Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
English
Persian
deffered maintenance
نگهداری مخصوص
Search result with all words
register
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
caged storage
قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
tape library
اتاق مخصوص نگهداری نوار
Other Matches
corrective maintenance
نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
maintenance
تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
lutes
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
deletes
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
dispersal airfield
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
keeping
نگهداری
retinues
نگهداری
sustenance
نگهداری
preservation
نگهداری
detention
نگهداری
retention
نگهداری
retinue
نگهداری
internment
نگهداری
sustentation
نگهداری
maintenance
نگهداری
detentions
نگهداری
protection
نگهداری
upkeep
نگهداری
safe keeping
نگهداری
sustention
نگهداری
safe guard
نگهداری
guardianship
نگهداری
guarding subsidy
حق نگهداری
custody
نگهداری
detainer
نگهداری
conservation
نگهداری
storage
نگهداری
holding
نگهداری
landing, storage, delivery
نگهداری
conserve
نگهداری کردن
maintenance
نگهداری و تعمیر
maintenance status
وضعیت نگهداری
maintenance support
پشتیبانی نگهداری
depot maintenance
نگهداری امادگاهی
maintenance
تعمیر و نگهداری
depot maintenance
نگهداری دپویی
safeguard
نگهداری کردن
maintenance cost
ارزش نگهداری
safeguarded
نگهداری کردن
safeguarding
نگهداری کردن
safeguards
نگهداری کردن
interludes
نگهداری مقدماتی
conserved
نگهداری کردن
conserves
نگهداری کردن
maintenance period
دوره نگهداری
warehousing
نگهداری در انبار
restraint
نگهداری خودداری
restraints
نگهداری خودداری
to take keep
نگهداری کردن
hold
ایست نگهداری
holds
ایست نگهداری
to maintain one's family
نگهداری کردن
to maintain a road
نگهداری کردن
the keeping of a festival
نگهداری عید
tenability
قابلیت نگهداری
holding time
زمان نگهداری
care of supplies
نگهداری اماد
categories of maintenance
طبقات نگهداری
categories of maintenance
انواع نگهداری
maintenance functions
کارکردهای نگهداری
conserving
نگهداری کردن
interlude
نگهداری مقدماتی
energy preservation
نگهداری انرژی
category
طبقه نگهداری
holding capacity
فرفیت نگهداری
preventive maintenance
نگهداری حفافتی
maintain
نگهداری کردن
maintained
نگهداری کردن
maintains
نگهداری کردن
maturing
نگهداری بتن
organizational maintenance
نگهداری سازمانی
keep
نگهداری کردن
keeps
نگهداری کردن
holding costs
مخارج نگهداری
tended
نگهداری کردن از
tending
نگهداری کردن از
tends
نگهداری کردن از
preventive maintenance
نگهداری پیشگیری
field capacity
فرفیت نگهداری
account
نگهداری حسابها
field maintenance
نگهداری صحرایی
upkeep
نگهداری کردن
field maintenance
نگهداری در صحرا
maintenance cost
هزینه نگهداری
retentivity
قدرت نگهداری
levels of maintenance
ردههای نگهداری
record keeping
نگهداری سوابق
support
نگهداری کردن
program maintenance
نگهداری برنامه
preventive maintenance
نگهداری پیشگیرانه
maintrain
نگهداری کردن
tenure
نگهداری اشغال
granfather file
نگهداری می شوند
tend
نگهداری کردن از
cares
نگهداری موافبت
LSD
نگهداری تحویل
maintain
نگهداری کردن
keep track of
<idiom>
نگهداری یاداشت
care
نگهداری موافبت
manage
نگهداری کردن
cared
نگهداری موافبت
mew
دراصطبل نگهداری کردن
hold something back
<idiom>
نگهداری اطلاعات از کسی
custody of goods
حفافت یا نگهداری کالا
system maintenance
تامین و نگهداری سیستم
to bear up
نا امیدنشدن نگهداری کردن
depositery
محل نگهداری سپرده
maintenance
نگهداری از تاسیسات یاساختمان
support
تایید کردن نگهداری
gasholders
محل نگهداری بنزین
gasholder
محل نگهداری بنزین
remote maintenance
نگهداری از راه دور
remote servicing
نگهداری از راه دور
