Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 57 (4 milliseconds)
English
Persian
regional
ناحیهای
regionally
ناحیهای
zonal
ناحیهای
zonular
ناحیهای
Other Matches
zone
ناحیهای شدن
zonal
مداری ناحیهای
parochial
ناحیهای محدود
area graph
نمودار ناحیهای
communal relationship
روابط ناحیهای
zonary
مداری ناحیهای
zones
ناحیهای شدن
area search
جستجوی ناحیهای
selective quenching
سردکنندگی ناحیهای
regional gap
شکاف ناحیهای
regional development
توسعه ناحیهای
suburban or local railway
راه اهن ناحیهای
territoriality
ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
chemosphere
ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
territorialism
ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
patagonia
ناحیهای درجنوب ارژانتین وشیلی
piedmont
ناحیهای در شمال غربی ایتالیا
conventions
باره مسائل حزبی ناحیهای
convention
باره مسائل حزبی ناحیهای
stratosphere
ناحیهای یا لایهای دراتمسفربین تروپوپوز و استراتوپوز
line of engagement
ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
chorographic
وابسته بنقشه برداری جغرافیایی از ناحیهای
balkanize
ناحیهای را بقطعات ریز تقسیم کردن
inversion
ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
enclave
ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
chorography
نقشه برداری وتوضیح وضع جغرافیایی ناحیهای
inversions
ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
enclaves
ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
image
ناحیهای در حافظه که تصاویر دیجیتالی ذخیره شده اند
images
ناحیهای در حافظه که تصاویر دیجیتالی ذخیره شده اند
regional agency
موسسات ناحیهای موسساتی با صلاحیت محدودبه ناحیه خاص
clips
انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
zone of rock fracture
ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
clipped
انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
exclave
ناحیهای که ازکشوری جداشده وخاک بیگانه انرافراگرفته باشد
clippings
انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
bit map
ناحیهای در کامپیوتر که برای گرافیک نگهداری شده است
clip
انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
fairgrounds
ناحیهای که مخصوص برگذاری بازار مکاره یاسیرک ونمایشگاه ها میباشد
fairground
ناحیهای که مخصوص برگذاری بازار مکاره یاسیرک ونمایشگاه ها میباشد
parochialism
محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
triangulation
تقسیم ناحیهای به مثلثهای مجاور هم جهت مساحی سه گوش سازی
infarct
ناحیهای که در اثر وقفه گردش خون دررگ بافتهای ان مرده باشد دچارانفارکتوس
wraparound
توسعه و بسط اتوماتیک خطی از یک متن به دو خط یا بیشتر به واسطه محدودیت ناحیهای از صفحه نمایش
images
ناحیهای ز میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند
enzootic
مرض همه گیر دامها امراض فصلی و ناحیهای دامها
soft clip area
محدودیتهای ناحیهای که در ان داده میتواند روی دستگاه ترسیم کننده نمایش داده شود
refresh memory
واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند
colour
امکانی در گرافیک یا برنامههای کاربردی DTP که به کاربر امکان میدهد رنگهای خاص با توجه به CMYK و RGB بسازد و سپس ناحیهای را با این رنگ پر کند
colours
امکانی در گرافیک یا برنامههای کاربردی DTP که به کاربر امکان میدهد رنگهای خاص با توجه به CMYK و RGB بسازد و سپس ناحیهای را با این رنگ پر کند
prescan
خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید
pads
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com