Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
engine
موتور ماشین دستگاه مولد نیرو
Other Matches
power plant
دستگاه مولد نیرو
power plants
دستگاه مولد نیرو
transducer
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
self energizing
مولد نیرو در خود
motoring of generator
موتور کردن مولد
dynamos
دستگاه مولد برق
generator
دستگاه مولد برق
dynamo
دستگاه مولد برق
generating set
دستگاه مولد برق
generator set
دستگاه مولد برق
generators
دستگاه مولد برق
turbogenerator
دستگاه مولد برق دارای توربین
tune up
<idiom>
تنظیم موتور ماشین
blowing engine
ماشین یا موتور دمنده
inboardengine
موتور یا ماشین میان کشتی
emergency generator set
دستگاه مولد برق اضطراری مولد برق اضطراری
motor unit
قسمت موتوروسیله دستگاه موتور
variometer
دستگاه فشارسنج هواپیمای بی موتور
to goose
[American E]
the engine
موتور
[ماشین]
را روشن کردن
[که صدا مانند زوزه بدهد]
to rev
[British E]
the engine
موتور
[ماشین]
را روشن کردن
[که صدا مانند زوزه بدهد]
supercharged
موتور دارای دستگاه رساننده هواوسوخت بیشتر
To operate something .
چیزی را بکار انداختن (موتور، دستگاه وغیره )
Short of replacing the engine, I have tried everything to fix the car.
به غیر از تعویض موتور برای تعمیر ماشین من همه کاری را تلاش کردم .
machinery
ماشین ها دستگاه
car wheel lathe
دستگاه ماشین تراش
spininning machine
ماشین یا دستگاه ریسندگی
pile driver
ماشین یا دستگاه بلندکردن الوار
launderettes
دستگاه لباسشویی خود کار ماشین رخت شویی
launderette
دستگاه لباسشویی خود کار ماشین رخت شویی
arithmatic unit
قسمت حافظه ماشین حساب دستگاه محاسب کامپیوتر
planer
دستگاه رنده نجاری میزی ماشین صفحه تراش دروازهای
feed
وسیلهای که کاغذ و نور را وارد ماشین میکند مثل چاپگر یا دستگاه فتوکپی
feeds
وسیلهای که کاغذ و نور را وارد ماشین میکند مثل چاپگر یا دستگاه فتوکپی
magnetic tape
موتور و دستگاه چرخان که به سیگنالهای الکتریکی امکان ضبط روی نوار مغناطیسی یا چرخش روی آن می دهند
magnetic tapes
موتور و دستگاه چرخان که به سیگنالهای الکتریکی امکان ضبط روی نوار مغناطیسی یا چرخش روی آن می دهند
service peculiar
امور اختصاصی یک قسمت یایک نیرو مخصوص یک نیرو
keyboard terminal
صفحه کلیدی شبیه به دستگاه ماشین تحریر که اجازه میدهد تا اطلاعات به درون یک سیستم کامپیوتری وارد شود
cylinder block boring machine
دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
torque
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
motoring
گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور
reel to reel
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reel-to-reel
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
engine
موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
external combustion engine
موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
variable geometry engine
موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
engine mounting
نصب موتور قرارگاه موتور
gas electric generating set
مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
firing order
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
scans
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scanned
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scan
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
slip ring induction motor
موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
self binder
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
double squirrel cage motor
موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
flat twin engine
موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
universal
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed .
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinist
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
single phase induction motor
موتور القائی یک فازه موتور اندوکسیونی یک فازه
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
cybernetics
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machined
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
ماشین کردن با ماشین رفتن
machines
ماشین کردن با ماشین رفتن
machined
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
line generator
مولد خط
birthplaces
مولد
regenerator
مولد
generator
مولد
producers
مولد
producer
مولد
begetter
مولد
generators
مولد
birthplace
مولد
generatrix
مولد
reproductive
مولد
productive
مولد
steam irons
ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam iron
ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
faxed
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxing
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
frequency generator
مولد فرکانس
electrostatic generator
مولد الکتروستاتیکی
compound wound generator
مولد مرکب
signal generator
سیگنال مولد
function generator
مولد تابع
boilers
مولد بخار
differential generator
مولد تفاضلی
series generator
مولد زنجیری
shunt generator
مولد شنتی
single phase generating
مولد یک فازه
double current generator
مولد دوکاره
two phase alternator
مولد دو فازه
compiler generator
مولد همگردان
three phase generator
مولد سه فازه
gas generator
مولد گاز
field magnet
اهنربای مولد
boiler
مولد بخار
system generator
مولد سیستم
arc light generator
مولد قوس
synchronous generator
مولد همزمان
screen generator
مولد صفحه
sweep generator
مولد روبنده
generating function
تابع مولد
relaxation generator
مولد رلاکسیون
pulse generator
مولد تپش
character generator
مولد کاراکتر
report generator
مولد گزارش
electric generator
مولد الکتریسیته
shunt generator
مولد شنت
three phase generator
مولد سه فاز
homopolar generator
مولد همقطب
nonproductive
غیر مولد
productive consumption
مصرف مولد
legitimacy of birth
طهارت مولد
neutron generator
مولد نوترون
wind generator
مولد بادی
program generator
مولد برنامه
welding generator
مولد جوشکاری
welding generator
مولد جوش
generator program
برنامه مولد
generator set
مولد برق
impluse generator
مولد فشارضربهای
impluse sender
مولد ضربهای
impluse generator
مولد ضربهای
induction generator
مولد القایی
induction generator
مولد القائی
productive
مولد پر حاصل
inductor generator
مولد با القاگر
interference generator
مولد پارازیت
active
متعدی مولد
producer's goods
کالاهای مولد
generator output
قدرت مولد
generator loss
اتلاف مولد
melliferous
مولد عسل
generator
مولد برق
macro generator
مولد ماکرو
teaser
ضامن مولد
generators
مولد برق
wobbulator
مولد روبنده
teasers
ضامن مولد
measuring generator
مولد سنجش
generating tone
صوت مولد
unborn
غیر مولد
video generator
مولد تصویر
generator efficiency
بازده مولد
gen
مولد برق
generator cradle
پایه مولد
double column vertical boring mill
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
producer
تولید کننده مولد
dot generator
مولد خال گذار
multiphase generator
مولد چند فازه
direct current generator
مولد جریان مستقیم
impluse voltage generator
مولد فشار ضربهای
impluse current generator
مولد جریان ضربهای
pattern generator
مولد تعمیر کار
electron beam generator
مولد اشعه الکترونی
flat compound generator
مولد مرکب تخت
screen generator
مولد صفحه نمایش
alternator
مولد جریان متناوب
light pluse generator
مولد پالس نور
sawthoot generator
مولد دندانه ارهای
random number generator
مولد عدد تصادفی
nonproductive labor
کار غیر مولد
low frequency generator
مولد فرکانس پایین
hypnotic
مولد خواب مصنوعی
exciter
مولد راه انداز
reversed series generator
مولد با میدانهای مخالف
random number generator
مولد اعداد تصادفی
building up of generator
پیش تحریک مولد
variable speed generator
مولد با دور متغیر
unproductive consumption
مصرف غیر مولد
high frequency alternator
مولد فرکانس بالا
productive
فراور مولد ثروت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com