Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
gabbro
نوعی صخره از دسته سنگهای محترقه و اتشفشانی
Other Matches
crystallite
مواد بلورین سنگهای محترقه واتشفشانی
volcanic
سنگهای اتشفشانی
tasite
صخره اتشفشانی
perlite
نوعی شیشه اتشفشانی سنگ مروارید
lava
توده گداخته اتشفشانی مواد مذاب اتشفشانی
pneumatolysis
تاثیر بخار گرم ومایعات وفشار درتشکیل سنگهای معدنی واقع در مجاورت سنگهای اذرین
saber
مسابقه سابر با نوعی شمشیربا دسته منحنی و تیغه سفت
sabres
مسابقه سابر با نوعی شمشیربا دسته منحنی و تیغه سفت
sabre
مسابقه سابر با نوعی شمشیربا دسته منحنی و تیغه سفت
sabers
مسابقه سابر با نوعی شمشیربا دسته منحنی و تیغه سفت
ignescent
محترقه
igneous
محترقه
high explosive shell
گلوله محترقه شدید
explosive
قابل احتراق ماده محترقه یا منفجره
volcanic
اتشفشانی
plutonic
اتشفشانی
crater
دهانه اتشفشانی
craters
دهانه اتشفشانی
volcanism
حالت اتشفشانی
agglomerate
جوش اتشفشانی
slag
گداز اتشفشانی
pumicite
خاکستر اتشفشانی
volcanist
کارشناس اتشفشانی
agglomerate
همجوش اتشفشانی
vulcanicity
حالت اتشفشانی
tuff
خاکستر اتشفشانی
plutonist
دوزخی اتشفشانی
plutonian
دوزخی اتشفشانی
lapillus
سنگ کوچک اتشفشانی
volcanism
شرایط و خصوصیات اتشفشانی
vulcanization
تحت تاثیر حرارت اتشفشانی
effusive rocks
سنگهای خروجی
metamorphic rocks
سنگهای دگرگون
pervious rocks
سنگهای نفوذپذیر
precipitated rocks
سنگهای ته نشست
hypabyssal rocks
سنگهای برمغاکی
extrusive rocks
سنگهای خروجی
meteorite
سنگهای اسمانی
precipitated rocks
سنگهای رسوبی
sedimentary rocks
سنگهای ته نشستی
metamorphic rocks
سنگهای دگرگونه
moraine
سنگهای یخچالی
precious stones
سنگهای گرانبها
meteorites
سنگهای اسمانی
impermeable rocks
سنگهای نفوذناپذیر
uncomsolidated rocks
سنگهای ناهمجوش
neutral rocks
سنگهای خنثی
intrusive rocks
سنگهای نفوذی
pyroclastic
تشکیل شده در اثر فعالیت اتشفشانی
zone of rock flowage
منطقه سنگهای روان
rondel
سنگهای قیمتی مدورزینتی
cut stone masonry
ساختمان با سنگهای تراشیده
lapidary
وابسته به سنگهای قیمتی
interusive rocks
سنگهای بیرون زده
lapidarian
وابسته به سنگهای قیمتی
volcanize
تحت تاثیر حرارت اتشفشانی قرار دادن
cliffs
صخره
rupicoline
صخره زی
cliff
صخره
rocks
صخره
rocked
صخره
scarp
صخره
rock
صخره
broken rock
صخره
roach
صخره
roaches
صخره
rupicolous
صخره زی
igneous magma
سنگهای اذرین را بوجوداورده اند
lithology
صخره شناسی
saxicolous
سنگ زی صخره زی
tor
صخره بلند
scarp
صخره زیرابی
precipices
صخره پرتگاه
saxicoline
سنگ زی صخره زی
reef
صخره دریایی
cliffs
صخره عمودی
reefs
صخره زیرابی
reefs
صخره دریایی
precipice
صخره پرتگاه
cliff
صخره عمودی
reef
صخره زیرابی
tessellate
بصورت سنگهای چهارگوش کوچک دراوردن
knockstone
کندهای که روی ان سنگهای معدنی راخردمیکنند
meteoritics
مبحث سنگهای سماوی شهاب شناسی
rocks
سنگ خاره صخره
rocked
سنگ خاره صخره
rockbound
احاطه شده با صخره
rock
سنگ خاره صخره
rock work
خاره یا صخره مصنوعی
rocked
تخته سنگ یا صخره
rocks
تخته سنگ یا صخره
slickenside
سطح صیقلی صخره
vertical cliffs
صخره های عمودی
rock
تخته سنگ یا صخره
glyptics
کنده کاری در روی سنگهای گران بها
facets
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
