Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
English
Persian
fleeting target
هدف متحرک و زودگذر هدفی که با سرعت حرکت میکند
Other Matches
crossing target
هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه
fleet
هدف متحرک با سرعت حرکت کردن
fleets
هدف متحرک با سرعت حرکت کردن
fast
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
drags
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
bubble memory
سرعت بالا و حافظه متحرک
variable ratio
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
slaved
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
million instructions per second
اندازه سرعت پردازنده که تعداد دستوراتی که در ثانیه اجرا میکند را مشخص میکند
slave
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slaves
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slaving
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
optimize
کامپایلری که کد ماشین را که تولید میکند آنالیز میکند و سرعت و کارایی آنرا افزایش میدهد
support
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
momentum
سرعت حرکت شتاب حرکت
complexes
طراحی CPU که در آن مجموعه دستورات حاوی چنیدن دستور طولانی و پیچیده است که برنامه نویسی را ساده تر میکند ولی سرعت را کم میکند
complex
طراحی CPU که در آن مجموعه دستورات حاوی چنیدن دستور طولانی و پیچیده است که برنامه نویسی را ساده تر میکند ولی سرعت را کم میکند
zero wait state
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
destructive cursor
نشانه گری که متنی را که روی آن حرکت میکند پاک میکند
fastest
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
carriage
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
carriages
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
Web crawler
نرم افزاری که درهر صفحه وب جدید در اینترنت حرکت میکند و یک اندیس پایه روی محتوای هرصفحه ایجاد میکند
action
حرف یکتایی که در رابط ه با یک منوی خاص برای افزایش سرعت عمل میکند و وقتی که کاربر این حرف را انتخاب میکند
actions
حرف یکتایی که در رابط ه با یک منوی خاص برای افزایش سرعت عمل میکند و وقتی که کاربر این حرف را انتخاب میکند
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
rapidity
سرعت حرکت
promptness
سرعت حرکت
paced
سرعت حرکت
paces
سرعت حرکت
fleetness
سرعت حرکت
nippiness
سرعت حرکت
quickness
سرعت حرکت
speeds
سرعت حرکت
rates
سرعت حرکت
speed
سرعت حرکت
promptitude
سرعت حرکت
celerity
سرعت حرکت
rate
سرعت حرکت
speeding
سرعت حرکت
rapidness
سرعت حرکت
easiness
[quickness]
سرعت حرکت
velocity
سرعت حرکت
pace
سرعت حرکت
alacrity
[speed]
سرعت حرکت
swiftness
سرعت حرکت
speed of action
سرعت حرکت
speediness
سرعت حرکت
sustained rate
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
pen
رسامی که از قلمهای متحرک برای رسم روی کاغذ استفاده میکند
pens
رسامی که از قلمهای متحرک برای رسم روی کاغذ استفاده میکند
penning
رسامی که از قلمهای متحرک برای رسم روی کاغذ استفاده میکند
penned
رسامی که از قلمهای متحرک برای رسم روی کاغذ استفاده میکند
average speed
سرعت متوسط حرکت
spanks
با سرعت حرکت کردن
wind velocity
سرعت حرکت باد
spank
با سرعت حرکت کردن
spanked
با سرعت حرکت کردن
scanners
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanner
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
plotters
رسام که از قلمهای متحرک برای رسم تصویر روی کاغذ استفاده میکند
plotter
رسام که از قلمهای متحرک برای رسم تصویر روی کاغذ استفاده میکند
to bolt
با سرعت زیاد حرکت کردن
sound velocity
سرعت حرکت صوت در اب دریا
cruising speed
سرعت حرکت هواپیما یا کشتی
flatbed
وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
rate of march
