Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
English
Persian
main score
نمره اصلی
Other Matches
VL local bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
master data file
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
master
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
grade
نمره
scores
نمره
thread fineness
نمره نخ
yarn count
نمره نخ
mark
نمره
marks
نمره
grades
نمره
t score
نمره T
numeral
نمره
score
نمره
scored
نمره
numerals
نمره
on board
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
numbering
نمره زنی
sigma score
نمره معیار
real score
نمره واقعی
weighted score
نمره وزنی
additional score
نمره اضافی
conduct grade
نمره انضباط
scoring
نمره گذاری
grading
نمره گذاری
derived score
نمره اشتقاقی
unweighted score
نمره غیروزنی
standard score
نمره معیار
test score
نمره ازمون
test value
نمره ازمون
composite score
نمره مرکب
percentile score
نمره صدکی
numbers
نمره دادن به
numbers
نمره شمردن
number
نمره دادن به
number
نمره شمردن
raw score
نمره خام
time score
نمره زمانی
accuracy score
نمره دقت
stanine score
نمره نه بخشی
total score
نمره کامل
true score
نمره حقیقی
deviation score
نمره انحراف
grader
نمره گذار
graded
نمره دار
lie score
نمره دروغگویی
grades
نمره دادن
scored
چوب خط نمره
gain score
نمره افزوده
scores
نمره اوردن
ipsative score
نمره نسبی
gross score
نمره خام
scores
چوب خط نمره
scored
نمره اوردن
score
نمره اوردن
graphic score
نمره نگارهای
score
چوب خط نمره
grade score
نمره کلاسی
grade
نمره دادن
evaluation score
نمره ارزیابی
error score
نمره خطا
evaluation score
نمره ازمایش
subjective scoring
نمره گذاری ذهنی
transmuted score
نمره تبدیل شده
scoring key
کلید نمره گذاری
The car had no licence ( number ) plate .
اتوموبیل بی نمره بود
point
نمره درس پوان
conspect reliability
پایایی نمره گذاران
standardized score
نمره بهنجار شده
differential scoring
نمره گذاری افتراقی
configural scoring
نمره گذاری طرحی
corrected score
نمره اصلاح شده
normalized score
نمره هنجار شده
observed score
نمره مشاهده شده
generation
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
stapling
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
initial reserves
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
prototypal
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
main guard
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
stapled
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
staple
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypic
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generations
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
first generation computer
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
predicted score
نمره پیش بینی شده
marks
نمره گذاری کردن علامت
mark
نمره گذاری کردن علامت
page
صفحات را نمره گذاری کردن
pages
صفحات را نمره گذاری کردن
telephone dial
صفحه نمره گیر تلفن
paged
صفحات را نمره گذاری کردن
I give you full marks for that .
نمره ات بیست است ! ( آفرین و مرحبا )
The police officer took down the car number .
افسر پلیس نمره اتوموبیل را برداشت
annual average score
میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
mallet goal
نمره دادن از صفر تا 01 به بازیگر به نسبت مهارت او
outpoint
سبقت گرفتن پوان یا نمره بیشتر اوردن از
The shoes are a size too big for my feet.
کفشها یک نمره برای پایم گشاد است
mainstays
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
fundamental unit
یکای اصلی واحد اصلی
master file
فایل اصلی پرونده اصلی
base unit
یکای اصلی واحد اصلی
base camp
پایگاه اصلی کمپ اصلی
expansion slots
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
yarn sorting
دسته بندی نخ
[بر اساس ظرافت، نمره نخ، جنس و غیره]
scored
نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
score
نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
accession number
نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه افزوده میشود
otis quick scoring mental ability test
آزمون توانایی ذهنی اوتیس با نمره گذاری سریع
scores
نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
matters
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
dials
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialled
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dial
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialed
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
external
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
shake bottle
بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
FEP
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
v ring
تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
pilot tunnel
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
body
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
bodies
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
source
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standbys
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
master compass
قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
initialing
اصلی
firsthand
اصلی
head
اصلی
elementarily
اصلی
parent
اصلی
initialled
اصلی
initialling
اصلی
initials
اصلی
main door
در اصلی
primitive
اصلی
primal
اصلی
inherent
اصلی
initialed
اصلی
arch
اصلی
organic
اصلی
isogeny
هم اصلی
principals
اصلی
ingrown
اصلی
immanent
اصلی
line link
خط اصلی
main attack
تک اصلی
arch-
اصلی
arches
اصلی
trunks
خط اصلی
main deck
پل اصلی
principal
اصلی
fundametal
اصلی
initial
اصلی
trunk
خط اصلی
text
اصلی
masters
اصلی
principle
اصلی
mastered
اصلی
main
<adj.>
اصلی
texts
اصلی
aboriginals
اصلی
germinal
اصلی
aboriginal
اصلی
primarily
اصلی
main lines
خط اصلی
main line
خط اصلی
primary
اصلی
essentials
اصلی
essential
اصلی
elemental
اصلی
fundamental
اصلی
normative
اصلی
elementary
اصلی
intrinsic
اصلی
primordial
اصلی
main
خط اصلی
master
اصلی
seminal
اصلی
quintessential
اصلی
first-hand
اصلی
functional
اصلی
mainline
اصلی
basics
اصلی
mainlines
خط اصلی
primes
اصلی
original
اصلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com