English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 214 (12 milliseconds)
English Persian
glossaries واژه نامه
glossary واژه نامه
wordbook واژه نامه
dictionary واژه نامه
glossary واژه نامه
lexicon [dictionary] واژه نامه
word book واژه نامه
wordbook واژه نامه
Search result with all words
dictionaries کتاب لغت واژه نامه
dictionary کتاب لغت واژه نامه
lexicon واژه نامه دیکسیونر
lexicons واژه نامه دیکسیونر
glossaries واژه نامه ضمیمه کتاب
glossary واژه نامه ضمیمه کتاب
Other Matches
portmanteau واژه مرکب از دو واژه
portmanteaux واژه مرکب از دو واژه
portmanteaus واژه مرکب از دو واژه
post script مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libels هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling هجو نامه یا توهین نامه افترا
certificate رضایت نامه شهادت نامه
credential گواهی نامه اعتبار نامه
affidavits شهادت نامه قسم نامه
certificates رضایت نامه شهادت نامه
written agreement موافقت نامه پیمان نامه
to a. letter روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
testacy دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
terming واژه
termed واژه
term واژه
word واژه
worded واژه
neologism نو واژه
neologisms نو واژه
mosul واژه
coinage ابداع واژه
score out that word ان واژه را خط بزنید
lexicology واژه شناسی
punctuation for reference زیر واژه
philologist واژه شناس
stimulus word واژه محرک
paronym واژه هم ریشه
cognate واژه هم ریشه
word blindness واژه کوری
word-blindness واژه کوری
neolalia واژه تراشی
pejorative واژه تحقیری
loanword واژه بیگانه
loanword واژه عاریه
word order ترتیب واژه ها
neologisms واژه تراشی
buzz words رمز واژه
intercalation واژه افزایی
synonyms واژه هم معنی
synonyms واژه مترادف
synonym واژه مترادف
word count واژه شماری
word deafness واژه کری
buzz word رمز واژه
the root of a word ریشه واژه
keyword واژه کلیدی
neologisms واژه جدید
worded واژه سخن
neologism واژه تراشی
synonym واژه هم معنی
dissylable واژه دوهجائی
neologism واژه جدید
word واژه سخن
score out that word روی ان واژه خط بکشید
wordage کلمات واژه بندی
word span test ازمون فراخنای واژه ها
septisyllable واژه هفت هجائی
pentasyllable واژه پنج هجائی
an inseparable prefix سر واژه جدا نشدنی
prandial واژه شوخی امیز
post fix در پایان واژه چسباندن
word building test ازمون واژه سازی
word association test ازمون تداعی واژه ها
polysllable واژه جند هجائی
word choice test ازمون واژه گزینی
octosyllable واژه هشت هجائی
this word means a dog این واژه یعنی سگ
syncopation کوتاه سازی واژه
dictionary sort ترتیب واژه نامهای
english words واژه ها یا لغات انگلیسی
homely [British E] <adj.> خفه [واژه تحقیری]
wordprocessing program برنامه واژه پردازی
homely [British E] <adj.> بیمزه [واژه تحقیری]
teragram واژه چهار حرفی
logomachy بازی واژه پردازی
that word is obsolescent ان واژه کم کم دارد مهجور
homely [British E] <adj.> سنگین [واژه تحقیری]
lexicography فرهنگ نویسی واژه نگاری
nomenclature فهرست واژه ها و اصطلاحات یک علم یا یک فن
slang واژه عامیانه وغیر ادبی
rebus نشاندادن واژه ها بصورت مصور
periphrasis استعمال واژه ها وعبارات زائد
a word with a pejorative connotation واژه ای با معنای ضمنی منفی
neology استعمال واژه یااصطلاح جدید
malaprop کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
purism واژه یا اصطلاح اصیل وصحیح
spicery انباری ادویه [واژه قدیمی]
God bless [you] ! خدا حافظ [واژه کهنه]
How do you pronounce [say] that [this] word? این واژه چه جور تلفظ می شود؟
bawdry زنا [دین] [حقوق] [واژه قدیمی]
catch-phrase واژه یا عبارتی که جلب توجه کند
catch-phrases واژه یا عبارتی که جلب توجه کند
lexigraphy یکجور خط که هر حرف ان نماینده واژه ایست
cantoria [واژه ای ایتالیایی برای گالری یا تریبون]
homely [British E] <adj.> عادی و خسته کننده [واژه تحقیری]
