Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
solfatara
ناحیه اتش فشانی که گازهای گوگردی از ان متصاعد میشود
Other Matches
propylite
یکجور خاره اتش فشانی که در برخی کانهای سیم خیزیافت میشود
scratch file
ناحیه کاری که برای کار جاری استفاده میشود
landing zone
نوک وارد این ناحیه میشود و به دیسک یا داده آسیبی نمیرساند
mountant
متصاعد
exhalent
بالارونده متصاعد
exhalant
بالارونده متصاعد
exhalation
دود یابخار متصاعد
selections
نشانهای در میله ابزار که به کاربر امکان انتخاب یک ناحیه تصویر که بعداگ بریده , کپی یا پردازش میشود میدهد
selection
نشانهای در میله ابزار که به کاربر امکان انتخاب یک ناحیه تصویر که بعداگ بریده , کپی یا پردازش میشود میدهد
sulfurous
گوگردی
thionic
گوگردی
sulphury
گوگردی
sulphurous
گوگردی
sulphureous
گوگردی
sulphuric
گوگردی
selection
دایره کوچک که روی یک فریم اطراف ناحیه انتخاب شده نمایش داده میشود که به کاربر امکان تغییر شکل فضا را میدهد
selections
دایره کوچک که روی یک فریم اطراف ناحیه انتخاب شده نمایش داده میشود که به کاربر امکان تغییر شکل فضا را میدهد
brimstone match
کبریت گوگردی
brimstone buterfly
پروانه گوگردی رنگ
blitter
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany
گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
moya
گل اتش فشانی
igneous
اتش فشانی
pmos
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
obsidian
شیشه اتش فشانی
volcanicity
حالت اتش فشانی
lapillus n
خرده سنگ اتش فشانی
monticule
تپه کوچک اتش فشانی برامدگی
basalt
نوعی سنگ چخماق یااتش فشانی سیاه
batholith
نوعی سنگ چخماقی وسنگ اتش فشانی
obsidian
مواد اتش فشانی سیاه ماننداست به شیشه بطری
single component gases
گازهای تک جزیی
perfect gazes
گازهای ساده
acid gases
گازهای اسیدی
flue gas
گازهای دودکش
noble gas crystal
بلور گازهای بی اثر
inert gas crystal
بلور گازهای بی اثر
g , series
گازهای سمی گروه ژ
pitchstone
یکجور خاره اتش فشانی که خاصیت شیشه و صیقل زفت رادارا است
peperino
خاره اتش فشانی سبک وسوراخ سوراخ که از شن وخاکستر درست شده است
compressor inlet temperature
دمای گازهای ورودی کمپرسور
chromosphere
لایه نازکی از گازهای نسبتاشفاف
inert gas arc welding
جوش برق با گازهای بی اثر
chemical warfare
جنگ بوسیله گازهای شیمیایی
phonolite
خاره اتش فشانی که تخته سنگ تازه ازموه گرفته ان چون چکش بخوردصدامیدهد
breathing
جریان هوا و گازهای خروجی از موتور
impingement
برخورد گازهای با سرعت زیاد به ساختمان هواپیما
top
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
turbocharger
شارژری در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند
waste gate
مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
reactionpropulsion
سیستم پرتاب جت با استفاده از نیروی عکس العمل گازهای خروجی از یک لوله
turbosupercharger
سوپر شارژی در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند
homosphere
قسمتی از اتمسفر که در ان تغییری در ترکیب و ساخت گازهای تشکیل دهنده مشاهده نمیشود
chrles' law
در گازهای کامل یا ایده ال در فشار ثابت دما و حجم نسبت مستقیم دارند
carburizing
گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
sector
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
heterosphere
قسمتی از اتمسفر که در ان ساختار و وزن مولکولی متوسط گازهای تشکیل دهنده مختلف است
collector ring
منیفلد یا گازگاه دایرهای برای هدایت گازهای خروجی ازسیلندرهای موتور رادیال یاستارهای
muff
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffed
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffing
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffs
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
turbopump
پمشی که توسط توربینی که بوسیله گازهای حاصل ازسوختن سوختهای راکت به چرخش درامده به حرکت درمی اید
plasma display
صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
ignisfatuus
روشنایی شبانه بر روی زمینهای باتلاقی که تصور میرفت ازاحتراق گازهای باتلاقی بوجودمیاید
echoing
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
forms
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
form
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
perfoliate
درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
formed
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
traced
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averages
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
average
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
trace
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averaging
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaged
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