maintenance routine
روال تعمیر و نگهداری
entertainable
قابل پذیرائی و یا نگهداری
membrane curing
نگهداری غشایی بتن
moist curing
نگهداری مرطوب بتن
keep time
<idiom>
نگهداری میزان و وزن
gurantee period
دوره نگهداری تاسیسات
mewed
دراصطبل نگهداری کردن
managements
اجرا و نگهداری شبکه
upkeep
هزینه نگهداری و تعمیر
ammunition depot
محل نگهداری مهمات
baby farm
محل نگهداری کودکان
schedule maintenance
نگهداری زمانبندی شده
poor law
قانون نگهداری از تهیدستان
power of reservation
حق نگهداری وذخیره کردن
management
اجرا و نگهداری شبکه
bestride
نگهداری ودفاع کردن از
upkeep
هزینه نگهداری وتعمیر
maintenance work
کار تعمیر و نگهداری
mewing
دراصطبل نگهداری کردن
software maintenance
نگهداری نرم افزار
patronized
نگهداری کردن مشتری شدن
patronize
نگهداری کردن مشتری شدن
patronises
نگهداری کردن مشتری شدن
patronizes
نگهداری کردن مشتری شدن
stickboy
متصدی نگهداری چوبهای هاکی
columbarium
جای نگهداری خاکستر مردگان
maintenance shop
کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
administrators
تنظیم و نگهداری شبکه دارد
administrator
تنظیم و نگهداری شبکه دارد
fit call
رده یکم تعمیر و نگهداری
hold at disposal
در اختیار دیگری نگهداری کردن
to safeguard
[against]
نگهداری کردن
[علیه]
[در برابر]
preventive
ماده نگهدارنده وسایل نگهداری
remote maintenance
تعمیر و نگهداری از راه دور
patronised
نگهداری کردن مشتری شدن
accountable supply distribution activity
سازمان نگهداری سوابق امادی
confessio
[محل نگهداری جسد شهید]
warrens
محل نگهداری حیوانات وحشی
warren
محل نگهداری حیوانات وحشی
bee-keeper
متصدی نگهداری از زنبور عسل
carry over
<idiom>
برای بعد نگهداری کردن
bee-keepers
متصدی نگهداری از زنبور عسل
accountable depot
مرکز نگهداری سوابق حسابداری
customers
نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
remote servicing
تعمیر و نگهداری از راه دور
serviced
بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
service
بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
to have custody of
نگهداری یا امانت داری کردن از
administrative crypto account
نگهداری اسناد و مدارک محرمانه
customer
نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
threes
سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
three
سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
buffer
کل حروفی که قابل نگهداری در بافر هستند
keep in trust
به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
maintenance calibration
تنظیمات مربوط به نگهداری تنظیم تعمیراتی
maintenance float
شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
bone-house
[جایی برای نگهداری استخوان مردگان]
sacrist
متصدی نگهداری فروف مقدسه کلیسا
magazine area
محل نگهداری مواد منفجره یامهمات
for keeps
برای نگهداری همیشگی بعنوان یادگار
cost of maintenance
هزینه نگهداری و ترمیم نفقه و خرجی
conservancy
نگهداری جنگلهاوشیلات ومنابع طبیعی دیگر
spoin bank
محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
file maintenaee
اصلاح و نگهداری پرونده پشتیبانی فایل
bonded store
انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
lay up
<idiom>
ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
hand-held
آنچه قابل نگهداری در دست است
lay up
<idiom>
گذاشتن درگاراژ یا محل نگهداری قایق
white paternoster
دعای نگهداری ازشر روح پلید
gross negligence
تقصیر در نگهداری مال تعدی و تفریط
apicultural
مربوط به پرورش و نگهداری زنبور عسل
accountability
ذیحسابی مسئولیت نگهداری سوابق پولی و مالی
cycle stock
موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
holding station
محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
DBA
ول اجزا و نگهداری سیستم پایگاه داده ها است
deep cycling
روشی برای نگهداری باطریهای نیکل- کادمیم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com