to inspan oxen این واژه را در افریقای جنوبی بکار می برند
alinik design واژه ترکی به معنای طرح محرابی یا جانمازی
anglo-chinois [واژه فرانسوی برای چشم انداز باغ]
parathesis پیوند دو واژه بی انکه تغییری درانهاروی دهد
Genius Loci نابغه [واژه لاتین در معماری یا محوطه سازی]
sanshifter واژه توهین امیز برای نفردونده جلویی
recredential نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
logograph واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
logogram واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
is intervocalic حرف Pدر واژه میان دو صداواقع شده است
to purify the person language زبان فارسی را از واژه هاوتعبیرات بیگانه یا غیرمصطلح پیراستن
this word occurs in gulistan p این واژه درهمه جای گلستان دیده میشود
kpsi [واژه مخفف معادل تعداد گره در هر اینچ مربع]
the word is sanctioned by use کثرت استعمال این واژه راجزواژههای درست دراورده است
poetaster is pejorative word شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
worid کلمه لغت لفظ الفاظ واژه سخن گفتار حرف
split infinitive مصدری که در میان خودان وعلامت ان واژه دیگری اورده باشندچون like to
split infinitives مصدری که در میان خودان وعلامت ان واژه دیگری اورده باشندچون like to
Chrismon [حرف اول اسم مقدس از سه واژه ی یونانی به نام مسیح]
paragram جناسی که عبارت است ازتغییرحرف یا حروفی ازیک واژه تصحیف
Cinquecento [واژه ای که در قرن شانزدهم ایتالیا در هنر و معماری رنسانس بکار می رفته است.]
Pronoia واژه ای جدید: حسی که گویا از طرف دنیا برای کمک کردن وجود دارد
electrographic architecture [واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
fullwrite professional یک برنامه جدید واژه پردازی برای کامپیوتر مکینتاش که متن را با نمودارهای متمایل به مقصود کاملا" عجین میکند
backwater محل راکد [عقب افتاده] [عقب مانده] [واژه تحقیری]
philological وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
Royal Bokhara فرش سلطنتی بخاراتی [این واژه تجاری به فرش های ترکمنی با کیفیت بالا اطلاق می شود.]
philology زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
the propriety of a term درستی یک لفظ یا یک اصطلاح مناسبت یک واژه یا لفظ
manifest نامه
correspoundence نامه ها
manifested نامه
manifesting نامه
manifests نامه
epistle نامه
post boy نامه بر
breve نامه
epistles نامه
carriers نامه بر
carrier نامه بر
letters نامه
letter نامه
recognizance تعهد نامه
the original letter عین نامه
passionary شهادت نامه
memorandum of understanding تفاهم نامه
threnod سوگ نامه
surety bond تضمین نامه
packet boat کشتی نامه بر
epistoler نامه نویس
threnddy سوگ نامه
recognizance التزام نامه
passionary مصیبت نامه
registered letter نامه سفارشی
road book راه نامه
questionary پرسش نامه
pursuivant نامه رسان
formulary دستور نامه
letter writing نامه نگاری
escape chit امان نامه
pigeongram نامه کبوتر
statement of a claim افهار نامه
stemma نسب نامه
threnode سوگ نامه
marriage contract عقد نامه
letter de chancellerie نامه رسمی
letter missive امر نامه
letters patent نامه سرگشوده
warrant of attorney وکالت نامه
letter no نامه شماره 5
letter of a اگاهی نامه
letter of a اطلاع نامه
letter of indemnity ضمانت نامه
letter of indemnity غرامت نامه
letter of introduction معرفی نامه
letter of invitation دعوت نامه
letter of recommendation سفارش نامه
letter of recommendation توصیه نامه
letter writer نامه نگاری
letter writer نامه نویس
letters of procurator وکالت نامه
letter book رونوشت نامه
leter of condolenee تعزیت نامه
marriage bed عقد نامه
gender tree شجره نامه
swamped with letters غرق نامه
genealogical tree شجره نامه
swearing formula قسم نامه
swearing formula سوگند نامه
genealogical tree نسب نامه
guaranty ضمانت نامه
sylva درخن نامه
tenency agreement اجاره نامه
mailer نامه رسان
light list چراغ نامه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com