traces
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
load
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
loads
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
softest
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
softer
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
dummies
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
soft
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
dummy
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
town fog
نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
throughput
نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
suffix notation
عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید
master
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
mastered
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
second
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
masters
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
seconds
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconding
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconded
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
workgroup
خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود
faxes
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxing
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxed
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
fax
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
chocked nozzle
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
horned scully
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
standards
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
auto
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
standard
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
autos
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
phototransistor
نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
regional
<adj.>
ناحیه ای
output area
ناحیه
subregion
ناحیه
sympatric
هم ناحیه
partition
ناحیه
partitions
ناحیه
region
ناحیه
ward
ناحیه
districts
ناحیه
area
ناحیه
realms
ناحیه
areas
ناحیه
wards
ناحیه
shires
ناحیه
regions
ناحیه
district
ناحیه
local
<adj.>
ناحیه ای
zone
ناحیه
zones
ناحیه
realm
ناحیه
shire
ناحیه
ranges
ناحیه
situs
ناحیه
reaching
ناحیه
reach
ناحیه
reached
ناحیه
sectors
ناحیه
reaches
ناحیه
ranged
ناحیه
demesne
ناحیه
range
ناحیه
sector
ناحیه
proclimax
ناحیه
self-
قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
transfer
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transferring
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
config.sys
این فایل در هنگام روشن شدن CPU یک بار خوانده میشود و سیستم عامل بار میشود
transfers
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
asynchronous
تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند
palmtop
کامپیوتر شخصی که آن قدر کوچک است که در یک است جا میشود و با دست دیگر پردازش میشود
additions
عمل جمعی که نتیجه در محل یکی از عملوندهای عمل جمع ذخیره میشود یعنی روی مقدار قبلی آن نوشته میشود
addition
عمل جمعی که نتیجه در محل یکی از عملوندهای عمل جمع ذخیره میشود یعنی روی مقدار قبلی آن نوشته میشود
goldfield
ناحیه زرخیز
buffer area
ناحیه میانگیر
sector commander
فرمانده ناحیه
sciatic
ناحیه چاربند
motor area
ناحیه حرکتی
audio range
ناحیه صوتی
Equator
ناحیه استوایی
regions
ناحیه نظامی
gold field
ناحیه زرخیز
slum
ناحیه فقیرنشین
erogenous zone
ناحیه شهوتزا
Sept
ناحیه محصو
erogenous zones
ناحیه شهوتزا
regions
ناحیه عملیات
the abdominal region
ناحیه شکم
region
ناحیه فضا
depletion layer
ناحیه تخلیه
broca's area
ناحیه بروکا
depletion area
ناحیه تخلیه
region
ناحیه عملیات
soft spot
ناحیه نشست
region
ناحیه نظامی
silva
ناحیه جنگلی
depletion barrier
ناحیه تخلیه
skid row
ناحیه پست
measuring range
ناحیه ی سنجش
depletion zone
ناحیه تخلیه
scan area
ناحیه پیمایش
two phase region
ناحیه دو فازی
touch spot
ناحیه بساوشی
intermediate zone
ناحیه ی میانی
regions
ناحیه فضا
input area
ناحیه ورودی
frequency region
ناحیه فرکانس
sector
خط کش ریاضی ناحیه
commutation zone
ناحیه کموتاسیون
common area
ناحیه مشترک
hypnogenic zone
ناحیه خواب زا
oral zone
ناحیه دهانی
fixed area
ناحیه ثابت
lumbar
ناحیه کمر
dead space
ناحیه کور
pyramidal area
ناحیه هرمی
genital zone
ناحیه تناسلی
suppressor area
ناحیه بازدارنده
terrain
زمین ناحیه
naval district
ناحیه دریایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com