Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (2 milliseconds)
English
Persian
initial
واقع در اغاز
initialed
واقع در اغاز
initialing
واقع در اغاز
initialled
واقع در اغاز
initialling
واقع در اغاز
initials
واقع در اغاز
Other Matches
intercostal
واقع در میان دنده ها واقع در بین رگبرگها
face off
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
dawned
اغاز اغاز شدن
dawning
اغاز اغاز شدن
dawns
اغاز اغاز شدن
dawn
اغاز اغاز شدن
to lie east and west
واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
exordium
اغاز
scratch line
خط اغاز
terminus a que
اغاز
originationu
اغاز
primordium
اغاز
venue
اغاز
initation
اغاز
authorship
اغاز
instep
اغاز
insteps
اغاز
incipience or ency
اغاز
inchoation
اغاز
kick-off
اغاز
kick-offs
اغاز
getaway
اغاز
getaways
اغاز
initio
در اغاز
get away
اغاز
outset
اغاز
origin
اغاز
entrance
اغاز
inception
اغاز
beginning
اغاز
abinitio
از اغاز
onset
اغاز
commencement
اغاز
kick off
اغاز
entrancing
اغاز
entrances
اغاز
origins
اغاز
jump off
اغاز
beginnings
اغاز
initiation
اغاز
venues
اغاز
entranced
اغاز
initiates
اغاز کردن
leadoff
اغاز ضربت
lead off
اغاز کردن
initiate
اغاز کردن
begin
اغاز شدن
initial point
نقطه اغاز
jump off
اغاز حمله
begins
اغاز شدن
initiated
اغاز کردن
begins
اغاز کردن
self initiated
خود اغاز
introductive
اغاز کننده
debut
اغاز کار
begin
اغاز کردن
inaugurating
اغاز کردن
commence
اغاز کردن
commenced
اغاز کردن
nodal point
نقطه اغاز
push off
اغاز کردن
commences
اغاز کردن
commencing
اغاز کردن
inaugurates
اغاز کردن
inaugurated
اغاز کردن
initiating
اغاز کردن
thru
از اغاز تاانتها
inchoate
اغاز کردن
inaugurate
اغاز کردن
debuts
اغاز کار
takeoff
اغاز پرش
launches
اغاز کردن
launching
اغاز کردن
prime
درجه یک اغاز
primed
درجه یک اغاز
primes
درجه یک اغاز
alphas
اغاز شروع
alpha
اغاز شروع
birth
اغاز زاد
launched
اغاز کردن
launch
اغاز کردن
to take to
اغاز نهادن
takeoffs
اغاز پرش
revivals
اغاز رونق
revival
اغاز رونق
alpha and omega
اغاز و فرجام
at first
در اغاز کار
at the start
در اغاز کار
wire to wire
از اغاز تا فرجام
to push off
اغاز کردن
birth
اغاز کردن
births
اغاز زاد
start of message
اغاز پیام
start of heading
اغاز سرفصل
from a to izzard
از اغاز تا انجام
start bit
بیت اغاز
start of taxt
اغاز متن
inaugurator
اغاز کننده
incept
اغاز کردن
som
اغاز پیام
soft start
اغاز نرم
births
اغاز کردن
uppermost
از اغاز از ابتدا
incipit
شروع و اغاز
christmas tide
هفتهای که اغاز ان 42دسامبراست
originating
اغاز شدن یاکردن
jump the gum
خطا در اغاز پرش
originates
اغاز شدن یاکردن
originated
اغاز شدن یاکردن
originate
اغاز شدن یاکردن
prefaces
اغاز پیش گفتار
prefaced
اغاز پیش گفتار
flagman
پرچم دار خط اغاز
exordial
مربوط به اغاز یا مقدمه
eolithic
متعلق به اغاز عصرسنگ
prefacing
اغاز پیش گفتار
corrosive attack
اغاز و توسعه خورندگی
through
از اغاز تا انتها کاملا
eras
اغاز تاریخ عصر
era
اغاز تاریخ عصر
preface
اغاز پیش گفتار
stages
قراردادن اتومبیل در خط اغاز
stage
قراردادن اتومبیل در خط اغاز
initial boiling point
نقطه اغاز جوشش
grid start
حرکت اتومبیلها با هم در اغاز
guard line
خط اغاز مسابقه شمشیربازی
hajime
اغاز مبارزه کاراته
aurora
سرخی شفق اغاز
kick off
ضربه اغاز بازی
multilaunching
اغاز بکار چندتایی
new departure
اغاز رویه تازه
wires
خط اغاز یا پایان مسابقه
wire
خط اغاز یا پایان مسابقه
