English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
confiscation مصادره و ضبط توسط دولت
Search result with all words
privateer کشتی تجارتی که هنگام جنگ توسط دولت مصادره ومسلح میشود
Other Matches
conscription of wealth مصادره اموال در زمان جنگ به وسیله دولت
pay as you go principle اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
escheat حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
exchange control نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
quota کمیت تعیین شده توسط دولت
quotas کمیت تعیین شده توسط دولت
price support تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
capital levy مالیات بر سرمایه افرادحقیقی قسمتی از ثروت کشورکه جبرا" توسط دولت اخذ میشود
identic notes منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
retorsion عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
minimim wage law قانون حداقل دستمزد که براساس ان حداقل دستمزدنبایستی از میزانی که توسط دولت تعیین میشود کمتر باشد
wagners law براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
open market operation عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
unfriendly act هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
dependent state دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
source مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
federal state دولت متحده یا دولت اتحادی
real will مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
social contract اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
authoritarainism نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
impressment مصادره
confiscator مصادره گر
forfeiture مصادره
confiscation مصادره
sequestration مصادره
sequestrate مصادره
expropriation مصادره
seizing مصادره
processor وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
readable آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
fine مصادره کردن
confiscating مصادره کردن
put into requisition به مصادره گرفتن
call into requisition به مصادره گرفتن
confiscation مصادره یا ضبط
finest مصادره کردن
confiscates مصادره حراج
sequester مصادره کردن
essential مصادره کردن
essentials مصادره کردن
confiscate مصادره کردن
confiscation of property مصادره مال
confiscating مصادره حراج
confiscates مصادره کردن
imprest مصادره مساعده
fined مصادره کردن
confiscate مصادره حراج
digital read out نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
air turbine starter استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
requisitions بازگرفتن مصادره کردن
requisitioning بازگرفتن مصادره کردن
requisitioned بازگرفتن مصادره کردن
requisition بازگرفتن مصادره کردن
pull down menu فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
confiscates مصادره یا ضبط یا توقیف کردن
confiscating مصادره یا ضبط یا توقیف کردن
confiscate مصادره یا ضبط یا توقیف کردن
impressmeat مصادره وادارسازی بخدمت لشکری یادریایی
gas plasma display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas discharge display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
environments متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environment متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
menus برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
menu برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
virtual که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
self propulsion حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
bill of attainder لایحه قانونی مصادره اموال کسانی که به علت خیانت یاجنایت محکوم شده باشند
groupware نرم افزاری که توسط گروهی از افراد استفاده میشود که به شبکه وصل اند و به آنها کمک میکند تا کار خاصی را انجام دهند. حاوی توابع مفید مثل پست الکترونیکی است که توسط تمام کاربران قابل دستیابی است
commandeered وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeering وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeers وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeer وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
condemnation ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
condemnations ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
lost cluster تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
respublica دولت
powers دولت
powering دولت
powered دولت
power دولت
mammon دولت
government دولت
governments دولت
stated دولت
states دولت
stating دولت
state دولت
state- دولت
govt government دولت
mafia دولت ستیزی
Whitehall دولت انگلیس
mafias دولت ستیزی
office-holders کارمند دولت
pillars of the state ارکان دولت
Ottawa دولت کانادا
office-holder کارمند دولت
Downing Street دولت انگلیس
national state دولت ملی
military government دولت نظامی
ambassadors ماموررسمی یک دولت
money bag دارایی دولت
ambassador ماموررسمی یک دولت
public debt بدهی دولت
public servant مستخدم دولت
puppet government دولت پوشالی
mandatary دولت قیم
quirinal دولت ایتالیا
totaliarian state دولت توتالیتر
state budget بودجه دولت
government expenditures هزینههای دولت
government stock سهام دولت
state property دارائی دولت
state government دولت مرکزی
government treasury خزانه دولت
chief of state رئیس دولت
buffer state دولت حایل
stateless بی دولت بی وطن
government budget بودجه دولت
territory of state قلمرو دولت
the policy of the government سیاست دولت
the policy of the government رویه دولت
enemy state دولت دشمن
the body politic ملت و دولت
official کارمند دولت
officer کارمند دولت
public officer [American E] کارمند دولت
civil servant [British E] کارمند دولت
forfeit to the state ضبط دولت
state دولت استان
state- دولت استان
states دولت استان
Kremlin دولت شوروی
loyalists دولت دوست
vassal atate دولت پوشالی
lese majestyodhkj &odhkj fvqn پادشاه یا دولت
war state دولت جنگی
head of the state رئیس دولت
nation-states دولت ملی
nation-state دولت ملی
nation state دولت ملی
government department وزارتخانه دولت
Warsaw دولت لهستان
loyalist دولت دوست
stated دولت استان
independent state دولت مستقل
cabinets هیات دولت
stating دولت استان
cabinet هیات دولت
secret service money اعتبار سری دولت
government transfer payments پرداختهای انتقالی دولت
most favoured nation دولت کامله الوداد
plateform اعلامیه سیاست دولت
office-holder صاحب منصب دولت
federalist طرفدار دولت فدرال
secret services دستگاه محرمانه دولت
cabinet کابینه هیئت دولت
secret service دستگاه محرمانه دولت
civil servants مستخدم یا کارمند دولت
welfare state دولت بهبود بخش
civil servant مستخدم یا کارمند دولت
cabinets کابینه هیئت دولت
vassal atate دولت دست نشانده
protected state دولت تحت الحمایه
stratocracy حکومت یا دولت نظامی
peculation دستبرد در مال دولت
land grant زمین اعطایی دولت
dependent state دولت غیر مستقل
mandatory powers اختیارات دولت قیم
federal authorities قدرت دولت متحده
non serverign acts اعمال تصدی دولت
colonial government دولت یا حکومت مستعمراتی
interpellate استیضاح کردن دولت
family allowances کمک دولت به خانوارها
bounties کمک اقتصادی دولت
federal council مجلس دولت متحده
federalism اصل دولت ائتلافی
office-holders صاحب منصب دولت
subsidy کمک بلاعوض دولت
He rose against the regime. بر ضد دولت قیام کرد
commissioners مامور عالی رتبه دولت
federal constitution قانون اساسی دولت متحده
commissioner مامور عالی رتبه دولت
war state دولت نظامی declaration preventivetotal
subsidies مکهای مالی دولت , سوبسید
the sublime porte باب عالی دولت عثمانی
subject to the british rule تحت تسلط دولت انگلیس
To accord recognition to a new government. دولت جدیدی را برسمیت شناختن
confedration of states دولت جدیدی تشکیل نمیشود
mafia سازمان سری دولت ستیز
mafias سازمان سری دولت ستیز
export incentive تشویق دولت در جهت صادرات
porte باب عالی دولت عثمانی
hand-out <idiom> پاداش ،معمولا از طرف دولت
confiscates توقیف کردن مصادره کردن
confiscate توقیف کردن مصادره کردن
confiscating توقیف کردن مصادره کردن
jacobin عضو فرقه مذهبی مخالف دولت
hall mark دولت روی سیمینه وزرینه میگذارن
bounties تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
bank annuities سهام قرضه دولت بریتانیا که کنسول
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com