Total search result: 202 (22 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
product |
محصول تولید شده برای فروش |
products |
محصول تولید شده برای فروش |
|
|
Other Matches |
|
cads |
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند |
cad |
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند |
electronic |
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و... |
oem |
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند |
Kaleida Labs |
شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای |
product |
ول مواد لازم برای تولید یک محصول |
products |
ول مواد لازم برای تولید یک محصول |
modular |
با اتصال بلاکهای کوچک به هم برای تولید محصول مط ابق میل کاربر |
pos |
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری در سایت نقط ه فروش برای ارسال الکترونیکی یا کترول مشابه به قیمت گذاری محصول و... استفاده میکند |
epos |
سیستمی که از یک ترمینال کامپیوتر به عنوان سایت فروش برای محصولهای الکتریکی یا کنترل انبار و نیز مشخصات محصول به کارمی رود |
multimedia |
محصول ماکروسافت که امکان تولید برنامههای کاربردی چند رسانهای با استفاده از کتابخانه توابع برای کنترل گردش ویدیو |
point of sale |
سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود |
mass market product |
محصول پر فروش |
production |
تولید محصول |
productions |
تولید محصول |
fabric |
محصول تولید |
fabrics |
محصول تولید |
produces |
تولید کردن محصول |
produced |
تولید کردن محصول |
produce |
تولید کردن محصول |
developments |
برنامه ریزی تولید محصول جدید |
piece parts |
قطعاتی که در تولید محصول بکاربرده میشود |
development |
برنامه ریزی تولید محصول جدید |
feasibility |
امتحان و گزارش درباره کارایی و هزینه محصول جدید که آماده فروش میشود |
dairying |
تولید و فروش لبنیات |
seconded |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
seconding |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
second |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
seconds |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
published |
تولید و فروش نرم افزار |
publishes |
تولید و فروش نرم افزار |
publish |
تولید و فروش نرم افزار |
oversold |
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن |
oversells |
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن |
overselling |
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن |
oversell |
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن |
capacity cost |
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت |
planar |
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت |
derived demand |
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود . |
skimming |
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش |
matrixes |
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود |
matrix |
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود |
beta range |
حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی |
turnaround time |
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است |
off the shelf |
محصول سخت افزار یا نرم افزار با تولید انبوه |
phoneme |
برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا |
designs |
مشخصاتی برای طراحی یک محصول |
design |
مشخصاتی برای طراحی یک محصول |
acceleration principle |
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید |
product |
محصول تولید شده یا ساخته شده |
products |
محصول تولید شده یا ساخته شده |
represent |
عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول |
soil conservation |
مهیا کردن خاک برای محصول بخصوصی |
development |
زمان لازم برای توسعه محصول جدید |
developments |
زمان لازم برای توسعه محصول جدید |
represents |
عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول |
represented |
عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول |
personalize |
تنظیم یا تط بیق یک محصول برای کاربر خاص |
material |
مادهای که برای استفاده اتمام محصول به کار می رود |
materials |
مادهای که برای استفاده اتمام محصول به کار می رود |
dummies |
محصول کپی برای بررسی عکس العمل مشتری به طرح |
dummy |
محصول کپی برای بررسی عکس العمل مشتری به طرح |
value added |
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است |
published |
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات . |
signalled |
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی |
signaled |
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی |
publishes |
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات . |
signal |
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی |
publish |
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات . |
on offer |
اماده برای فروش |
sales |
برای فروش حراجی |
mock-up |
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود |
mock-ups |
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود |
eisa |
گروه تولید کنندگان PC که یک انجمنی برای پیشبرد استاندارد باس تک بیتی تشکیل داده اند که رقیبی برای استاندار باس MAC از IBM است |
readies |
مناسب برای استفاده از یا فروش . |
ready |
مناسب برای استفاده از یا فروش . |
the book is print |
کتاب برای فروش موجودایت |
production |
ساخت مواد برای فروش |
readied |
مناسب برای استفاده از یا فروش . |
spot price |
قیمت برای فروش فوری |
productions |
ساخت مواد برای فروش |
readying |
مناسب برای استفاده از یا فروش . |
exchanged |
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید |
exchanges |
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید |
exchanging |
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید |
exchange |
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید |
punches |
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول |
punched |
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول |
punch |
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول |
woollen draper |
پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش |
importing |
بردن محصولات به کشوری برای فروش |
sales talk |
مذاکره وبازار گرمی برای فروش |
import |
بردن محصولات به کشوری برای فروش |
cash crop |
محصولی که برای فروش فرآوری میشود |
imported |
بردن محصولات به کشوری برای فروش |
lot |
جنس عرضه شده برای فروش |
grader |
ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد |
stock |
عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله |
stocked |
عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله |
sampled |
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود |
sample |
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود |
packs |
قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال |
pack |
قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال |
stallation |
اسب نر برای تولید مثل |
broodmare |
مادیان برای تولید نژاد |
cryptocompromise |
تولید خطر برای مخابرات رمز |
generator |
دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی |
indexer |
برنامهای که برای یک سندشاخص تولید کند |
generators |
دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی |
ASF |
