef ساحل مرجانی
coastward درامتداد ساحل
land combat نبرد در ساحل
coastward بطرف ساحل
coast guardsman ساحل بان
coastwise درطول ساحل
beach party تیم ساحل
low lander ساحل نشین
basegram پیام از ساحل
bankside شیب ساحل
bank revetment پوشش ساحل
bank protection ساحل داری
hard beach ساحل مستحکم
backshore ساحل جزرو مد
back beach ساحل جزرو مد
coastwards درامتداد ساحل
shore کرانه ساحل
river bank ساحل رودخانه
in- نزدیک ساحل
inshore به طرف ساحل
shore ساحل دریا
shores کرانه ساحل
offshore دور از ساحل
shores ساحل دریا
offshore از جانب ساحل
onshore واقع در ساحل
river banks ساحل رودخانه
in نزدیک ساحل
sandbanks ساحل شنی
seashores ساحل دریا
sandbank ساحل شنی
shorelines خط ساحل یا خط ساحلی
shoreline خط ساحل یا خط ساحلی
beach زدن به ساحل
beach ساحل شنی
seashore ساحل دریا
near bank ساحل نزدیک رودخانه
lee shore ساحل در معرض باد
retract دور شدن از ساحل
landing beach ساحل پیاده شدن
ashore بکنار بطرف ساحل
roadstead لنگرگاه دور از ساحل
retracted دور شدن از ساحل
retracting دور شدن از ساحل
waterside متعلق به کناردریا ساحل
put out از ساحل عازم شدن
Ivory Coast کشور ساحل عاج
the waves beats or the shore امواج به ساحل می کوبد
the wares beat the shore خوردن امواج به ساحل
shoring پیاده شدن در ساحل
bar خور پیشرفتگی اب به ساحل
bars خور پیشرفتگی اب به ساحل
seebreeze باد از دریا به ساحل
riverain ساکن ساحل رودخانه
hinterland زمین پشت ساحل
hinterlands زمین پشت ساحل
inside موج نزدیک ساحل
insides موج نزدیک ساحل
retracts دور شدن از ساحل
bank angle زاویه شیب ساحل
shelf سراشیب ساحل دریا
bank line نخ ماهیگیری وصل به ساحل
coast defence سازمان پدافنداز ساحل
coast in point نقطه ورود به ساحل
to wash something ashore بکنار ساحل شستن چیزی
landing attack تک همراه با پیاده شدن به ساحل
surf cast قلاب اندازی از ساحل در موج
offshore winds بادخشکی بادهای دور از ساحل
shore break موجهاییکه نزدیک ساحل می شکنند
landing forces نیروها پیاده شونده به ساحل
cay ساحل مرجانی یاشنی درجزیره
to wash something up بکنار ساحل شستن چیزی
banks صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
coasting کشتی رانی در طول ساحل
foreshores لبه جلوی ساحل دریا
foreshore لبه جلوی ساحل دریا
debarkation net پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
bank صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
beaching gear وسایل به ساحل کشیدن ناو
skate boat قایق بسته به ساحل در اغازمسابقه
barrier reef صخره مرجانی که تقریباموازی ساحل است
shore duty ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
landing پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
straight off مستقیما درجلو موج روبه ساحل
landings پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
point break موجهاییکه با زاویه به ساحل نزدیک می شوند
coast in point نقطه نزدیک شدن کشتی به ساحل
offshore دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
beachhead پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
liberty man ملوانی که اجازه دارد به ساحل برود
beachheads پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
alighting area نقطه پیاده شدن خودروها به ساحل
council of entent ساحل عاج نیجریه و ولتای علیا
mooring نقطه مهار کردن قایق به ساحل
soup موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
wharf لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
mooring line طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
wharves لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
camp-shedding [پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
approach line خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
soups موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
landing party گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
coastal refraction تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
wharfs لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
jolly boat قایق بار کشی از کشتی به ساحل و بعکس
landing attack تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
dune خاکریز یاتپه شنی ساحل که بادانها را جابجامیکند
scylla صخرهای در ساحل ایتالیاروبروی گرداب معروف به "شاریبدیس " در سیسیل
hard up جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
hard-up جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
bank protection حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
bollard تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
bollards تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
barrier light نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
painter طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
painters طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
transfer area در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
transfer berth دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
touchdowns درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
mooring penant طناب کوتاه وصل به گوی شناور برای بستن قایق به ساحل
tac log group گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
touchdown درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
cabotage کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
left slide حرکت موج سوار روی موج بسمت چپ روبرو ساحل
disembarkation به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
hard beach قسمت مستحکم ساحل یا اسکله اسکله روسازی شده
landing approach مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
landing area منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
piloting ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
cabotage کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل
landing schedule برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
naval landing party تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
riverine داخل رودخانهای یا ساحل رودخانهای
attack force نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
inshore نزدیک کرانه نزدیک ساحل
riverain کرانه نشین ساحل نشین
coastal convoy ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com