Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (10 milliseconds)
English
Persian
retreat
مراسم شامگاه شیپور شامگاه
retreated
مراسم شامگاه شیپور شامگاه
retreating
مراسم شامگاه شیپور شامگاه
retreats
مراسم شامگاه شیپور شامگاه
Other Matches
evening parade
رژه شامگاه مراسم شامگاه
eve
شامگاه
dew fall
شامگاه
dewfall
شامگاه
even fall
شامگاه
sunsets
شامگاه
evening parade
شامگاه
eventide
شامگاه
sunset
شامگاه
evensong
سرود شامگاه
first watch
نگهبانی شامگاه
crepuscle
سرخی بامداد یا شامگاه
evening gun
توپ سلام شامگاه
crepuscule
سرخی بامداد یا شامگاه
crepuscular birds
مرغابی که درسرخی شامگاه بیرون می اید
bugle call
علامت دادن به وسیله شیپور شیپور جمع
tabard
نوار تزیینی ترمپت یا شیپور پرچم شیپور
rituals
مراسم
ceremonies
مراسم
ceremony
مراسم
burial service
مراسم دفن
exequies
مراسم تدفین
morning parade
مراسم صبحگاه
ceremony
مراسم نظامی
ceremonies
مراسم نظامی
pageant
مراسم مجلل
pageants
مراسم مجلل
chalice
جام
[در مراسم]
funeral
مراسم دفن
funerals
مراسم دفن
goblet
جام
[در مراسم]
sacramental
وابسته به مراسم مذهبی
goblet
گیلاس شراب
[در مراسم]
karma
سرنوشت مراسم دینی
Commemoration services were held .
مراسم یاد بودانجام شد
calebrate
بجا اوردن مراسم
mass
مراسم عشاء ربانی
general muster
مراسم اجتماعی عمومی
massing
مراسم عشاء ربانی
masses
مراسم عشاء ربانی
funerals
مراسم تشییع جنازه
rite
مراسم تشریفات مذهبی
funeral
مراسم تشییع جنازه
chalice
گیلاس شراب
[در مراسم]
cone
شیپور
cones
شیپور
key bugle
شیپور
clarion
شیپور
cornu
شیپور
trumpeters
شیپور زن
trumpeter
شیپور زن
bugle
شیپور
trom'ba
شیپور
trumpet
شیپور
tooter
شیپور زن
trumpeted
شیپور
trumpeting
شیپور
bugles
شیپور
trombonist
شیپور زن
trombonists
شیپور زن
betroth
مراسم نامزدی بعمل اوردن
To perform the marriage ceremony.
مراسم عقد راجاری کردن
funerary
وابسته به مراسم تشییع جنازه
solemnity
ایین تشریفات مراسم سنگین
swear in
با مراسم تحلیف وارد کردن
christening
مراسم تعمید ونامگذاری بچه
side honors
مراسم ادای احترام در میزپاس
personal salute
مراسم سلام افراد برجسته
tantara
صدای شیپور
eustachian tube
شیپور استاش
horn
شیپور پیاله
first call
شیپور جمع
to blow atrumpet
نواختن شیپور
the sound of a bugle
صدای شیپور
tantara
شیپور زدن
to the color
شیپور احترام
syrint
شیپور بیداری
service calls
شیپور خدمت
salpingitis
اماس شیپور
last port
شیپور عزا
last port
شیپور خاموشی
last post
شیپور خاموشی
turn in
شیپور خاموشی
turn out
شیپور بیداری
to sound a parley
با زدن شیپور
assembly
شیپور جمع
cornets
نوعی شیپور
tuba
شیپور بزرگ
tubas
شیپور بزرگ
trumps
صدای شیپور
trumpet
شیپور زدن
trumpeted
شیپور زدن
taps
شیپور خاموشی
trumpeting
شیپور زدن
cornet
نوعی شیپور
curfews
شیپور خاموشی
curfew
شیپور خاموشی
heave out
شیپور بیداری
French horn
نوعی شیپور
air operated horn
شیپور بادی
clarion
شیپور جنگ
clarion
شیپور بلند
chamade
شیپور امان
call to quarters
شیپور احضار
drill call
شیپور مشق
cornett
نوعی شیپور
trump
صدای شیپور
clang
صدای شیپور
clanged
صدای شیپور
clanging
صدای شیپور
clangs
صدای شیپور
reveille
شیپور بیدارباش
last rites
مراسم دفن و کفن و دعای ختم
events to mark the Day of German Unity
مراسم به مناسبت روز یگانگی آلمان
check in
نام نویسی کردن مراسم ورود
guard mount
مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
check-in
نام نویسی کردن مراسم ورود