قالب ایجاد شده توسط مایکروسافت به صورت چند رسانهای برای کار روی اینترنت و استفاده در محصول NETSHOW |
sql |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود |
current asset cycle |
زمانی که برای تساوی حجم فروش با سرمایه جاری لازم است |
structure |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
structures |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
structuring |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
amphimictic |
مناسب برای تولید و تناسل واختلاط نژاد |
Paintbrush/Paint |
windows برای تولید و ویرایش تصاویر atmap |
seed |
مقدار شروع برای تولید اعداد تصادفی |
seeds |
مقدار شروع برای تولید اعداد تصادفی |
processes |
انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه |
primitive |
برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی |
process |
انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه |
monadic operator |
عملی که از یک عملوند برای تولید نتیجه استفاده میکند |
MD |
دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک |
MDs |
دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک |
metacompilation |
کامپایل که برای تولید کامپایلر دیگر انجام میشود |
debt finance |
افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون |
number |
عدد تولید شده از داده برای هر بیتی یا تشخیص خطا |
clock |
مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند |
generates |
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه |
stability |
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر بدون لکه |
generated |
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه |
numbers |
عدد تولید شده از داده برای هر بیتی یا تشخیص خطا |
clocks |
مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند |
effective |
آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است |
directory |
در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
primitive |
تابع ابتدایی که برای تولید تابعهای پیچیده تر به کار می رود. 2- |
directories |
در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
generate |
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه |
generating |
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه |
Energy Star |
استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد |
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover. |
برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند. |
directory |
در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
brake specific fuel consumption |
مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت |
silicon |
عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC |
cams |
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید |
directories |
در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
spray attack |
پخش مواد شیمیایی وبیولوژیکی از راه هوا برای تولید تلفات |
cam |
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید |
ApacheÔ HTTPD |
معروفترین محصول نرم افزاری وب سرور که مانند یک بزرگراه آماده است و به شما برای نصب وب سرور امکان میدهد |
original equipment manufacturer |
شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند |
vibrators |
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود |
image |
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش |
wrming message |
پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود |
processor |
کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و... |
images |
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش |
vibrator |
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود |
international standards organization |
سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند |
COMPAQ |
شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود |
electronic |
1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده |
carring over |
تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن |
on licence |
پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود |
pearlies |
جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد |
controlled thermonuclear reaction |
جوش هستهای کنترل شده تحت شرایط ازمایشگاهی برای تولید توان مفید |
licenses |
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی |
licence |
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی |
VRAM |
حافظه سریع با دستیابی تصادفی برای ذخیره تصاویر تولید شده در کامپیوتر یا دیجیتالی |
licences |
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی |
central |
که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود |
wine seller |
میفروش باده فروش شراب فروش خمار |
baud |
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند |
long run |
مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه |
terminator |
مقاومتی که در انتهای کابل coaxial باس شبکه قرار دارد برای تولید جریان الکتریکی . 2- |
baud rate |
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند |
overstriking |
توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان |
sale maximization |
به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش |
sales force |
نیروی فروش کارکنان قسمت فروش |
hard sell |
سخت کوشی در فروش فروش مجدانه |
text |
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند |
texts |
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند |
plot |
توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه . |
plotted |
توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه . |
texture mapping |
1-جلوههای ویژه گرافیک کامپیوتری با استفاده از الگوریتم هایی برای تولید تصویری که مانند سطح چیزی به نظر می آید. |
pre imaging |
تولید فریم نقاشی متحرک یا ویدیو در بافر حافظه پیش از آنکه روی صفحه منتقل شود برای نمایش |
machine address |
نوعی برنامه زبان اسمبلی که برای تولید کد که فقط از آدرس و مقدار مطلق استفاده میکند تشکیل شده باشد |
check plot |
یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود |
plots |
توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه . |
Novell |
شرکت بزرگ که نرم افزار شبکه تولید می :ند. و برای سیستم عامل Netware معروف است که روی سرور PC اجرا میشود |
circuit |
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد |
circuits |
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد |
Perl |
برای تولید متنهای CGI که میتواند فراهم را پردازش کند و روی وب سرور عملیاتی انجام دهد تا وب سایت را بهبود بخشید |
systems analysis |
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم |
offset |
مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی |
offsetting |
مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی |
hash |
تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها |
Hayes Corporation |
تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند |
pilot line operation |
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید |
embryophyte |
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید |
hash |
الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد |
joins |
ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع |