English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
delivery terms نحوه تحویل
Search result with all words
cumulative delivery diagram منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
Other Matches
handover تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
impact shipment کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
cash on delivery فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
procurement rate نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
dealing arrangments نحوه توزیع
usage نحوه استعمال
usages نحوه استعمال
procedure نحوه عمل
line of duty نحوه انجام وفیفه
operations نحوه استفاده ازدستگاهها
rating نحوه عملکرد مجاز
syntax checker مقابله نحوه گری
ratings نحوه عملکرد مجاز
structure نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی
structures نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی
structuring نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی
scenarios طرح ها [نحوه رفتار] [سناریو]
contract record سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
specific performance نحوه اجرای معین در قرارداد
functional مربوط به نحوه کار چیزی
relationships نحوه اتصال دو چیز مشابه
planning سازماندهی نحوه انجام کاری
performance نحوه کار کسی یا چیزی
fitness report گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
scenario طرح [نحوه رفتار] [سناریو]
performances نحوه کار کسی یا چیزی
relationship نحوه اتصال دو چیز مشابه
instruct بیان نحوه کار به کسی یا به کامپیوتر
demonstrates نشان دادن نحوه کار چیزی
demonstrating نشان دادن نحوه کار چیزی
cookbooks راهنمای نحوه نصب واستفاده از برنامه
cookbook راهنمای نحوه نصب واستفاده از برنامه
demonstrated نشان دادن نحوه کار چیزی
to tick کار کردن به نحوه ویژه یا درست
format قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
formats قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
instructed بیان نحوه کار به کسی یا به کامپیوتر
instructs بیان نحوه کار به کسی یا به کامپیوتر
demonstrate نشان دادن نحوه کار چیزی
instructing بیان نحوه کار به کسی یا به کامپیوتر
demo عمل نشان دادن نحوه کار چیزی
schematic نمایش قط عات سیستم و نحوه اتصال آنها
demonstration عمل نشان دادن نحوه کار چیزی
demonstrations عمل نشان دادن نحوه کار چیزی
direction دستوراتی که نحوه استفاده از چیزی را نشان می دهند
manual کتابچهای که نحوه نصب سیستم را نشان میدهد
consumer research تحقیق درخصوص احتیاجات و نحوه خریدمصرف کنندگان
The way he eats his food disgusts [revolts] [repulses] me. به نحوه ای که او [مرد] غذا می خورد حال من را بهم می زند.
manual کتابچهای که نحوه استفاده از سیستم یا وسیله را نشان میدهد
mail application programming interface که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
packages برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص
maps شرح نحوه ارتباط رکوردها و فیلدها در پایگاه داده ها
map شرح نحوه ارتباط رکوردها و فیلدها در پایگاه داده ها
systems analysis برنامهای که نحوه کار سیستم کامپیوتری را کنترل میکند
MAPI که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را نشان میدهد
packaged برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص
package برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص
liveries تحویل
livery تحویل
process تحویل
transter تحویل
processes تحویل
solstice تحویل
prehension تحویل
bailment تحویل
delivery تحویل
free تحویل
freed تحویل
freeing تحویل
utilization تحویل
frees تحویل
landing, storage, delivery تحویل
devolvement تحویل
deliveries تحویل
liquidated damages خسارتی که نحوه محاسبه و پرداخت ان در قرارداد ذکر گردیده است
demo قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
cash and carry نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
demonstration قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
XMS قوانینی که نحوه دستیابی برنامه یه حافظه گسترده در PC را بیان میکند
manual متنی که نحوه استفاده از سیستم یا نرم افزار را نشان می دهند
users دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم
cash-and-carry نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
precedence قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
user دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم
communication پارامتر هایی که نحوه کنترل ارسال داده را بیان می کنند
unliquidated damages خسارتهایی که نحوه محاسبه و پرداخت انها در قرارداد ذکرنشده است
