English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 144 (7 milliseconds)
English Persian
the underwritten names نامهای زیرین
Other Matches
recredential نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
epistolary نامهای
letter-bomb بمب نامهای
send a letter نامهای بفرستید
i had a lettr from him نامهای از او داشتم
letter-bombs بمب نامهای
dictionary sort ترتیب واژه نامهای
to readdress a letter عنوان نامهای را عوض کردن
acknowledging وصول نامهای را اشعار داشتن
acknowledges وصول نامهای را اشعار داشتن
blind letter نامهای که نام ونشان روشن ندارد
to prove a will درستی و اعتباروصیت نامهای را محقق نمودن
an open letter نامهای که بوسیله روزنامه به کسی عنوان شود
book message نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
pasquinade جرشفت هجو نامهای که درجایگاه عمومی بزنند
officinal names of drugs نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
p sanction حکم سلطنتی یاتصویب نامهای که صورت قانون راپیدامیکند
round robin (letter) <idiom> نامهای که دست جمعی نوشته شود (هرگوشه آن بوسیله شخصی)
open cover بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
open policy بیمه نامهای که جهت حمل مجموعههای متعدد تهیه میشود
noting نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
letter de chancellerie نامهای است که در مناسبات مهم جهانی مورد استفاده قرار می گیرد
note نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
notes نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
consular convention عهد نامهای که جهت مبادله کنسول بین دو کشور منعقد میشود
letters patent نامهای است که به وسایل مختلفه به مردم عرضه میشود تا ازمضمون ان همگان اگاه شوند
under- زیرین
underlips لب زیرین
subjecent زیرین
downstair زیرین
following <adj.> زیرین
after mentioned زیرین
underside زیرین
following on زیرین
undersides زیرین
under زیرین
underlip لب زیرین
inferiors زیرین
following زیرین
underscore زیرین خط
underscored زیرین خط
underscores زیرین خط
underscoring زیرین خط
underline خط زیرین
underlined خط زیرین
underlines خط زیرین
inferior زیرین
letters patent نامهای که ازطرف دولت برای کسی فرستاده میشود تافورا بازنموده وبرای همه بخواند
mandibular ارواره زیرین
hypolimnion اب سرد زیرین
hypodermis پوست زیرین
undercuts ببرش زیرین
underpart زیرین بخش
neath or neath پایین زیرین
undercoat پشم زیرین
true pelvis لگن زیرین
dewatering outlets خروجی زیرین
undercut ببرش زیرین
inferior colliculus برجستگی زیرین
named here under نامبرده زیرین
nether lip or jaw لب یا ارواره زیرین
labium لب زیرین حشره
maxilla ارواره زیرین
lower floor اشکوب زیرین
nether millstone اسیاسنگ زیرین
ulna زند زیرین
inferior planets سیارات زیرین
beneath زیرین پایینی
cutis پوست زیرین
culet پخ زیرین برلیان
underworld زیرین جهان
sub grade لایه زیرین
bedding لایه زیرین
underneath زیرین پایینی
the f. words کلمات زیرین
the figure below رقم زیرین
underpasses زیرین راه
underpass زیرین راه
subways مجرای زیرین
limbs اندام زیرین
subway مجرای زیرین
limb اندام زیرین
downward پایین زیرین
troposphere زیرین سپهر
base stone سنگ زیرین
bottom slide لغزنده زیرین
bottom line طناب زیرین
tropopause زیرین مرز
coarse adjustment knob دکمه تنظیم زیرین
trismus تشنج ارواره زیرین
nether millstone سنگ زیرین اسیاب
top lift طبقه زیرین پاشنه پا
press bed بخش زیرین پرس
undergrowth پشم یارویش زیرین
underside طرف یا سوی زیرین
binder course قشر زیرین رویه
cutis لایه زیرین پوست
lower branch of meridian نصف النهار زیرین
undersides طرف یا سوی زیرین
infra axillary وابسته به ارواره زیرین
inframaxillary وابسته به ارواره زیرین
inframaxillary nerves پیهای ارواره زیرین
wild card روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
jowl ارواره زیرین پرنده گونه
jowls ارواره زیرین پرنده گونه
eupelagic environment محیط زیر لایه زیرین
calipee کاسه زیرین لاک پشت
semibasement نیم طبقه زیرین ساختمان
orlop deck عرشه زیرین کشتی جنگی
orlop عرشه زیرین کشتی جنگی
neck necessity قسمت زیرین تاج ستون
stag evil تشنج ارواره زیرین اسب
mandibular اروارهای وابسته به ارواره زیرین
jibbed بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
jib بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
jibs بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
diffusion روش انتقال به سط وح زیرین مدار پیچیده
martingale طناب یا زنجیر زیرین دگل یابادبان
jibbing بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
premaxilla استخوان جلو ارواره زیرین مهره داران
labrum لب زیرین بند پائیان لبه بیرونی صدف لب
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
onomasticon فرهنگ نامهای خاص فرهنگ اسامی مردم
overshot jaw ارواره زبرین هنگامی که ازارواره زیرین جلوترامده است
rhizome ساقههای زیر زمینی ریشه مانند ساقه زیرین
open policy بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
standard نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standards نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
returns گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
hard contact printing چاپ تماسی که در ان هدچاپگر با نیروی محسوسی روی لایه زیرین فشار واردمی اورد
under weft پود زیرین یا ضخیم [جهت نشاندن گره ها در جای خود و محکم و یکنواخت شدن آنها]
envelope نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
envelopes نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
letter of recall نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
underlay در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
underlays در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
overbite پیشامدگی دندانهای زبرین نسبت به دندانهای زیرین
underpass گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
underpasses گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
labral وابسته به لب زیرین بندپائیان یا لبه صدف ه لبه بیرونی صدف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com