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
remaining velocity
سرعت گلوله در نقاط مختلف مسیر حرکت
circulating
چرخش ذخیره سازی که دادههای ذخیره شده رابه صورت مجموعهای از باس ها که در طول رسانه حرکت می کنند نگهداری میکند و وقتی به انتها می رسند دوباره تولید میکند
rate joystick
سکان هدایتی با سرعت ثابت حرکت مکان نما
quadrature encoding
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
interactive video
سیستمی که از اتصال کامپیوتری به دیسک خوان اسفاده میکند تا توان پردازش و تصاویر واقعی و متحرک را ایجاد کند
atmospheric braking
کند شدن سرعت حرکت یک جسم هنگام برخورد بااتمسفر
plotter
وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند
plotters
وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند
clocks
وسیلهای که سرعت ساعت اصل سیستم را دو برابر میکند
clock
وسیلهای که سرعت ساعت اصل سیستم را دو برابر میکند
peripheral
رسانه جانبی که با سرعت بالا با کامپیوتر کار میکند
collision parameter
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
poomse
نتیجه حرکت فکری ارادی باتوجه به ایستادن سرعت شتاب و نیروی اولیه
computer animation
تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت نرم آنها ایجاد شود
mouses
حرکت میکند
mouse
حرکت میکند
wheel mode
ماهواره یا بخشی از ان که اغلب با سرعت کم بمنظورپایدارسازی وضعیت دوران میکند
PLV
الگوریتم فشرده سای ویدیو با بالاترین کیفیت که با ترتیب ویدیو تمام متحرک DVI کار میکند
jitter
خطایی که در آن حرکت سرعت بالا پایین نشانگر روی صفحه وجدو دارد و در یک ارسال فیش
coriolis force
نیروی اینرسی فاهری که روی یک جسم با سرعت زاویهای داخل یک سیستم دوار در حرکت است
roundest
آنچه در دایره حرکت میکند
round
آنچه در دایره حرکت میکند
peripheral
وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند
air controlman
کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
caloric engine
ماشینی که باهوای گرم حرکت میکند
control rocket
راکت کوچکی که در صورت لزوم روشن شده و وضعیت یا سرعت فضاپیما را تصحیح میکند
variable displacement pump
پمپ سیالی که برونده ان درطیف وسیعی با ثابت ماندن سرعت چرخش تغییر میکند
read
کانال حمل داده که در دو جهت حرکت میکند
reads
کانال حمل داده که در دو جهت حرکت میکند
rail borne vehicle
وسیله نقلیهای که روی ریل حرکت میکند
ginny carriage
واگن بارکش که روی ریل حرکت میکند
real time
با همان سرعتی که در جهان واقعی حرکت می کنند.نقاشی متحرک بلا درنگ نیاز به سخت افزار نمایش قادر به نمایش یک ترتیب به صورت ده تصویر مختلف در ثانیه دارد
coulisse
ناویا شیاری که دریچه بند اب دران حرکت میکند
straight ball
پرتابی در بولینگ که گوی باچرخش مستقیما حرکت میکند
autogyro
هواپیمایی سنگین که توسط چند رتور حرکت میکند
cache
بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
cache memory
بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
quantization
خطای تبدیل سیگنال آنالوگ به عددی با توجه به دقت محدوده ساده یا سیگنالی که به سرعت تغییر میکند
caches
بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
aircraft arresting hook
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
flows
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
cation
یونی با بار مثبت که در جهت اسمی جریان حرکت میکند
slewing
سرعت حرکت ابزارهای ماشینی کنترل شده عددی ازیک محل به محل دیگر
animations
این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
animation
این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
handcar
چهارچرخه کوچکی که بوسیله دست یا موتورکوچکی روی خط اهن حرکت میکند
wingman
خلبانی که خارج از فرمان دسته هوایی حرکت میکند خلبان جناحی
swim
گرافیک کامپیوتری که به علت واحد نمایش خراب به آرامی حرکت میکند
swims
