English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
agonistic وابسته به مسابقات باستانی یونان
Other Matches
agonistical وابسته به مسابقههای باستانی یونان
Ancient Greece یونان باستانی [یونان جهان باستان]
classics ادبیات باستانی یونان و روم باستانی
classic ادبیات باستانی یونان و روم باستانی
olympiad جشن ها ومسابقات قدیم یونان مسابقات المپیک
corinthian اهل قرنت یکی ازشهرهای باستانی یونان
humanist دانشجوی رشته انسانیت یا ادبیات و اثار باستانی یونان و روم
ionic وابسته به یون الکتریکی یکنوع حروف سیاه چاپخانه زبان قدیمی مردم ایونی یونان سرستون ساخته شده بسبک ایونی یونان
track and field وابسته به مسابقات دوصحرایی یا میدانی
classical وابسته به ادبیات باستانی
paleographic وابسته بخطوط باستانی
doric وابسته بمردم دوریس یونان قدیم
peloponnesian وابسته به شبه جزیره جنوبی یونان
uncial وابسته بحروف الفبای قدیم یونان و روم
dorian وابسته به DORISیکی ازشهرهای باستانی یونانnightjar
phygian فریژی وابسته به یکی ازکشورهای باستانی اسیای صغیر
play off درمسابقه حذفی شرکت کردن وابسته به مسابقات حذفی مسابقه حدفی
classicist دانشمند ادبیات باستانی وپیروسبکهای باستانی
classicists دانشمند ادبیات باستانی وپیروسبکهای باستانی
double elimination tournament مسابقات دو حذفی
refereeing داور مسابقات
referees داور مسابقات
refereed داور مسابقات
Track and field events . مسابقات دو میدانی
commissioner مدیر مسابقات
commissioners مدیر مسابقات
tournaments تشکیل مسابقات
referee داور مسابقات
tournament مسابقات قهرمانی
arena میدان مسابقات
tournaments مسابقات قهرمانی
tournament تشکیل مسابقات
arenas میدان مسابقات
hellas یونان
philhellene یونان
philhellenic یونان
stand سکوب تماشاچیان مسابقات
umpires سرداور داور مسابقات
umpired سرداور داور مسابقات
oarsmen پارو زن مسابقات قایقرانی
World Series مسابقات نهایی بیسبال
semi-final مسابقات نیم پایانی
oarsman پارو زن مسابقات قایقرانی
umpire سرداور داور مسابقات
umpiring سرداور داور مسابقات
refereeing داور مسابقات شدن
referee داور مسابقات شدن
cup گلدان جایزه مسابقات
referees داور مسابقات شدن
refereed داور مسابقات شدن
cups گلدان جایزه مسابقات
Olympic مربوط به مسابقات المپیک
cupped گلدان جایزه مسابقات
hellene یونان باستان
Hellenic مربوط به یونان
philhellene دوست یونان
hellene تبعه یونان
Greece کشور یونان
philhellenic دوست یونان
nordic combined مجموع مسابقات اسکی نوردیک
To win on points. با امتیاز برنده شدن ( در مسابقات )
croesus کراسوس : پادشاه یونان
laconian ولایتی از یونان باستان
aeolus پادشاه تسالی یونان
Orinthian Order معماری کلاسیک [در یونان و رم]
Bassae Order [معماری یونی یونان]
homeric شاعر نابینای یونان
bouleuterion [مجلس سنا در یونان]
pythian اهل دلفی یونان
hellenist متخصص فرهنگ یونان
antiquary باستانی
ancient باستانی
antiquaries باستانی
oldest باستانی
traditionary باستانی
old باستانی
antiquarian باستانی
antiques باستانی
antique باستانی
age old باستانی
relics باستانی
classically باستانی
age-old باستانی
older باستانی
archaic <adj.> باستانی
relic باستانی
gray باستانی
officiate بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
Test matches مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
Test match مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
showdowns مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
showdown مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
field event ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
field events ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
officiated بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
officiates بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
officiating بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
doric بسبک معماری قدیم یونان
drachma پول نقره یونان باستان
drachmae پول نقره یونان باستان
drachmas پول نقره یونان باستان
classicism پیروی از سبکهای یونان وروم
romaic زبان بومی یونان امروز
achaian اهل شهراخائیه در یونان باستان
achaean اهل شهراخائیه در یونان باستان
