Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
shore leave
مرخصی ملوانان وافسران برای رفتن بخشکی
Other Matches
ashore
رفتن به مرخصی دریایی
fearnought
یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
furlough
مرخصی سرباز مرخصی دادن
weight belt
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
muster roll
دفتر اسامی افراد نظامی وافسران یک منطقه یا کشتی
seafolk
ملوانان
landing
ورود بخشکی
landfall n
ورود بخشکی
landfalls
ورود بخشکی
land vi
بخشکی امدن
landding
ورود بخشکی
landfall
ورود بخشکی
landings
ورود بخشکی
bridges
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridged
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridge
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
pea jacket
ژاکت ضخیم ملوانان
tidewater
اب جزر ومد که بخشکی میرسد
chanty
سرود ملوانان هنگام کار
chantey
سرود ملوانان هنگام کار
land sick
کند رونده بواسطه نزدیکی بخشکی
monkey jacket
نیمتنه کوتاه و چسبانی که ملوانان می پوشند
seabag
کیف پارچه یی محتوی لباس ملوانان
pea jacket or coat
جامه کلفت پشمی که ملوانان در سرما می پوشند
land shark
کسیکه ملوانان رادردریاغارت میکندیابمال انها انگل میشود
trip the light fantastic
<idiom>
رفتن برای رقصیدن
prompt to go
اماده برای رفتن
sick call
تجمع برای رفتن به بهداری
fluctuability
امادگی برای بالاوپایین رفتن
to stretch one's legs
برای ورزش راه رفتن
gressorial
مناسب برای راه رفتن
shop around
<idiom>
به مغازههای مختلفی برای خریدچیزی رفتن
to come towards
به طرف کسی رفتن برای برخورد
to come to meet
به طرف کسی رفتن برای برخورد
to step out
برای مدت کوتاهی بیرون رفتن
to be coming up to meet
به طرف کسی رفتن برای برخورد
turn out
<idiom>
رفتن برای دیدن یا انجام کاری
to approach
به طرف کسی رفتن برای برخورد
sand shoes
یکجور گیوه برای رفتن در شن زار
nuncupative will
در CL این وصیت فقط در مورد سربازان و ملوانان در حال خدمت قابل قبول است
hypnotizable
اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
to go to
ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
Where do I change for ... ?
برای رفتن به ... کجا باید عوض کنم؟
to go clubbing
به باشگاه
[های]
شب رفتن
[برای رقص و غیره]
to be after somebody
پی
[دنبال]
کسی رفتن
[برای کیفری مجازاتی]
to go away
ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
to ride on the bus
سوار اتوبوس شدن
[برای رفتن به جایی]
clearance diving
شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
coach dog
یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
to go catting
[to look for sexual partners]
<idiom>
رفتن برای دختر بلند کردن
[اصطلاح روزمره]
Where do I change for ... ?
برای رفتن به ... کجا باید مترو را عوض کنم؟
Which bus do I take for the opera?
برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
zone ride
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
pace lap
دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
Which bus do I take to Victoria Station?
کدام اتوبوس را برای رفتن به ایستگاه ویکتوریا باید سوار شوم؟
leave of absence
مرخصی
surlough
مرخصی
off time
مرخصی
vacation
مرخصی
dismissals
مرخصی
leaving
مرخصی
dismissal
مرخصی
permission
مرخصی
dismission
مرخصی
leave
مرخصی
vacations
مرخصی
furlough
مرخصی
leaves of absence
مرخصی
leaving
اذن مرخصی
liberty
مرخصی 84 ساعته
liberties
مرخصی 84 ساعته
leave with pay
مرخصی با حقوق
sick leave
مرخصی استعلاجی
leave
اذن مرخصی
compassionate leave
مرخصی ارفاقی
he is on leave
او در مرخصی است
liberty men
افراد مرخصی
He has a day off.
او مرخصی دارد.
surlough
مرخصی دادن
recesses
مرخصی گرفتن
recess
مرخصی گرفتن
vacationist
مرخصی رونده
furlough
مرخصی سرباز
to be away on vacation
[American]
در مرخصی بودن
to take leave
مرخصی گرفتن
emergency leave
مرخصی اضطراری
to take a vacation
مرخصی گرفتن
to be away on vacation
[American]
داشتن مرخصی
be on leave
در مرخصی بودن
vacation
مرخصی مهلت
vacation
مرخصی گرفتن
vacations
مرخصی مهلت
vacationer
مرخصی رونده
furlough
حکم مرخصی
vacations
مرخصی گرفتن
annual leave
مرخصی سالانه
bail out
کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ
off duty
مرخصی راحتی نگهبانی
leave taking
کسب اجازه مرخصی
sickleave
مرخصی بابت ناخوشی
d. certificate
گواهی نامه مرخصی
to get one's ricket
ورقه مرخصی گرفتن
to apply for leave
درخواست مرخصی کردن
leave with pay
مرخصی با استفاده ازحقوق
He is on leave of absence .
مرخصی رفته است
I want to take a couple of days off .
یک ردوروز مرخصی می خواهم
to take ones farewell of
اجازه مرخصی گرفتن از
To take a night off .
یک شب از کار مرخصی گرفتن
leaving
به ارث گذاشتن اجازه مرخصی
released
برگ مرخصی ازاد کردن
sit back
<idiom>
راحتی داشتن ،مرخصی گرفتن
sabbatic year
مرخصی هر هفت سال یکبار
leave
به ارث گذاشتن اجازه مرخصی
furlough
مرخصی دادن به مرخص کردن
releases
برگ مرخصی ازاد کردن
release
برگ مرخصی ازاد کردن
He went home on leave .
مرخصی گرفت رفت منزل
sabbatical year
مرخصی هر هفت سال یکبار
relief
مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
french leave
مرخصی بدون اطلاع قبلی جیم شدن
pussyfoot
دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go
چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
busman's holiday
تعطیلی و مرخصی که طی آن انسان همان کارهایی را میکند که در سر کار میکرده
leave year
سال کار بدون محاسبه ایام مرخصی یا ترک خدمت
mouch
راه رفتن دولادولاراه رفتن
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
leave
اجازه مرخصی رها کردن ترک کردن
leaving
اجازه مرخصی رها کردن ترک کردن
trots
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
parades
سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded
سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading
سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade
سان رفتن رژه رفتن محل سان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategies
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
narrative
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
narratives
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recall
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalled
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
Ackerman's function
تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
c
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
recalls
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
permanent
آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
teacloths
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloth
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
no show
مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
bins
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
iil
دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
bin
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
revenue tax
مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
potatoes and point
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
auto
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
open
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
autos
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
feedback
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
gather shot
ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
HTTP
دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
cold test
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold thrust
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
bread and point
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
doubled up
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
cat
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
scratching
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratches
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratched
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratch
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
FDDI
اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
personal
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
cats
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
opened
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
intubation
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
liberal education
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
redundancy
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
redundancies
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
doubled
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
grammar
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
opens
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
grammars
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
invitation
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitations
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
turnaround time
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
diagnostics
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
beta range
حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
executive information system
نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
pork barrel
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
haze
تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com