گرافیک کامپیوتری که به علت واحد نمایش خراب به آرامی حرکت میکند
friction feed
مکانیزم چاپگر که در آن کاغذ با قرار دادن آن بین دوچرخ حرکت میکند
short haul
کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
sea skimmer
موشکی که در روی سطح اب سینه مال حرکت میکند موشک خزنده
short-haul
کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
flanerie
بی هدفی
oogamous
دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
gyrodyne
رتورکرافتی که رتورهای ان هنگام برخاستن شناورماندن فرود و جلو رفتن تنها دردامنه معینی از سرعت توسط موتور کار میکند
constant speed propeller
ملخی که سیستم کنترل ان دارای یک گاورنر و یک فیدبک بوده و گام ملخ را به منظورثابت نگه داشتن سرعت دوران تنظیم میکند
tandem roller
نوعی قلطک که دارای چرخهای فلزی بوده وچرخها پشت سر هم حرکت میکند
gust lock
قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
mdr
ثباتی در CPU که داده را پیش از پردازش یا حرکت به محلی از حافظه فشرده میکند
whereunto
بچه هدفی
rambles
پریشانی بی هدفی
rove
سرگردانی و بی هدفی
roved
سرگردانی و بی هدفی
rambled
پریشانی بی هدفی
roves
سرگردانی و بی هدفی
whereto
بچه هدفی
ramble
پریشانی بی هدفی
operating slide
دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
vertical
متن نمایش داده شده که بالا وپایین صفحه کامپیوتر حرکت میکند در هر لحظه یک خط
hovercrafts
رسانگری که با فشرده کردن هوا در زیر بالای سطح وبدون تماس با ان حرکت میکند
hovercraft
رسانگری که با فشرده کردن هوا در زیر بالای سطح وبدون تماس با ان حرکت میکند
mardi gras
سه روز قبل از چهارشنبه توبه کاتولیک ها که دراستان لویزیانا کاروان شادی حرکت میکند
refresh memory
واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند
multiple
معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
target
هدفی که می خواهید به آن برسید
targetting
هدفی که می خواهید به آن برسید
targetted
هدفی که می خواهید به آن برسید
targeted
هدفی که می خواهید به آن برسید
targeting
هدفی که می خواهید به آن برسید
targets
هدفی که می خواهید به آن برسید
pointing device
وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر
climp milling
عمل فرز کاری که طی ان قطعه کار در همان جهت حرکت تیغه برش به جلومرکت میکند
hotspot
فضای خاص در تصویر یا نمایش که در صورت حرکت کردن نمایشگر روی آن کار خاصی میکند
perishable
زودگذر
fleeting
زودگذر
fleetingly
زودگذر
fad
مد زودگذر
swift passing
زودگذر
transient
زودگذر
sweepy
زودگذر
temporary
زودگذر
quick fading
زودگذر
transients
زودگذر
fads
مد زودگذر
caducous
زودگذر
memnetary
زودگذر
goal
گل زدن هدفی در پیش داشتن
goals
گل زدن هدفی در پیش داشتن
opportunity target
هدفی که غیرمنتظره فاهر میشود
graphics
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
L cache
فضای کوچک RAM ایستای سریع روی قطعه پردازنده که داده هایی که اغلب استفاده می شوند را برای افشزایش سرعت پردازش ذخیره میکند
remote data concentrator
وسیله یی که پیام ها را ازطریق خطوط کم سرعت ازترمینالهای متعدد دریافت کرده و داده ها را از طریق یک حط واحد سنکرون باسرعت بالا به پردازنده میزبان منتقل میکند
gained
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
sag wagon
وسیله نقلیه که به دنبال دوچرخه سواران در جاده حرکت میکند تا کسانی را که از مسابقه خارج می شوندسوار کند
gains
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
gain
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
mail server
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
frailest
شکننده زودگذر
frail
شکننده زودگذر
fugitives
بی دوام زودگذر
frailer
شکننده زودگذر
horary
بی دوام زودگذر
transitory
زودگذر بی بقا
fugitive
بی دوام زودگذر
faddish
پیرو مد زودگذر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com