Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (10 milliseconds)
English
Persian
alternate position
موضع یدکی
secondary position
موضع یدکی
supplementary position
موضع یدکی
Other Matches
position light
علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
assumed position
موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
spared
یدکی
auxiliaries
یدکی
auxiliary
یدکی
refilled
یدکی
alternated
یدکی
alternate
یدکی
refill
یدکی
refilling
یدکی
refills
یدکی
fail back
یدکی
secondary
یدکی
spare
یدکی
alternates
یدکی
extra
یدکی
extras
یدکی
extra-
یدکی
accessory equipment
وسایل یدکی
bingo field
فرودگاه یدکی
accessory equipment
تجهیزات یدکی
auxiliary equipment
وسایل یدکی
alternate headquarters
قرارگاه یدکی
filler depot
انبار یدکی
part
قطعه یدکی
reserves
احتیاط یدکی
accessory
لوازم یدکی
accessory
وسیله یدکی
coarse sight
دوربین یدکی
hack chronometer
کرونومتر یدکی
reserve
احتیاط یدکی
auxiliary circuit
مدار یدکی
repair parts
قطعات یدکی
replacement part
قطعه یدکی
spare parts
قطعات یدکی
parts
قطعات یدکی
stand by battery
باتری یدکی
accessories
لوازم یدکی
spareable
یدکی شدنی
spare
اسباب یدکی
spared
اسباب یدکی
alternate water terminal
باراندازابی یدکی
alternate aerodrome
فرودگاه یدکی
reserving
احتیاط یدکی
attack position
موضع تک
sited
موضع
sites
موضع
site
موضع
spots
موضع
spot
موضع
lodgment or lodge
موضع
lodgment
موضع
localities
موضع
locations
موضع
locality
موضع
position
موضع
positioned
موضع
location
موضع
emplacement
موضع
alternate traversing fire
اتش یدکی سمتی
by pass
لوله یدکی جا گذاشتن
alternate traversing fire
اتش یدکی در سمت
accessory box
جعبه لوازم یدکی
sustainer
سیستم خرج یدکی
spares stock
موجودی لوازم یدکی
spare parts list
فهرست لوازم یدکی
hack chronometer
ساعت شماردقیق یدکی
common parts
قطعات یدکی عمومی
auxiliary spark gap
دهانه جرقه یدکی
part
اسباب یدکی اتومبیل
primary position
موضع اصلی
firing position
موضع تیر
position
وضعیت موضع
emplacement
موضع گرفتن
the seat of pain
موضع درد
turnabout
تغییر موضع
delay position
موضع تاخیری
turnabouts
تغییر موضع
defense position
موضع پدافندی
defense position
موضع دفاعی
covered position
موضع پوشیده
primary position
موضع ابتدایی
stand
مکث موضع
locality
موضع مکان
punch position
موضع منگنه
rendezvous area
موضع انتظار
occupation of position
اشغال موضع
selection of position
انتخاب موضع
localities
موضع مکان
lodgment
موضع گیری
localization
موضع یابی
lodgement
موضع گیری
inposition
به موضع رفتن
inposition
مستقر در موضع
supplementary position
موضع تکمیلی
positioned
وضعیت موضع
battle position
موضع نبرد
secondary position
موضع فرعی
alternate position
موضع فرعی
active site
موضع فعال
block house
موضع مستحکم
spot
لکه موضع
blocking position
موضع سد کننده
displacement
تغییر موضع
deployment
موضع صف ارایی
spots
لکه موضع
supplemental
موضع تکمیلی
assumed position
موضع فرضی
spares
اقلام اضافی وسایل یدکی
to tow a vehicle
[to a place]
یدکی کشیدن خودرویی
[به جایی]
jato unit
موتورموشکی یدکی گلولههای توپخانه
spared
برای یدکی نگاه داشتن
spare
برای یدکی نگاه داشتن
secondary cone
برج هدایت یدکی ناو
confirmed location
موضع تایید شده
occupation of position
اشغال موضع کردن
posts
محل ماموریت موضع
switch position
موضع دفاعی بینابین
localization of function
موضع یابی کارکرد
posted
محل ماموریت موضع
post
محل ماموریت موضع
key position
موضع حساس و مهم
post-
محل ماموریت موضع
switch position
موضع رابط دفاعی
supplementary
موضع تکمیلی اضافی
recovery airfield
فرودگاه مخصوص فروداضطراری هواپیماهافرودگاه یدکی
alternate escort operating base
پایگاه عملیاتی یدکی یگانهای پاسور
outfield
موضع توپگیردرمحوطه دوردست کریکت
preselect
پیش بینی موضع کردن
culminant
درمرتفع ترین موضع کامل
dummies
دروغی تقلبی موضع فریبنده
dummy
دروغی تقلبی موضع فریبنده
organising
مرتب کردن ارایش دادن موضع
foreland
زمین جلوی موضع دماغه سنگر
organises
مرتب کردن ارایش دادن موضع
organize
مرتب کردن ارایش دادن موضع
delay position
موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
covered position
محوطه تحت پوشش موضع مخفی
displaces
جابجا شدن تغییر موضع دادن
cheat
موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
cheated
موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
organizing
مرتب کردن ارایش دادن موضع
cheats
موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
displace
جابجا شدن تغییر موضع دادن
displaced
جابجا شدن تغییر موضع دادن
displacing
جابجا شدن تغییر موضع دادن
permanent emplacement
موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
organizes
مرتب کردن ارایش دادن موضع
transponder india
رادار مراقبتی یدکی یا رادارهوانوردی شخصی بین المللی
layig up position
موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
emplace
جا گذاشتن موضع گرفتن مستقر کردن یاشدن
olympic trench shooting
مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
hip shoot
تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
long off
موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
redoubt
موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
pass shooting
شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
long spot
موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
disposition
صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
circle of position
دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
caught with hand in the cookie jar
<idiom>
مچ کسی را گرفتن
[بخصوص در مورد سوء استفاده از موضع قدرت و مقام]
block the plate
موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
third base
موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
replication
1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
running spare
قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
pressure breathing
تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
reference position
محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
fall back
تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
firing position
موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
defilade
درجان پناه و موضع گرفتن پناه یافتن
part list
فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
organization
سازمان دادن ارایش دادن موضع
organizations
سازمان دادن ارایش دادن موضع
organisations
سازمان دادن ارایش دادن موضع
cannibalizing
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
supplementary charge
خرج یدکی خرج اضافی
accessory
لوازم یدکی لوازم اضافی
bingo
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com