Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English
Persian
maintenance cost
هزینه نگهداری
Search result with all words
upkeep
هزینه نگهداری وتعمیر
upkeep
هزینه نگهداری و تعمیر
cost of maintenance
هزینه نگهداری و ترمیم نفقه و خرجی
Other Matches
corrective maintenance
نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
maintenance
تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
cost center
قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
lighterage
هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
cost contract
قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
economic of scale
کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
cost accounts
حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
capacity cost
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
sustentation
نگهداری
sustention
نگهداری
upkeep
نگهداری
protection
نگهداری
retinue
نگهداری
preservation
نگهداری
sustenance
نگهداری
internment
نگهداری
keeping
نگهداری
retinues
نگهداری
custody
نگهداری
detentions
نگهداری
maintenance
نگهداری
storage
نگهداری
holding
نگهداری
conservation
نگهداری
guarding subsidy
حق نگهداری
landing, storage, delivery
نگهداری
detention
نگهداری
retention
نگهداری
detainer
نگهداری
guardianship
نگهداری
safe keeping
نگهداری
safe guard
نگهداری
to maintain a road
نگهداری کردن
to maintain one's family
نگهداری کردن
safeguard
نگهداری کردن
organizational maintenance
نگهداری سازمانی
interlude
نگهداری مقدماتی
maintenance
تعمیر و نگهداری
maintenance period
دوره نگهداری
maintenance functions
کارکردهای نگهداری
interludes
نگهداری مقدماتی
to take keep
نگهداری کردن
tending
نگهداری کردن از
tends
نگهداری کردن از
maintrain
نگهداری کردن
maintenance support
پشتیبانی نگهداری
maintenance status
وضعیت نگهداری
maintenance
نگهداری و تعمیر
safeguarded
نگهداری کردن
safeguarding
نگهداری کردن
safeguards
نگهداری کردن
maintenance cost
ارزش نگهداری
maintains
نگهداری کردن
tenability
قابلیت نگهداری
maintain
نگهداری کردن
conserves
نگهداری کردن
conserve
نگهداری کردن
conserved
نگهداری کردن
maturing
نگهداری بتن
keep
نگهداری کردن
tended
نگهداری کردن از
tend
نگهداری کردن از
the keeping of a festival
نگهداری عید
support
نگهداری کردن
tenure
نگهداری اشغال
account
نگهداری حسابها
category
طبقه نگهداری
keeps
نگهداری کردن
upkeep
نگهداری کردن
conserving
نگهداری کردن
care
نگهداری موافبت
field capacity
فرفیت نگهداری
energy preservation
نگهداری انرژی
categories of maintenance
طبقات نگهداری
program maintenance
نگهداری برنامه
categories of maintenance
انواع نگهداری
field maintenance
نگهداری در صحرا
field maintenance
نگهداری صحرایی
cared
نگهداری موافبت
cares
نگهداری موافبت
maintain
نگهداری کردن
maintained
نگهداری کردن
care of supplies
نگهداری اماد
manage
نگهداری کردن
record keeping
نگهداری سوابق
granfather file
نگهداری می شوند
depot maintenance
نگهداری دپویی
levels of maintenance
ردههای نگهداری
preventive maintenance
نگهداری حفافتی
hold
ایست نگهداری
retentivity
قدرت نگهداری
keep track of
<idiom>
نگهداری یاداشت
holds
ایست نگهداری
LSD
نگهداری تحویل
holding capacity
فرفیت نگهداری
holding costs
مخارج نگهداری
holding time
زمان نگهداری
preventive maintenance
نگهداری پیشگیری
deffered maintenance
نگهداری مخصوص
warehousing
نگهداری در انبار
preventive maintenance
نگهداری پیشگیرانه
depot maintenance
نگهداری امادگاهی
restraint
نگهداری خودداری
restraints
نگهداری خودداری
managements
اجرا و نگهداری شبکه
management
اجرا و نگهداری شبکه
schedule maintenance
نگهداری زمانبندی شده
maintenance routine
روال تعمیر و نگهداری
software maintenance
نگهداری نرم افزار
custody of goods
حفافت یا نگهداری کالا
to bear up
نا امیدنشدن نگهداری کردن
maintenance work
کار تعمیر و نگهداری
keep time
<idiom>
نگهداری میزان و وزن
entertainable
قابل پذیرائی و یا نگهداری
hold something back
<idiom>
نگهداری اطلاعات از کسی
depositery
محل نگهداری سپرده
membrane curing
نگهداری غشایی بتن
gasholder
محل نگهداری بنزین
gasholders
محل نگهداری بنزین
ammunition depot
محل نگهداری مهمات
