Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
epidermal
مربوط به پوست برونی بشرهای
epidermic
مربوط به پوست برونی بشرهای
Other Matches
scarf skin
پوست برونی
epidermis
پوست برونی
pods
پوست برونی
pod
پوست برونی
periderm
پوست برونی
dermatological
مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
exuvial
مربوط به پوست انداخته شده
epidermoid
بشرهای
epithelial
شبیه بشرهای
epithelioid
شبیه بشرهای
endermic
انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma
مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
external
برونی
exogenous
برونی
externals
برونی
objective
برونی
extrinsic
برونی
objectives
برونی
exoterical
برونی
outside
برونی
external sense
حس برونی
outsides
برونی
extrinsic reward
پاداش برونی
external table
جدول برونی
externalization
برونی کردن
external validity
اعتبار برونی
outboard engine
موتور برونی
springing of extrados
پاطاق برونی
exteroceptor
گیرنده برونی
extrapolations
براورد برونی
extrapolation
براورد برونی
verandas
ایوان برونی
verandahs
ایوان برونی
veranda
ایوان برونی
phlogosis
اماس برونی
extroversion
رویش برونی
external pressure
فشار برونی
external phase
فاز برونی
external inhibition
بازداری برونی
neurilemma or lema
پوشش برونی پی
external command
فرمان برونی
exosmosis
حلول برونی
exogenous event
رویداد برونی
objective reality
واقعیت برونی
extrinsic motivation
انگیزش برونی
external function
تابع برونی
external reward
پاداش برونی
outer connection
پیوند برونی
epizoon
انگل برونی
airlocks
صندوقهی برونی
external hard disk
دیسک سخت برونی
exoterics
تعلیمات برونی یاعمومی
external auditory meatus
گذرگاه برونی گوش
outward things
جهان برونی یا فاهر
exo skeleton
استخوان بندی برونی
outward application
استعمال برونی یا خارجی
extrovert
دارای رویش برونی
nearside lane
خط یکم یا راه برونی
extroverts
دارای رویش برونی
skinned
پوست کندن با پوست پوشاندن
skin
پوست کندن با پوست پوشاندن
skins
پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning
پوست کندن با پوست پوشاندن
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
external modem
تلفیق و تفکیک کننده برونی
external ophthalmia
اماس برونی تخم چشم
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
slough
پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
peels
پوست انداختن پوست
tegumnentum
پوست طبیعی پوست
peel
پوست انداختن پوست
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
civil appropriation
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
xanthochroid
شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
formulas
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
husk
پوست
hides
پوست
goat
پوست بز
husks
پوست
skinning
پوست
parer
پوست کن
barking
پوست
integument
پوست
skinned
پوست
barks
پوست
skin
پوست
flayer
پوست کن
encrustations
پوست
glume
پوست
shale
پوست
peltry
پوست
hide
پوست
encrustation
پوست
barked
پوست
rinds
پوست
skinner
پوست کن
rind
پوست
shell
پوست
dermis
پوست
strippers
پوست کن
stripper
پوست کن
shelling
پوست
skinless
بی پوست
peels
پوست
dermatalgia
پوست
goatskins
پوست بز
goatskin
پوست بز
tunc
پوست
neurilemma or lema
پوست پی
cuticle
پوست
peel
پوست
swanskin
پوست قو
bark
پوست
tegmen
پوست
crustal
پوست
goats
پوست بز
cortex
پوست
cortices
پوست
scalp
پوست سر
skins
پوست
peeling
پوست
hulls
پوست
hull
پوست
shells
پوست
tegmentum
پوست
pares
پوست کندن
pare
پوست کندن
buckskin
پوست اهو
pachydermatous
ستبر پوست
frets
پوست را بردن
flay
پوست کندن از
pared
پوست کندن
flayed
پوست کندن از
flaying
پوست کندن از
rinds
پوست کندن
peltmonger
پوست فروش
oxhide
پوست گاو
rind
پوست کندن
fret
پوست را بردن
pachydermatous
پوست کلفت
pachydrmatous
پوست کلفت
scscalable
پوست کندنی
scalable
پوست کندنی
ross
پوست کندن
rawhide
پوست خام
rawhides
پوست خام
ross
پوست درخت
rhytidome
پوست درخت
bran
پوست گندم
pigskin
پوست گراز
peels
پوست کندن
peels
پوست انداختن
peel
پوست کندن
astrachan
پوست بخارا
astrachan
پوست قره کل
astrakhan
پوست بخارا
astrakhan
پوست قره کل
huskier
پوست دار
huskies
پوست دار
huskiest
پوست دار
husky
پوست دار
peel
پوست انداختن
peel to
پوست کندن
pityriasis
شوره پوست
phyma
برامدگی پوست
slough
پوست مار
slough
پوست سبوس
pelt
پوست خام
pelt
پوست کندن
pelted
پوست خام
pelted
پوست کندن
dermotropic
پوست گرای
pelts
پوست کندن
parer
پوست تراش
parachroma
بیرنگی پوست
molted
پوست انداختن
percutaneous
از راه پوست
moults
پوست انداختن
periderm
پوست اطراف
peeling
پوست انداختن
slouch
پوست انداختن
slouched
پوست انداختن
slouches
پوست انداختن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com