compact استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد
demonstrations قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
compacted استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد
compacting استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد
compacts استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد
cash-and-carries نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
hand over تحویل دادن
free docks تحویل در بارانداز
ex factory تحویل در کارخانه
irreducibility تحویل ناپذیری
ex mill تحویل در کارخانه
exq تحویل در بارانداز
exs تحویل از کشتی
delivering تحویل تسلیم
transferring واگذاری تحویل
transfer واگذاری تحویل
free on quay تحویل دراسکله
delivered تحویل شده
forward delivery تحویل دراینده
forward delivery تحویل به وعده
transfers واگذاری تحویل
acceptance tests آزمایشهای تحویل
prompt delivery تحویل فوری
delivery date تاریخ تحویل
delivery terms شرایط تحویل
delivery table میز تحویل
delivery speed سرعت تحویل
delivery side سمت تحویل
delivery order حواله تحویل
delivery notice اعلامیه تحویل
delivery note حواله تحویل
deliverable قابل تحویل
deliverer تحویل دهنده
period of delivery دوره تحویل
pick up and delivery بارگیری و تحویل
delivered at frontier تحویل در مرز
polytropic تحویل برزخ
shortchange کم تحویل دادن
delivery free تحویل رایگان
transferee تحویل گیرنده
to take over تحویل گرفتن
to hand over تحویل دادن
bailee تحویل گیرنده
bailment تحویل جنس
to deliver over تحویل دادن
theft, pilferage, non delivery عدم تحویل
terminal price قیمت تحویل
cargo delivery تحویل بار
catcher's side سوی تحویل
take over تحویل گرفتن
take delivery of تحویل گرفتن
demand satisfaction تحویل درخواستها
delivery valve سوپاپ تحویل
delivery to the home تحویل در خانه
deliverable state در حالت تحویل
supplying تحویل دادن
supply تحویل دادن
supplied تحویل ذخیره
delivered <adj.> <past-p.> تحویل شده
committed <adj.> <past-p.> تحویل شده
delivers تحویل دادن
supply تحویل ذخیره
supplying تحویل ذخیره
takeovers تحویل گیری
deliver تحویل دادن
takeover تحویل گیری
supplied تحویل دادن
smooth delivery تحویل بی اشکال
surrendered تحویل دادن
surrenders تحویل دادن
rendered تحویل دادن
render تحویل دادن
delivering تحویل دادن
rendition پرداخت تحویل
renditions پرداخت تحویل
fob تحویل کشتی
recorded delivery تحویل سفارشی
renders تحویل دادن
surrender تحویل دادن
forwarded <adj.> <past-p.> تحویل شده
LSD نگهداری تحویل
transference تحویل حواله
cash dispensers تحویل دارخودکار
cash dispenser تحویل دارخودکار
consigned <adj.> <past-p.> تحویل شده
doctrine اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
doctrines اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
ISO/OSI model معماری چند لایه که نحوه کار کامپیوتر و شبکه را بیان میکند
storage نحوه اختصاص حافظه به کاربران مختلف , مثل برنامه ها , متغیرها, داده ,.....
enhance استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
enhanced استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
enhances استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
IFF استاندارد نحوه ذخیره سازی داده در Amiga در برخی سیستمهای گرافیکی
implied assumpist تعهد غیر رسمی که از نحوه عمل متعهد ناشی و استنباط میشود
break clause عبارتی درقرارداد که در ان نحوه نقض قرارداد شرح داده شده است
CD audio استاندارد مربوط به نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد
enhancing استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
CD DA استاندارد مربوط به نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد
unformatted 1-فایل متن که حاوی هیچ دستور فرمت , حاشیه یا نحوه نوشتن نباشد.2-
Internet بخشی از استاندارد TCP/IP که نحوه ارسال داده روی شبکه را بیان میکند
lighter aboard ship نحوه حمل سریع کالا که در آن دوبه و بار آن برروی کشتی قرار میگیرد
deliveries تحویل کالا دادن
goods receiving کالاهای درحال تحویل
ex warehouse تحویل در انبار فروشنده
goods inwards کالاهای درحال تحویل
goods inwards sheet برگ تحویل کالا
named place of delivery at frontier تحویل در مرز مشخص
goods intake کالاهای درحال تحویل
ex warehouse تحویل در کنار انبار
fot تحویل روی کامیون
ex ship تحویل در کنار کشتی
ex quay تحویل در بارانداز مقصد
franco alongside ship تحویل کنار کشتی
ex quay تحویل در بندر مقصد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com