power of reservation
حق نگهداری وذخیره کردن
remote servicing
نگهداری از راه دور
remote maintenance
نگهداری از راه دور
gurantee period
دوره نگهداری تاسیسات
moist curing
نگهداری مرطوب بتن
support
تایید کردن نگهداری
mew
دراصطبل نگهداری کردن
mewed
دراصطبل نگهداری کردن
system maintenance
تامین و نگهداری سیستم
maintenance
نگهداری از تاسیسات یاساختمان
baby farm
محل نگهداری کودکان
bestride
نگهداری ودفاع کردن از
mewing
دراصطبل نگهداری کردن
poor law
قانون نگهداری از تهیدستان
accountable supply distribution activity
سازمان نگهداری سوابق امادی
bee-keeper
متصدی نگهداری از زنبور عسل
warren
محل نگهداری حیوانات وحشی
accountable depot
مرکز نگهداری سوابق حسابداری
bee-keepers
متصدی نگهداری از زنبور عسل
carry over
<idiom>
برای بعد نگهداری کردن
hold at disposal
در اختیار دیگری نگهداری کردن
warrens
محل نگهداری حیوانات وحشی
to have custody of
نگهداری یا امانت داری کردن از
administrative crypto account
نگهداری اسناد و مدارک محرمانه
patronizes
نگهداری کردن مشتری شدن
patronized
نگهداری کردن مشتری شدن
patronize
نگهداری کردن مشتری شدن
patronises
نگهداری کردن مشتری شدن
patronised
نگهداری کردن مشتری شدن
administrator
تنظیم و نگهداری شبکه دارد
confessio
[محل نگهداری جسد شهید]
fit call
رده یکم تعمیر و نگهداری
preventive
ماده نگهدارنده وسایل نگهداری
columbarium
جای نگهداری خاکستر مردگان
stickboy
متصدی نگهداری چوبهای هاکی
remote maintenance
تعمیر و نگهداری از راه دور
remote servicing
تعمیر و نگهداری از راه دور
to safeguard
[against]
نگهداری کردن
[علیه]
[در برابر]
administrators
تنظیم و نگهداری شبکه دارد
service
بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
serviced
بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
tape library
اتاق مخصوص نگهداری نوار
customer
نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
maintenance shop
کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
customers
نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
gross negligence
تقصیر در نگهداری مال تعدی و تفریط
threes
سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
apicultural
مربوط به پرورش و نگهداری زنبور عسل
for keeps
برای نگهداری همیشگی بعنوان یادگار
bone-house
[جایی برای نگهداری استخوان مردگان]
buffer
کل حروفی که قابل نگهداری در بافر هستند
file maintenaee
اصلاح و نگهداری پرونده پشتیبانی فایل
hand-held
آنچه قابل نگهداری در دست است
three
سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
bonded store
انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
keep in trust
به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
maintenance float
شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
sacrist
متصدی نگهداری فروف مقدسه کلیسا
lay up
<idiom>
گذاشتن درگاراژ یا محل نگهداری قایق
magazine area
محل نگهداری مواد منفجره یامهمات
maintenance calibration
تنظیمات مربوط به نگهداری تنظیم تعمیراتی
lay up
<idiom>
ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
white paternoster
دعای نگهداری ازشر روح پلید
conservancy
نگهداری جنگلهاوشیلات ومنابع طبیعی دیگر
spoin bank
محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
reliquary
فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
reliquaries
فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
holding station
محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
holdup
بازگشت یا نگهداری یک مقدار یا خط ارتباطی یا بخشی از حافظه
accountability
ذیحسابی مسئولیت نگهداری سوابق پولی و مالی
database
ول اجرا نگهداری سیستم پایگاه داده ها است
service time window
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
deep cycling
روشی برای نگهداری باطریهای نیکل- کادمیم
fe
فردمسئول نگهداری و تعمیرسخت افزار و نرم افزارکامپیوتر
databases
ول اجرا نگهداری سیستم پایگاه داده ها است
cycle stock
موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
maintenance window
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
bonded goods
کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
vivary
جای نگهداری حیوانات یا محل صید ماهی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com