English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
fluor مایعات بدن حیوانات مواد فلورین دار
Other Matches
dye-stuff ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
hydro kinetic وابسته به حرکت مایعات ونیروی محرکه مایعات
florins فلورین
fluorine فلورین
florin فلورین
tetrafluoride فلورید مرکب از چهار اتم فلورین
ptomaine مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
transudate مواد فرانشت شده مواد مترشحه
durable material مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
equilibrium حد تعادل مایعات
emissions دفع مایعات
viscosity چسبندگی مایعات
succussion لرزش مایعات
emission دفع مایعات
hosghead پیمانه مایعات
magnaflux نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzyme مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzymes مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
hydraulics هیدرولیک مکانیک مایعات
buttery [انبار غذا و مایعات]
rundlet واحدگنجایش مایعات قدیمی
hydrokinetics علم جنبش مایعات
wet tank تانکر حمل مایعات
aeration هوا دادن به مایعات
hydrostatics علم تعادل مایعات
runlet واحدگنجایش مایعات قدیمی
agitators اسباب بهم زدن مایعات
pneumercator شاغول سنجش ارتفاع مایعات
wet cooper سازنده چلیک برای مایعات
agitator اسباب بهم زدن مایعات
hydrometer الت سنجش وزن ویژه مایعات
hydrometallurgy استخراج یاتهیه فلزات بوسیله اب یا مایعات
turbulator اسباب مخصوص بهم زدن مایعات
phosphate esters مایعات هیدرولیکی مقاوم در برابراتش و حرارت
fluid ounces واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
fluid ounce واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
liquid measure مقیاس اندازه گیری مایعات حجم سنج
adsorption انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
aerostatics مبحث مطالعهء اجسام ساکن و مایعات و گازها در هوا
fluid dram واحد سنجش مایعات برابر با8/1 اونس مایع
back pressure valve سوپاپ مخصوص ممانعت ازپس زنش مایعات در داخل لوله
viscosity valve شیر کنترل در سیستم مایعات که توسط ویسکوزیته سیال فعال میشود
wet stowage نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
slated items مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
polar motion وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
lore حیوانات
buggery with animals جماع با حیوانات
foals توله حیوانات
zootomy تشریح حیوانات
put away <idiom> کشتن حیوانات
bestiality جماع با حیوانات
rodentia حیوانات قراضه
fauna حیوانات یک اقلیم
foal توله حیوانات
dung مدفوع حیوانات
feedstuff خوراک حیوانات
venery حیوانات شکارشونده
breeding پرورش حیوانات
domestic animals حیوانات اهلی
chits توله حیوانات
home range جایگاه حیوانات
chit توله حیوانات
zoolatry پرستش حیوانات
stray animals حیوانات ضاله
wildlife حیوانات وحشی
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
make friends <idiom> رفاقت با حیوانات ومردم
damage feasant خسارت ناشی از حیوانات
forepaw پنجه دست حیوانات
zootechnical وابسته به فن تربیت حیوانات
big game شکار حیوانات بزرگ
woodnote صدای حیوانات جنگل
farm پرورشگاه حیوانات اهلی
bull حیوانات نر بزرگ فرمان
farms پرورشگاه حیوانات اهلی
farmed پرورشگاه حیوانات اهلی
bulls حیوانات نر بزرگ فرمان
pedication عمل جنسی با حیوانات
penned حیوانات اغل خانه ییلاقی
soilage علف تازه علوفه حیوانات
pen حیوانات اغل خانه ییلاقی
warrens محل نگهداری حیوانات وحشی
reclaim animal حیوانات وحشی تربیت شده
parkas نیم تنه پوست حیوانات
beaver سگ آبی [حیوانات و جانور شناسی]
privilegium حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
sweetbread تیموس حیوانات جوان دنبلان
warren محل نگهداری حیوانات وحشی
zoomorphic [استفاده از نقوش حیوانات در فرش]
squamation پوشش فلسی شکل حیوانات
penning حیوانات اغل خانه ییلاقی
acron قسمت قدامی حیوانات بنددار
mane یال [حیوانات و جانور شناسی]
crest یال [حیوانات و جانور شناسی]
pens حیوانات اغل خانه ییلاقی
zoon هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
exuviae پوشش یا پوست حیوانات پس از انداخته شدن
taxidermy پرکردن پوست حیوانات با کاه وغیره
home range جای محدود برای فعالیت حیوانات
gasteropod حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
upland game پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
diana الههء ماه وشکار حیوانات وحشی
blasetocyst جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
vivary جای نگهداری حیوانات یا محل صید ماهی
animalist مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
zoomorphism استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
veterinarian پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
veterinarians پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
zoomorphism تجسم خدا یا خدایان بشکل حیوانات پست
dicker مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
taxidermist ویژه گر پر کردن پوست حیوانات باکاه وغیره
forequarter ربع قدامی خارجی بدن یالاشه حیوانات
small game پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
zootechnician کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
poundage وزن چیزی برحسب پوند یا رطل محصور سازی حیوانات
biomorph [فرم پایه در موضوعات زنده مانند طراحی حیوانات، انسانها یا جانورشناسی]
fish story ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
fish meal ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
biogeography رشتهای از زیست شناسی که درباره طرزانتشار و پخش حیوانات ونباتات بحث میکند
Agricultural Order سرستون [سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
acrostolium [قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
bioecology رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
tusks دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
tusk دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
big game صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
material مواد
supplies مواد
materials مواد
provisions مواد
pounded اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
pounds اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
pounding اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
pound اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
operating supplies مواد کمکی
organic materials مواد الی
narcotic drugs مواد مخدر
insulating compound مواد عایق
off the shelf مواد در دسترس
insulating material مواد عایق
materials management مدیریت مواد
intromission مواد الحاقی
joint filler مواد درزبندی
practice material مواد تمرینی
composite material مواد مرکب
inorganic materials مواد غیرالی
cohesive material مواد چسبا
instruction material مواد درسی
natural products مواد طبیعی
joint filling compound مواد درزبندی
muffling material مواد میرایی
miscellaneous provisions مواد متفرقه
materials transfer notes دستورانتقال مواد
overburden مواد رویی
coherent materials مواد چسبنده
instructional material مواد اموزشی
cohesive materials مواد چسبنده
materials requisition درخواست مواد
joint sealing material مواد درزبندی
printed matter مواد چاپی
suspended load مواد غوطه ور
excess stock مواد اضافی
producer's goods مواد تولیدی
substitute material مواد جانشینی
explosive ordnance مواد منفجره
purview مواد اساسی
fatigue of material فرسودگی مواد
feed stock مواد اولیه
supplies officer مسئول مواد
fertile meterial مواد بارخیز
fine aggregate مواد ریز
fission products مواد اتمی
fixed material مواد پایدار
dissolved solids مواد محلول
material balance موازنه مواد
jointing material مواد پرکننده
sealing compound مواد ضد نشت
cryptomaterial مواد رمز
materials handling جابجایی مواد
radioactive material مواد رادیواکتیو
indirect materials مواد غیرمستقیم
defense articles مواد پدافندی
testing of materials ازمایش مواد
material costs هزینههای مواد
maintenance materials مواد تعمیرات
letter press مواد چاپی
qualifying clauses مواد اصلاحی
direct material مواد مستقیم
material control کنترل مواد
magnetic materials مواد مغناطیسی
printed مواد چاپی
mineral مواد معدنی
colorant مواد رنگی
assets مواد لازم
nutrition مواد غذائی
fixes مواد مخدره
raw material مواد خام
washing agent مواد شوینده
organic compound مواد شیمیایی
raw materials مواد خام
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com