Dictiornary-Farsi | محرک مجاور | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
proximal stimulus	محرک مجاور


Other Matches

buffer duo	دو پیاده مجاور در برابر دوپیاده مجاور با یک عرض فاصله
limitrophe	مجاور مرزی مجاور
drive shafts	میله محرک محور محرک
drive shaft	میله محرک محور محرک
s r s model	الگوی محرک- پاسخ- محرک
adjacent rows	ردیف های مجاور [رج های مجاور]
s s model	الگوی محرک- محرک
stimulus stimulus model	الگوی محرک- محرک
contiguous	مجاور
appressed	مجاور
vicinity	مجاور
vicinage	مجاور
nigh	مجاور
nearby	مجاور
adjoining	مجاور
neighbouring	مجاور
vicinal	مجاور
abutting	مجاور
circumjucent	از هر سو مجاور
next	مجاور
near by	مجاور
adjacent	مجاور
proximal	مجاور
coterminous	مجاور
conterminous	مجاور
neighbor	مجاور
graveside	مجاور قبر
parahepatic	مجاور کبد
adjoining	نزدیک مجاور
anal	مجاور مقعد
adjoined	مجاور بودن
vicinal dihalide	دی هالید مجاور
neighbors	نزدیک مجاور
neighbour	نزدیک مجاور
adjoin	مجاور بودن
adjacent	مجاور همسایه
adjoins	مجاور بودن
gravesides	مجاور قبر
neighbours	نزدیک مجاور
abuting surface	سطح مجاور
abuttal	زمین مجاور
border	مجاور بودن
against	پیوسته مجاور
bordered	مجاور بودن
paranephric	مجاور کلیه
collateral	همسایه مجاور
bordering	مجاور بودن
aduacent sound	صدای مجاور
adjacent video	ویدئو مجاور
adjacent lines	خطهای مجاور
abuttals	زمین مجاور
contiguous zone	منطقه مجاور
adjacent point	نقطه های مجاور
colocate	در مجاور هم قرار دادن
adjacent channel interfernce	تداخل کانال مجاور
monkey chatter	تداخل کانال مجاور
guiding	عضلات کمکی مجاور
anchimeric assistance	کمک گروه مجاور
allele	ژنهای ناهمسان مجاور
surrounding	احاطه کننده مجاور
hand-to-hand	دست بدست یکدیگر مجاور
hand to hand	دست بدست یکدیگر مجاور
appressed	کاملا نزدیک و مجاور چیزی
adjacent	دو میدان متصل به دو گروه مجاور
garbage	واسط رادیویی از کانالهای مجاور
nipped	فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nips	فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
hydro	هتل یامهمانخانهای که مجاور اب معدنی ساخته میشود
nip	فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
induces	اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induced	اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
inducing	اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induce	اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
I could have sworn that there was somebody in the next room .	می توانم قسم بخورم که یکنفر دراتاق مجاور بود
dotting	فضای بین دو پیکسل مجاور روی صفحه نمایش
dot	فضای بین دو پیکسل مجاور روی صفحه نمایش
contiguous	فایل ذخیره شده در مجموعهای از شیارهای دیسک مجاور هم
overlap tell	رله اطلاعات مربوط به هدف یا دشمن به ایستگاههای مجاور
triangulation	تقسیم ناحیهای به مثلثهای مجاور هم جهت مساحی سه گوش سازی
base pitch	فاصله بین نیمرخهای مشابه دو دندانه مجاور از یک چرخ دنده
compass compensation	تنظیم قطب نما از نظر اثر نیروی مغناطیسی فلزات مجاور
motive	محرک
actuator	محرک
irritants	محرک
irritative	محرک
motor	محرک
motor-	محرک
incitation	محرک
motivation	محرک
motives	محرک
excitant	محرک
stimulative	محرک
motory	محرک
anabiotic	محرک
motorial	محرک
affective	محرک
incentive	محرک
incentives	محرک
agitators	محرک
instigator	محرک
instigators	محرک
appetizing	محرک
driver	محرک
drivers	محرک
agitator	محرک
excitative	محرک
stimulating	محرک
stimulus	محرک
trigger	محرک
triggered	محرک
triggers	محرک
stimuli	محرک
exciter	محرک
line driver	محرک خط
fomenter	محرک
provocative	محرک
stimulant	محرک
stimulants	محرک
irritating	محرک
exciting	محرک
irritant	محرک
stimulus trace	رد محرک
motored	محرک
motors	محرک
driving	محرک
peripheral driver	محرک جنبی
neutral stimulus	محرک بی اثر
primum mobile	محرک اصلی
maintaining stimulus	محرک نگهدارنده
main exciter	محرک اصلی
hypo	عامل محرک
locomotiveorgans	اندامهای محرک
impelent	عامل محرک
incentive price	قیمت محرک
exteroceptive	محرک خارجی
stimulus conduction	رسانش محرک
propellent	انگیزه محرک
stimulus gradient	شیب محرک
stimulus intensity	شدت محرک
stimulus novelty	تازگی محرک
stimulus object	شیئی محرک
stimulus pattern	طرح محرک
stimulus produced	محرک زاد
stimulus situation	موقعیت محرک
stimulus word	واژه محرک
stressor	محرک تنش زا
subliminal stimulus	محرک زیراستانهای
tachistoscope	محرک نما
pep pill	قرص محرک
stimulus generalization	تعمیم محرک
stimulus free	محرک- نابسته
psychic energizer	داروهای محرک
standard stimulus	محرک معیار
stimulant drug	داروی محرک
stimulus ambiguity	ابهام محرک
stimulus bound	محرک- وابسته
stimulus continuum	پیوستار محرک
stimulus control	کنترل محرک
stimulus discrimination	تمیز محرک
stimulus discrimination	افتراق محرک
stimulus equivalence	هم ارزی محرک
pep pills	قرص محرک
aversive stimulus	محرک ازارنده
terminal stimulus	محرک پایانی
prime movers	دستگاه محرک
prime movers	عامل محرک کل
crankcase	حوض محرک
prime mover	محرک اصلی
device driver	محرک دستگاه
discriminative stimulus	محرک افتراقی
distal stimulus	محرک دوربرد
drive belt	تسمه محرک
prime mover	دستگاه محرک
drive motor	موتور محرک
driving motor	موتور محرک
consummatory stimulus	محرک پایانی
prime movers	محرک اصلی
motive	محرک باعث
analeptic	محرک روحی
biostimulant	محرک زیستی
bus driver	محرک گذرگاه
comparison stimulus	محرک مقایسهای
positive tropism	محرک گرایی
adience	محرک گرایی
adequate stimulus	محرک بسنده
negative tropism	محرک گریزی
abience	محرک گریزی
motives	محرک باعث
conditioned stimulus	محرک شرطی
driver unit	واحد محرک
driveshaft	میله محرک
electromotor	محرک الکتریکی
prime mover	عامل محرک کل
stimulation	ایجاد محرک
propellants	انگیزه محرک
propellant	انگیزه محرک
eliciting stimulus	محرک فراخوان
impetus	نیروی محرک
drives	ولت محرک
drive	ولت محرک