English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
histogram نمایش طرز انتشار وفواصل وارتفاع سلول ها از هم
Other Matches
zero condition حالت یک سلول مغناطیسی زمانی که صفر را نمایش میدهد
bit mapped screen pixel یک صفحه نمایش که در ان هر سلول تصویری میتوانددر ارتباط با مکانی از حافظه
spermatid سلول حاصله از تقسیم سلول منی سازکه تبدیل به سلول منی میشود
spermatogonium سلول اولیه جنس نر سلول بیضه
isogamete سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
gametangium سلول یا عضوسازنده سلول جنسی
dissemination انتشار اخبار انتشار اطلاعات
vertical control operator متصدی اندازه گیری تراز وارتفاع
cranial index صد برابر نسبت بین طول جمجمه وارتفاع ان
field events مسابقه پرشهای طول وارتفاع و بانیزه مسابقههای پرتاب وزنه و دیسک و چکش
field event مسابقه پرشهای طول وارتفاع و بانیزه مسابقههای پرتاب وزنه و دیسک و چکش
analog صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
texts حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند
text حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند
focus تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focussing تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focusses تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focussed تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focused تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focuses تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
colour شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
colours شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
vertical control کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط
NDR سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد
cumuli ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
cumulus ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
scanned درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scan درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
image [ناحیه ای از میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند.]
screenful فریم کامل اطلاعات نمایش داده شده روی صفحه نمایش
monitor واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitored واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitors واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
images ناحیهای ز میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند
paged حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش
pages حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش
page حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش
menus مجموعه انتخابهای نمایش داده شده در مرکز صفحه نمایش
graphic صفحه نمایش کامپیوتری که اطلاعات گرافیکی را میتواند نمایش دهد
menu مجموعه انتخابهای نمایش داده شده در مرکز صفحه نمایش
intermezzo حادثه عشقی نمایش کوتاه در میان پردههای نمایش جدی
name part بازی کننده نمایش که نامش را روی داستان نمایش می گذارند
pop down menu منو قابل نمایش روی صفحه نمایش در هر لحظه با انتخاب کلید مناسب
roll scroll متن نمایش داده شده که درهرلحظه یک خط بالا یا پایین صفحه نمایش می رود
screen محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
text فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
screens محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
animations ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
animation ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
marching display وسیله نمایش که حاوی بافر نمایش آخرین حروف وارد شده است
window فضایی از صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
screened محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screening, screenings محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
texts فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
dress rehearsal اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
preview نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد
edit فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
edited فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
previews نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد
dress rehearsals اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
formats تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون
wetzel عنصر تصویری که به تصویرروی ترمینال نمایش اضافه شده و دقت نمایش را بهبودمی بخشد
ansi که نحوه نمایش رنگها و تصاویر کوچک و ساده را روی صفحه نمایش بیان میکند
dotting آداپتور نمایش که به نرم افزار اجازه کنترل هر پیکسل را میدهد روی صفحه نمایش
resolution تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند
format تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون
non destructive cursor نشانه گر در صفحه نمایش که حروف نمایش داده شده را با عبور از آنها پاک نمیکند
resolutions تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند
animation این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
dot آداپتور نمایش که به نرم افزار اجازه کنترل هر پیکسل را میدهد روی صفحه نمایش
animations این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
areas ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند
area ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند
enhancing صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
high resolution bit mapped display تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
mat مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود
enhances صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
composition and make up terminal صفحه نمایش CRT که قابلیت نمایش و تغییر دقیق اندازههای نقاط و پهنای کاراکترها را دارد
splash screen صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود
graphics تصاویر یا خط وطی که قابل رسم روی کاغذ یا صفحه نمایش باشد برای نمایش اطلاعات
enhance صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhanced صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
mats مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود
screen وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
screening, screenings وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
screened وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
snowed واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
screens وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
snows واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
snow واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
snowing واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
alphanumeric وسیله نمایش که حروف و اعداد را نمایش میدهد
resolutions تعدادپکیسلهای کامپیوترقابل نمایش روی صفحه نمایش
resolution تعدادپکیسلهای کامپیوترقابل نمایش روی صفحه نمایش
data cell سلول
cells سلول
cell سلول
zoogamete سلول
scrolls حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scroll حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
data scope یک دستگاه مخصوص نمایش که کانال ارتباطات داده راکنترل نموده و محتوای اطلاعات منتقل شده روی ان را نمایش میدهد
unit cell سلول واحد
odontoblast سلول دندانی
cells سلول یکنفری
transformer cell سلول ترانسفورماتور
cell پیل سلول
cell سلول یکنفری
scarlet sage سلول اتشی
selenium cell سلول سلنیومی
pixel سلول تصویر
photoelectric cell سلول فتوالکتریک
photoelectric cell سلول فتوالکتریکی
photo cell سلول فتوالکتریک
phagocytosis سلول خواری
galvanic cell سلول گالوانی
photoconductive cell سلول فوتورسانا
gametangium سلول جنسی
storage cell سلول انباره
stractural cell سلول ساختاری
cellular سلول دار
cells پیل سلول
nerve cell سلول عصبی
data cell سلول داده
gonocyte سلول جنسی
cellulated سلول دار
cellule سلول کوچک
cellulous سلول دار
memory cell سلول حافظه
cytology سلول شناس
celluloid مانند سلول
cleave شکافتن سلول
wards سلول زندان
ward سلول زندان
cleaved شکافتن سلول
cleaves شکافتن سلول
solar cells سلول خورشیدی
solar cell سلول خورشیدی
locular سلول دار
binary cell سلول دودویی
mononuclear سلول یک هستهای
syncytium سلول چند هسته ایی
germ cell سلول تخم
active cell سلول فعال
gonium سلول نطفه
accumulator cell سلول اکومولاتور
germ cell سلول نطفه
lymph cell سلول لنف
enhancing در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhanced در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhances در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhance در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
divertissement بالت یا نمایش بین پردههای نمایش
to put on the stage بمعرض نمایش گذاشتن نمایش دادن
endoderm لیف درخت یا سلول
half cell potential پتانسیل نیم سلول
intracellular واقع در درون سلول
primitive cell سلول واحد ابتدایی
ectoclast پوسته خارجی سلول
progamete سلول مولد تخمچه
ideal galvanic cell سلول گالوانیکی ایده ال
interneural وابسته به سلول عصب
gonocyte سلول تولید کننده
cataplasia تغییرات قهقهرایی در سلول
spermatogonium سلول موجد تخم
half cell reaction واکنش نیم سلول
karyoplasm پرتوپلاسم هسته سلول
cellulosic ساخته شده از سلول
phagocyte سلول بیگانه خوار
barrier layer cell سلول لایه سدی
interneuron وابسته به سلول عصب
issuance انتشار
emissions انتشار
effluxion انتشار
publications انتشار
progation انتشار
emission انتشار
incidence انتشار
effluence انتشار
broadcast انتشار
pervasion انتشار
broadcasts انتشار
irradiation انتشار
promulgation انتشار
proclamations انتشار
proclamation انتشار
diffusion انتشار
publication انتشار
dissemination انتشار
issues انتشار
issued انتشار
newsreader انتشار
issue انتشار
dispersion انتشار
propagation انتشار
publicity انتشار
currency انتشار
currencies انتشار
omissions انتشار
reported انتشار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com