English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
controlled mosaic موزاییک کنترل شده
Other Matches
mosaic mountant صفحه تهیه موزاییک تابلویی که عکسهای موزاییک هوایی به ان وصل میشود
mosaic موزاییک
tessellated موزاییک
terrazo موزاییک
mosaics موزاییک
cascade control چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
tessellation موزاییک کاری
terrazo tile اجر موزاییک
acid proof floor tile موزاییک ضد اسید
parquet اجر موزاییک
random paving سنگفرش موزاییک
parquetry موزاییک کاری
mosaic tile کاشی موزاییک
mosaic tile اجر موزاییک
mosaic موزاییک باموزاییک اراستن
tessellate با موزاییک فرش کردن
controlled mosaic موزاییک تنظیم شده
mosaic سیستم عکس برداری موزاییک
strip mosaic نوار موزاییک عکس هوایی
terrazzo موزاییک سیمانی مرمر نما
tessera قطعات کوچک مرمر یاشیشه مخصوص اجر موزاییک
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
air target mosaic مجموعه عکسهای تهیه شده از هدف عکس موزاییک هدفهای هوایی
tasks نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
task نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tokens بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
token بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
apt زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
loops عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executive دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executives دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
real time سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
control and reporting center تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
circulation control کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
rolleron کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
controlling سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controls سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
ctrl کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet صفحه کنترل چارت کنترل
control statement حکم کنترل دستور کنترل
block plot صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
controlled fragmentation مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
subroutine تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
remote control کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
control officer افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
climb mode روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
simple network management protocol سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
quality control tests ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
airlift control element عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
controlled net شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
tactical air control center مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
traffic post پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
fire control کنترل کردن اتش کنترل اتش
mosaics موزاییک کاری معرق معرق کاری
periodic stock check کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
field control نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
check-up کنترل
minor control کنترل کم
control کنترل
check-ups کنترل
controlling کنترل
rein کنترل
line control کنترل خط
controls کنترل
control code کد کنترل
hoo heap کنترل نفس
governing mode روش کنترل
fire control کنترل اتش
motor control کنترل حرکتی
control کنترل کردن
takeover اعمال کنترل
fiscal control کنترل مالی
controlling کنترل کردن
flight control کنترل پرواز
full command کنترل کامل
control کنترل بازبینی
frequency check کنترل فرکانس
pulpits میز کنترل
government control کنترل دولتی
forms control کنترل فرم ها
grid control کنترل شبکه
ground control کنترل زمینی
fly control برج کنترل
flow control کنترل جریان
frequency control کنترل فرکانس
takeovers اعمال کنترل
controlling کنترل بازبینی
monetary control کنترل پولی
bridles کنترل کردن
camshaft محور کنترل
bridling کنترل کردن
marketing audit کنترل داخلی
manual control کنترل دستی
relayed یچ کنترل الکترومغناطیسی
intensity control کنترل شدت
remote control کنترل از دور
light control کنترل روشنایی
light control کنترل نور
lighting control کنترل روشنایی
light brightness control کنترل روشنایی
lateral control کنترل جانبی
level control کنترل سطح
lift control کنترل اسانسور
bridled کنترل کردن
camshafts محور کنترل
hydraulic tracer control کنترل پیستونی
controls کنترل کردن
controls کنترل بازبینی
pulpit میز کنترل
check-ups کنترل کردن
check-up کنترل کردن
mixture control کنترل مخلوط
ignition control کنترل احتراق
inventory control کنترل موجودی
image control کنترل تصویر
minor control کنترل ضعیف
indirect control کنترل غیرمستقیم
input control کنترل ورودی
material control کنترل مواد
bridle کنترل کردن
inspection lamp لامپ کنترل
lever control کنترل اهرمی
control port درگاه کنترل
control markings علایم کنترل
control logic منطق کنترل
control lever اهرم کنترل
cam control بادامک کنترل
cascade control کنترل زنجیرهای
carriage control کنترل نورد
control language زبان کنترل
central control panel مرکز کنترل
centralized control کنترل تمرکزی
control key کلید کنترل
budgetary control کنترل بودجه
budgetary control کنترل بودجهای
cintrol mechanism مکانیسم کنترل
control pannel پانل کنترل
control pannel تابلوی کنترل
automatic control کنترل خودکار
bank sluice دریچه کنترل
control panel صفحه کنترل
control panel تابلوی کنترل
control of resources کنترل منابع
control mode باب کنترل
bowden control cable کابل کنترل
control memory حافظه کنترل
check mark علامت کنترل
checks and balance کنترل و مقابله
control block بلوک کنترل
control console کنسول کنترل
control bus گذرگاه کنترل
control bus مسیر کنترل
control cable کابل کنترل
control card کارت کنترل
control cards کارتهای کنترل
control character دخشه کنترل
control circuit مدار کنترل
control circuits مدارهای کنترل
control code رمز کنترل
control block کنده کنترل
control area منطقه کنترل
control grid شبکه کنترل
close control کنترل نزدیک
control grid توری کنترل
command and control کنترل و فرماندهی
control gear دستگاه کنترل
control flow روند کنترل
control flow گردش کنترل
control flag پرچم کنترل
control field فیلد کنترل
control desk میز کنترل
contract control کنترل تغایر
contract control کنترل دینامیکی
control console پیشانه کنترل
control procedure رویه کنترل
fighter control کنترل شکاریها
frame کنترل هایی
data control کنترل داده ها
damage control کنترل خسارات
cu واحد کنترل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com