facet
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
cromlech
ساختمان سنگهای ماقبل تاریخی بشکل تپه
bank
صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
rimrock
لبه بر امده صخره مزبور
banks
صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
talus
توده سنگریزه در پای صخره
zone of rock fracture
ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
copper smelting
استخراج مس از سنگهای معدن توسط حرارت ذوب وگداز مس
fire bee
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
barrier reef
صخره مرجانی که تقریباموازی ساحل است
mounting
دسته و پشت بند دسته شمشیر
coated chippings
خورده سنگهای قیراندود شدهای که در سطح جاده پخش میشوند
blasting machine
دستگاهی که برای منفجرکردن سنگهای معدنی جهت استخراج انها
stylolite
ستون سنگی همجنس صخره متصل بخود
gopher
موش کیسه دار کارگر حفار واستخراج کننده سنگهای معدنی
rimrock
صخره پیش امده فلات بشکل جبهه عمودی
bittersweet
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
pillows
صخره بزرگ زیر اب در عمق کافی برای جریان ارام اب
pillow
صخره بزرگ زیر اب در عمق کافی برای جریان ارام اب
nosegay
دسته گل یایک دسته علف
land plaster
صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
lorgnettes
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
asses' ears
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
rondelle
جسم مدور سنگهای قیمتی مدور زینتی
trooping
دسته دسته شدن
regiments
دسته دسته کردن
sort
دسته دسته کردن
groups
دسته دسته کردن
sorted
دسته دسته کردن
windrow
دسته دسته کردن
distribute
دسته دسته کردن
they came in bands
دسته دسته امدند
scores of people
دسته دسته مردم
trooped
دسته دسته شدن
regiment
دسته دسته کردن
streams of people
دسته دسته مردم
in detail
مفصلا دسته دسته
troop
دسته دسته شدن
sorts
دسته دسته کردن
sects
دسته دسته مذهبی
assort
دسته دسته کردن
sect
دسته دسته مذهبی
group
دسته دسته کردن
classify
دسته دسته کردن
shoals of people
دسته دسته مردم
assort
دسته دسته شدن
igneous rock
سنگ اذرین سنگ اتشفشانی
to form into groups
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
coaction
عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
lied
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
bundling
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle
متمرکز کردن دسته کردن دسته
kindest
دسته
cranks
دسته
kind
دسته
team
دسته
cluster
دسته
kinds
دسته
droves
دسته
drove
دسته
groups
دسته دسته
bouquet
دسته گل
scores
دسته دسته
bouquets
دسته گل
teams
دسته
cranking
دسته
cranked
دسته
fascicle
دسته
fascicle or cule
دسته
fasciculate
دسته دسته
fascicled
دسته دسته
batches
دسته
batch
دسته
trooping
دسته
trooped
دسته
troop
دسته
bracket
دسته
helm
دسته
crank
دسته
ranges
دسته
ranged
دسته
range
دسته
sections
دسته
section
دسته
processions
دسته
procession
دسته
cliques
دسته
clique
دسته
tress
دسته مو
leader
سر دسته
pitman
دسته
hilts
دسته
hilt
دسته
helms
دسته
groups
دسته
cheque book
دسته چک
bunches
دسته
bunching
دسته
tussock
دسته مو
tussocks
دسته مو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com