Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 155 (4 milliseconds)
English
Persian
hennery
مزرعه یا محل پرورش مرغ
Other Matches
sericulture
پرورش کرم ابریشم پرورش نوغان
automatic data processing system
سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری
education
پرورش اموزش و پرورش
rabbitry
محل پرورش خرگوش اهلی پرورش خرگوش
intelligence process
جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
corn field
مزرعه
croft
مزرعه
stead
مزرعه
plantation
مزرعه
plantations
مزرعه
crofts
مزرعه
farms
مزرعه
farm
مزرعه
farmed
مزرعه
farm-yard
حیاط مزرعه
champs
قهرمان مزرعه
champing
قهرمان مزرعه
champed
قهرمان مزرعه
champ
قهرمان مزرعه
planters
صاحب مزرعه
planter
صاحب مزرعه
paddies
مزرعه شالیکاری
paddy
مزرعه شالیکاری
farming
مزرعه داری
farmyards
محوطه مزرعه
farmyard
محوطه مزرعه
farm hand
کارگر مزرعه
homestead
مزرعه رعیتی
homesteads
مزرعه رعیتی
farm yields
بازده مزرعه
dry farm
مزرعه دیم
farmstead
مزرعه وابنیه ان
farm yard
حیاط مزرعه
farm hands
کارگر مزرعه
family farm
مزرعه خانوادگی
collective farm
مزرعه اشتراکی
farmers
مزرعه داران
farmhand
کارگر مزرعه
poor farm
مزرعه اردوی کار
outfield
مزرعه دور افتاده
kibbutzes
مزرعه اشتراکی درکشوراسرائیل
kibbutz
مزرعه اشتراکی درکشوراسرائیل
kibbutzim
مزرعه اشتراکی درکشوراسرائیل
dairy farm
مزرعه یا کارخانه لبنیات سازی
farmstead
مزرعه و حوالی ان علاقجات رعیتی
pan-
خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
pans
خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
pan
خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
communes
مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
communed
مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
commune
مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
ranch
مزرعه یا مرتع احشام دامداری کردن
ranches
مزرعه یا مرتع احشام دامداری کردن
communing
مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
gingang
[ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gin-house
[ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gin-rink
[ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gin-case
[ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
fosterage
پرورش
nurture
پرورش
nurtured
پرورش
nurtures
پرورش
cultivation
پرورش
nurturing
پرورش
nourishment
پرورش
pedagogy
پرورش
upbringing
پرورش
floriculture
پرورش گل
culture
پرورش
training
پرورش
culturing
پرورش
cultures
پرورش
breeding
پرورش
p.exercise
پرورش بدنی
germiculture
پرورش میکروب
silviculture
پرورش جنگل
ostreiculture
پرورش صدف
self culture
پرورش نفس
unbred
پرورش نیافته
swannery
محل پرورش قو
mariculture
پرورش دریازیان
mental discipline
پرورش ذهنی
pisciculture
پرورش ماهی
breeding
پرورش حیوانات
data processing
پرورش اطلاعات
bring up
پرورش دادن
self cultivation
پرورش نفس
ser
پرورش نوغان
aviculture
پرورش مرغ
character training
پرورش منش
processes
پرورش دادن
process
پرورش دادن
body building
پرورش اندام
foster
پرورش دادن
education
اموزش و پرورش
fostered
پرورش دادن
fostering
پرورش دادن
body-building
پرورش اندام
fosters
پرورش دادن
special education
اموزش و پرورش استثنایی
viniculture
پرورش انگور شراب
silviculturist
ویژه گر پرورش جنگل
education department
اداره آموزش و پرورش
educationalists
کارشناس اموزش و پرورش
ser
پرورش کرم ابریشم
educationalist
کارشناس اموزش و پرورش
f.education
پرورش واموزش دختران
culture of bees
پرورش یا تربیت زنبور
comparative education
اموزش و پرورش تطبیقی
child rearing practices
شیوههای پرورش کودک
calf machine
دستگاه پرورش عضله
educationists
کارشناس اموزش و پرورش
apiculture
پرورش زنبور عسل
animal husband
پرورش جانوران اهلی
educational
مربوط به اموزش و پرورش
falconers
پرورش دهنده شاهین
falconer
پرورش دهنده شاهین
educationists
متخصص اموزش و پرورش
educationist
متخصص اموزش و پرورش
educationist
کارشناس اموزش و پرورش
guardian by nurture
قیم بعلت پرورش
piscicultural
مربوط به پرورش ماهی
rosarian
پرورش دهنده گل سرخ
poulterer
پرورش دهنده طور
nature nurture controversy
مجادله سرشت- پرورش
manpower development
پرورش نیروی انسانی
upbringing
روش اموزش و پرورش بچه
incubators
محل پرورش اطفال زودرس
incubator
محل پرورش اطفال زودرس
haute ecole
پرورش اسب در سطح عالی
ranches
در مرتع پرورش احشام کردن
ranch
در مرتع پرورش احشام کردن
sericulturist
پرورش دهنده کرم ابریشم
sericultural
وابسته به پرورش کرم ابریشم
apiarist
پرورش دهندهء زنبور عسل
apiarian
مربوط به پرورش زنبور عسل
beekeeper
پرورش دهندهء زنبور عسل
wooler
جانوری که بخاطر پشمش پرورش مییابد
orthogenesis
اصلاح و پرورش نژاد درطی زمان
thremmatology
علم پرورش گیاهان وجانوران اهلی
apicultural
مربوط به پرورش و نگهداری زنبور عسل
alma mater
مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
foliage plant
گیاهی که برای برگش پرورش دادن شود
inbreed
پرورش دادن از جانوران هم تیره تخم کشیدن
green thumbed
کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
livestock
مواشی وگاووگوسفندی که برای کشتاریافروش پرورش شود احشام
linebreeding
پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
beef cattle
گله گاو که برای تامین گوشت پرورش مییابد
live stock
مواشی وگاووگوسفندی که برای کشتاریافروش پرورش شود احشام
standard bred
اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
general grant
کمک دولت مرکزی به مقامات محلی به عنوان مثال کمک به اموزش و پرورش استان
automatic data processing
پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
develops
بسط دادن پرورش دادن
develop
بسط دادن پرورش دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com