Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
medley relay
مسابقه شنای امدادی مختلط 4 در001 متر دو امدادی بامسافتهای مختلف
Other Matches
sprint relay
مسابقه امدادی 4 نفره درمسافتهای مختلف
relay
ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
relays
ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
relayed
ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
shuttle hurdles
مسابقه دو امدادی یا رفت وبرگشت با مانع
shuttle play
مسابقه دو رفت و برگشت امدادی یا با مانع
relayed
امدادی
auxiliary
امدادی
relays
امدادی
relay
امدادی
relay race
دو امدادی
auxiliaries
امدادی
baton
چوب امدادی دو
reinforcements
نیروی امدادی
pursuit relay
دو امدادی تعقیبی
auxiliary
امدادی کمکی
relay baton
چوب امدادی
auxiliary
امدادی معین
batons
چوب امدادی دو
medley relay
شنا و دو امدادی
auxiliaries
امدادی معین
auxiliaries
امدادی کمکی
aid station
پست امدادی
pass
رد کردن چوب امدادی
takeovers
مبادله چوب امدادی
swedish medley
دو امدادی سوئدی در تالارسرپوشیده
relay amplifier
تقویت کننده امدادی
passes
رد کردن چوب امدادی
passed
رد کردن چوب امدادی
takeover
مبادله چوب امدادی
inside pass
مبادله چوب در امدادی
sprint pass
مبادله نامرئی چوب امدادی
exchange
رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchanged
رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchanging
رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchanges
رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
individual medley
شنای مختلط
medleyist
شناگر شنای مختلط
individual medleyist
شناگر شنای مختلط
outside pass
رد کردن چوب امدادی بادست چپ به دست راست یار
distance medley
دو استقامت امدادی شامل 004 008 0021 و 0061متر
medleys
شنای مختلط 002 تا 004متر
medley
شنای مختلط 002 تا 004متر
white flag
پرچم سفید برای اعلام حضوراتومبیل امدادی یا داوردرمسیر یا در پایان خط بعلامت باقی ماندن یک دور ازمسابقه
sprint medley
دو سرعت امدادی شامل 002004 و 008 متر برای مردان و 001 002 و 004 متربرای زنان
reenforceŠetc
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
racing backstroke
مسابقه شنای پشت
quadrangular meet
مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
hereford round
مسابقه تیراندازی مخصوص زنان در مسافتهای مختلف
olympic trench shooting
مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
co-eds
دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
co-ed
دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
co ed
دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
target discrimination
قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
chart
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charted
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charts
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
systems analysis
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
fractional
اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
blocage
[بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
selectable
مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
symbiosis
همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
vortex separation
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
fdm
انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
heterogeneous network
سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
paint program
نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocate
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocating
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocates
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
functions
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
function
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
estate in common
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
butterfly
شنای پروانه
crawls
شنای کرال
crawl
شنای کرال
dog paddle
شنای سگی
backstroke
شنای پشت
crawled
شنای کرال
butterflies
شنای پروانه
trudgen stroke
شنای کرال
sidestroke
شنای پهلو
underneath swimming
شنای زیرابی
breaststroke
شنای پروانه
breaststroke
شنای قورباغه
skull practice
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligans
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligan
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
sack race
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
baths
استخر شنای سرپوشیده
dog paddle
شنای سگی کردن
freestyler
شناگر شنای ازاد
pinule
پرهء شنای ماهی
dog paddle
شنای اشخاص مبتدی
pinnule
پرهء شنای ماهی
busses
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequency
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequencies
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous
مختلف الجنس و مختلف النوع
frog kick
شنای پروانه بت پای قورباغه
dolphin kick
شنای پروانه با پای دلفین
scissor kick
پای قیچی در شنای پهلو
profile
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
tree of life
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
flipper
پرده یا عضو شنای حخیوانات دریایی
surface dive
غوص گرفتن در حال شنای درسطح اب
freestyle
شنای ازادمسابقه تیراندازی با روش ازاد
flippers
پرده یا عضو شنای حخیوانات دریایی
opener
مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater
اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
kickboard
تخته شنای 07 سانتیمتری برای کمک به نواموز
dog paddle
شنای به پشت با حرکت پا وبدون بیرون امدن بازو از اب
highways
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highway
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
senior
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
hunting design
طرح شکارگاهی
[این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
complexes
مختلط
complex
مختلط
mixed
مختلط
mixes
مختلط
mix
مختلط
combined
مختلط
coeducational
مختلط
farraginous
مختلط
composite
مختلط
match play
مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
omnibus test
ازمون مختلط
complex admittance
گذرایی مختلط
medleys
مختلط رنگارنگ
mixed
یکان مختلط
composite
یکان مختلط
complex impedance
ناگذرایی مختلط
mixed strategy
استراتژی مختلط
complex power
توان مختلط
complex number
عدد مختلط
composite squadron
اسکادران مختلط
complex number
اعداد مختلط
complex circuit
مدار مختلط
composite unit
یکان مختلط
coeducation
اموزش مختلط
medley
مختلط رنگارنگ
mixed reinforcement
تقویت مختلط
mixed economies
اقتصاد مختلط
mixed economy
اقتصاد مختلط
mixed government
حکومت مختلط
mixed goods
کالاهای مختلط
mixed system
نظام مختلط
mixed doubles
دونفره مختلط
hybrid rocket
راکت مختلط
endowment assurance
بیمه عمر مختلط
medleys
قطعه موسیقی مختلط
mixed capitalism
سرمایه داری مختلط
assemblage of Order
ستون بندی مختلط
mixed policy
بیمه نامه مختلط
theory of functions of a complex variable
آنالیز مختلط
[ریاضی]
coeducation
اموزش وپرورش مختلط
complex plane
صفحه مختلط
[ریاضی]
complex number
عدد مختلط
[ریاضی]
symmetallism
سیستم دو فلزی مختلط
Complex analysis
آنالیز مختلط
[ریاضی]
multiple drill
تمرین چندکاره یا مختلط
versatile
متحرک متنوع و مختلط
joint stock partnership
شرکت مختلط سهامی
z-plane
صفحه مختلط
[ریاضی]
medley
قطعه موسیقی مختلط
hybrid propulation
نیروی پیش برنده مختلط
complex conjugate
عدد مزدوج مختلط
[ریاضی]
complex analytic function
تابع تحلیلی
[مختلط]
[ریاضی]
limited partnership
شرکت مختلط غیر سهامی
Eurasians
از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
Eurasian
از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
decollate
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
handicaps
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
limited partnership
شرکت مختلط غیر سهامی مضاربه
complex absolute value function
تابع مختلط قدر مطلق
[ریاضی]
mixtilineal
دارای خطهای راست و کج مختلط الخطوط
mixed doubles
پینگ پنگ یاتنیس 2 نفره مختلط
star design
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
composite squadron
گردان سوار زرهی یا هلی کوپتر مختلط
amerind
نژاد مختلط امریکایی و سرخ پوست یا اسکیمو
lingua francas
زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
lingua franca
زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
stables
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
inserted grouping
میدان دید مخلوط رادار منطقه کاوش مختلط
mixed school
اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
bikini
لباس شنای زنانه دوتکه مایوی دوتکه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com