English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English Persian
submergence مخفی سازی
Search result with all words
cull مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
culled مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
culling مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
culls مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
Other Matches
underground مخفی شبکه مخفی جنگ غیر منظم
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
closeting مخفی
perdu or due مخفی
furtive مخفی
closeted مخفی
hush hush مخفی
closet مخفی
hidden مخفی
covert مخفی
secrets مخفی
closets مخفی
secret مخفی
hush-hush مخفی
slinky مخفی
undercover مخفی
slinkier مخفی
clandestine مخفی
hid مخفی
slinkiest مخفی
concealed مخفی
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
obscure مخفی کردن
obscured مخفی کردن
obscurer مخفی کردن
plainclothesman پلیس مخفی
defector in place مامور مخفی
mole مامور مخفی
submerged مخفی کردن
submerge مخفی کردن
submerges مخفی کردن
hidey-hole مخفی گاه
by ballot با رای مخفی
obscures مخفی کردن
emissary مامور مخفی
secret agent مامور مخفی
secret agents مامور مخفی
stowaway مسافر مخفی
stowaways مسافر مخفی
hidden codes رمزهای مخفی
conceal مخفی کردن
conceals مخفی کردن
hugger mugger مخفی کردن
clandestinely بطور مخفی
skeleton in one's closet <idiom> رازهای مخفی
emissaries مامور مخفی
stows مخفی کردن
obscurest مخفی کردن
obscuring مخفی کردن
hidden مخفی شده
hidden file فایل مخفی
stow مخفی کردن
stowed مخفی کردن
stowing مخفی کردن
hickok belt مخفی کردن زه
bug میکروفن مخفی
bugging میکروفن مخفی
hidy-hole مخفی گاه
covert operations عملیات مخفی
blinds مخفی گاه
blinded مخفی گاه
blind مخفی گاه
hid مخفی شده
bugs میکروفن مخفی
occult مخفی کردن
codes کدهای مخفی
covers مخفی در بر گرفتن
coverings مخفی در بر گرفتن
cover مخفی در بر گرفتن
under- مخفی درزیر
submers مخفی کردن
under مخفی درزیر
hideaway مخفی گاه
hideaways مخفی گاه
submerging مخفی کردن
secret ballot رای مخفی
fig leaves لاپوش مخفی کننده
bugged مجهز به میکروفن مخفی
ballots رای مخفی دادن
falsi crimen مخفی کردن حقیقت
fig leaf لاپوش مخفی کننده
hides مخفی نگاه داشتن
hide مخفی نگاه داشتن
camouflaging مخفی کردن پوشاندن
camouflages مخفی کردن پوشاندن
camouflaged مخفی کردن پوشاندن
camouflage مخفی کردن پوشاندن
ballot رای مخفی دادن
balloted رای مخفی دادن
huddling مخفی کردن درهم ریختگی
hickok belt مخفی شدن پنهان کردن
conclearer of stolen goods مخفی کننده اموال مسروقه
gestapo گشتاپو سازمان پلیس مخفی
covered approach پیشروی پوشیده معابر مخفی
hush ارامش دادن مخفی نگاهداشتن
spial عمل مخفی انجام دادن
perdue مخفی سرباز جان فشان
perdu مخفی سرباز جان فشان
cover پوشش مخفی [جامعه شناسی]
blind پوشش مخفی [جامعه شناسی]
huddles مخفی کردن درهم ریختگی
cover مخفی گاه [جامعه شناسی]
huddled مخفی کردن درهم ریختگی
huddle مخفی کردن درهم ریختگی
blind مخفی گاه [جامعه شناسی]
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
hit the dirt <idiom> خیزرفتن به زمین ،درجایی مخفی شدن
ambushing مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushes مخفی گاه سربازان برای حمله
ambush مخفی گاه سربازان برای حمله
ballot رای مخفی مجموع اراء نوشته
balloted رای مخفی مجموع اراء نوشته
espial جاسوسی عمل مخفی انجام دادن
covered position محوطه تحت پوشش موضع مخفی
ballots رای مخفی مجموع اراء نوشته
disclose یات چیزی که باید مخفی می ماند
discloses یات چیزی که باید مخفی می ماند
disclosing یات چیزی که باید مخفی می ماند
ambushed مخفی گاه سربازان برای حمله
rear takedown with outside leg tackle گارد مخفی که حریف با میانکوب ضربه میشود
He has been exposed as a traitor. هویت مخفی او [مرد] بعنوان خائن افشا شد.
apparatus شعبه زیرزمینی و مخفی فعال دستگاه وسیله
acid house party نوعی مهمانی که به صورت مخفی برگزار میشود و در آن موسیقی
screened ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screening, screenings ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screen ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
secret ballot ورقه رای مخفی دارای اسامی چاپی کاندیداها
screens ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
ouster بی بهره سازی محروم سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation. پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
burned کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
backstreet فعالیتهای غیر رسمی و مخفی و اغلب غیر قانونی
conventicle انجمن مخفی وغیر قانونی انجمن مذهبی
secret police سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
individualize تک سازی
individualization تک سازی
stylization مد سازی
individuation تک سازی
local anasthesia سر سازی
repk lection پر سازی
flooring کف سازی
truncation بی سر سازی
pavements کف سازی
individualizing تک سازی
pavement کف سازی
bridge building پل سازی
individualizes تک سازی
individualized تک سازی
bridgework پل سازی
flection خم سازی
individualising تک سازی
individualises تک سازی
individualised تک سازی
padding له سازی
retortion خم سازی
idolization بت سازی
retortion کج سازی
deflexion خم سازی
compaction تو پر سازی
reduction ساده سازی
reductions ساده سازی
seduction گمراه سازی
dwelling construction خانه سازی
roofing سقف سازی
implementation پیاده سازی
intensification پر قوت سازی
duplexing مضاعف سازی
enrichment غنی سازی
individuation جدا سازی
inebriation مست سازی
inflexion خم سازی خمیدگی
infuriation خشمگین سازی
discolourment بدرنگ سازی
divestiture بی بهره سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com