melpomene الهه شعر وتراژدی یونان
mercury یکی از خدایان یونان قدیم
romaika رقص ملی یونان امروز
delphic ساکن معبد دلف یونان
heraclidae اولادهرکول پهلوان نامی یونان
delphian ساکن معبد دلف یونان
greco پیشوند بمعنی یونان و یونانی
in ancient times در روزگار باستانی
ancient relics اثار باستانی
primer باستانی ابتدایی
norseman اسکاندیناوی باستانی
northman اسکاندیناوی باستانی
primers باستانی ابتدایی
aramaean زبان باستانی
classicism سبک باستانی
past performances سوابق چاپی نتایج مسابقات اسب یا گرگ
egg position حالت تخم مرغی در مسابقات سرعت اسکی
semifinalist کسیکه بمرحله مسابقات نیمه نهایی رسیده
swiss system نوعی روش تعیین حریف در مسابقات شطرنج
hunt meeting برنامه مسابقات دو یا دو بامانع برای سوارکاران اماتور
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
mycenian اهل شهر "مسین " قدیم یونان
Dryopic [مربوط به دوره دراوپی یونان باستان]
agora [فضای باز عمومی در یونان باستان]
nectar شراب لذیذ خدایان یونان شهد
hoplite سرباز پیاده مسلح یونان قدیم
pallium ردای چارگوش که فیلسوفان یونان می پوشیدند
mycenaean اهل شهر "مسین " قدیم یونان
naos ضریع یا محل استقراربت در معابد یونان
trireme کشتی جنگی روم و یونان باستان
roadwork تمرین عملی برای مسابقات مشت زنی و غیره
To bet on something . روی چیزی شرط بستن (مانند مسابقات وغیره )
ethiopic زبان باستانی حبشه
avestan زبان باستانی ایران
classical پیرو سبکهای باستانی
primeval بسیار کهن باستانی
diplomatics شناسایی خطوط باستانی
paleograph نسخه خطی باستانی
in ancient times در اوقات جهان باستانی
classicize درزمره ادبیات باستانی
the Classical World [the Ancient World] جهان باستانی [تاریخ]
Antiquity جهان باستانی [تاریخ]
Monumental design طرح آثار باستانی
pyrrhic dance یکجور رقص نظامی یا جنگی در یونان باستان
cyzicene hall [تالار بزرگ در خانه های یونان باستان]
klepht یونانی ای که پس ازفتح یونان ....نگاه میداشت راهزن
tiresias غیب گوی نابینای شهر تبس در یونان
gaul اهل کشور باستانی گل فرانسوی
classicality مطابقت با ادبیات وصنایع باستانی
pelta سپر یونانیان ورومیان باستانی
veda کتاب مقدس باستانی هند
classicalism پیروی سبکهاوانشاهاوادبیات وصنایع باستانی
traditional مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
obol سکه سیم در یونان باستان که نزدیک بود با یک pennyونیم
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament. آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او [مرد] را برای مسابقات نامشخص می کند.
classicize ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
traditionalism سنت پرستی اعتقاد برسوم باستانی
phratry درتاریخ یونان واحد قومیت یکی از تقسیمات سه گانه قبیله
parnassian نام کوهی در یونان مرکزی که اختصاص داشت به الهه شعر
dithyramb سرود درهم برهم ووحشیانه یونانیان باستانی
doge لقب رئیس جمهوردرجمهوریهای باستانی venice aoneg
persepolis شهر باستانی که بعداشهر استخر بجای ان ساخته شد
reliquary فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
reliquaries فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
theoric وجوهی که در یونان باستان جمع میکردند ...رفتن به تماشاخانه هاکمک کنند
mithra نام دارگونه روشنایی یا خورشید در میان ایرانیان باستانی
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
iconostasis [پرده ای بین جایگاه مقدس و فضای اصلی در کلیساهای ارتدکس یونان و روسیه]
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
catastasis بخش سوم داستانهای باستانی که اوج مطلب دران بود
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
delphine classics چاپ ادبیات باستانی لاتین که برای پسر مهتر لوئی چهاردهم درست شد
Are there any antiquities here? آیا اینجا آثار باستانی [اشیا عتیقه و جاهای قدیمی] وجود دارد؟
Greek Revival [سبک احیای معماری یونانی که دقیقا کپی از نقش و نگارهای باستانی بود.]
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
Ouroboros نمادی باستانی که در بسیاری از فرهنگها موجود میباشد و بصورت اژدها یا ماریست که دم خود را می جود.
bleacher کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com