check-ins
نام نویسی کردن مراسم ورود
blast
صدای شیپور بادزدگی
trom'ba
شاخ شیپور زدن
warison
پاداش شیپور حمله
trumpet
شیپورچی شیپور زدن
campanula
[شبیه شیپور مینیاتوری]
blasts
صدای شیپور بادزدگی
trumpeted
شیپورچی شیپور زدن
alarmingly
شیپور حاضرباش اشوب
trumpeting
شیپورچی شیپور زدن
to the color
شیپور احترام پرچم
first seargeant's call
شیپور سرگروهبان پیش
starke
با شیپور علامت دادن
pipe down
بوسیله شیپور یا نای
officers call
شیپور افسر پیش
alarmed
شیپور حاضرباش اشوب
sousaphone
شیپور زنگوله دار
general muster
شیپور جمع عمومی
alarum
اخطار شیپور حاضرباش
first post
شیپور خبر شبانه
service calls
شیپور جمع عمومی
alarm
شیپور حاضرباش اشوب
alarms
شیپور حاضرباش اشوب
The ceremony concluded with the recital of an apropos poem.
مراسم با تلاوت شعر شایسته به پایان رسید.
sacramentalism
اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
Langhing is improper at a funeral.
خندیدن در مراسم تدفین کار صحیحی نیست
taperer
حامل شمع در مراسم مذهبی باریک کننده
communicants
اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
communicant
اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
call up
شیپور احضار بخاطر اوردن
to sound the retire
شیپور عقب نشینی زدن
drill call
شیپور شروع مشق صف جمع
to sound a retreat
شیپور عقب نشینی زدن
call-ups
شیپور احضار بخاطر اوردن
assembly
شیپور خاموشی دستگاه مرکب
call-up
شیپور احضار بخاطر اوردن
saxtuba
شیپور برنجی دارای صدای بم
blessed sacrament
مراسم عشاء ربانی که با نان وشراب برگزار میشود
last rites
مراسم مذهبی که کمی پیش از مرگ انجام میشود
burial
زیر خاک کردن مراسم تدفین کفن و دفن
burials
زیر خاک کردن مراسم تدفین کفن و دفن
accolades
سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
accolade
سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
sennet
شیپور علامت شروع نمایش یا ختم ان
foghorn
شیپور اعلام خطرمه گرفتگی اژیر مه
foghorns
شیپور اعلام خطرمه گرفتگی اژیر مه
trombone
شیپور دارای قسمت میانی متحرک
alarmed
اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
alarmingly
اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
alarm
اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
alarms
اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
bar mitzvahs
پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
bar mitzvah
پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
yule log
کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
funeral home
محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
toot
صدای تیزشیپور وبوق یاسوت بطور منقطع شیپور زدن
toots
صدای تیزشیپور وبوق یاسوت بطور منقطع شیپور زدن
tooted
صدای تیزشیپور وبوق یاسوت بطور منقطع شیپور زدن
tooting
صدای تیزشیپور وبوق یاسوت بطور منقطع شیپور زدن
altar-rail
[نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
exequy
مراسم تشییع جنازه مشایعت کنندگان جنازه مجلس ترحیم
informally
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
divorsement
طلاق یا مراسم طلاق
landscape carpet
فرش دور نما
[فرش چشم انداز]
[عده ای آن را طرح گورستان می نامند با عقیده به اینکه این طرح در مراسم تدفین بکار می رفته است. نمای کلی فرش جلوه ای از خانه ها و درختان و حالت عادی زندگی را نشان داده.]
all clear
شیپور رفع خطر هوایی رفع خطر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com