to take arms
جنگ اغاز کردن
set position
اماده در نقطه اغاز
reoccupy
دوباره اغاز کردن
decadence
فساد اغاز ویرانی
upfield
نقطه اغاز بازی
staggering
خط اغاز مسیر هر دونده
start bit
ذرهء اغاز نما
kickoff
ضربه اغاز بازی
pullulate
اغاز توسعه نهادن
stagger
خط اغاز مسیر هر دونده
staggers
خط اغاز مسیر هر دونده
overture
اغاز عمل پیش در امد
to pipe up
زدن یا خواندن اغاز کردن
overtures
اغاز عمل پیش در امد
score
فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
initialled
پاراف در اغاز قرار دادن
tee off
اغاز کردن محکم زدن
begin
اغاز نهادن شروع کردن
initials
پاراف در اغاز قرار دادن
inchoative
تازه اغاز شده اغازی
begins
اغاز نهادن شروع کردن
initialing
پاراف در اغاز قرار دادن
initialed
پاراف در اغاز قرار دادن
initial
پاراف در اغاز قرار دادن
initialling
پاراف در اغاز قرار دادن
false start
اغاز نادرست خطا در شروع
false starts
اغاز نادرست خطا در شروع
epoch
اغاز فصل جدید عصر
jump spin
چرخش با اغاز پرش بهوا
pre game drills
تمرینهای قبل از اغاز مسابقه
scores
فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
scored
فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
epochs
اغاز فصل جدید عصر
repositional
با حروف اضافه اغاز شده
bump start
اغاز مسابقه با هل دادن موتورسیکلت
barrier
نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
barriers
نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
an inceptive
فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
an inceptive verb
فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
committee boat
قایق داوران در اغاز و پایان مسیر
unilinear
دارای تغییرات مسلسل از اغاز تا پایان
approach
دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
approached
دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
approaches
دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
free position
روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
endpaper
صفحه سفید اغاز وپایان کتاب
greenie
ضربه در اغاز هر بخش بارسیدن به هدف
formation
برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
jump-started
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-start
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump start
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
tae guk
در تکواندو همه چیزبا ته گوک اغاز میشود
jump-starting
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
check point
علامتی نزدیک نقطه اغاز پرش یا پرتاب
jump-starts
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
alliteration
اغاز چند کلمه پیاپی با یک حرف متشابه الصورت
drive the green
با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
starting post
تیری که در مسابقه دوجای اغاز و حرکت را نشان میدهد
alliterate
چند کلمهء نزدیک بهم را با یک حرف اغاز کردن
hole in one
گوی ضربه خورده از نقطه اغاز که به سوراخ میافتد
kyrie
دعای مناجاتی که با کلمات >ای خداوند بر مارحم فرما<اغاز میشود
bully
درگیری بر سر تصاحب توپ اغاز استفاده از گوی بین دوحریف
obsecration
دعا یا مناجاتی که با کلمه byیعنی بحف اغاز میگرد د لابه
bullied
درگیری بر سر تصاحب توپ اغاز استفاده از گوی بین دوحریف
bullies
درگیری بر سر تصاحب توپ اغاز استفاده از گوی بین دوحریف
bullying
درگیری بر سر تصاحب توپ اغاز استفاده از گوی بین دوحریف
indeed
در واقع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com