English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
mark پایه نقطه
marks پایه نقطه
Other Matches
junctions محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
pull up point نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
triple point نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
bearing موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
pointillism شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
switching مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zeroes پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
marks هدف نقطه اغاز نقطه فرود
azimuth موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
approached فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
mark هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approaches فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
approach فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
base width عرض پایه پهنای پایه
hatch beam پایه دریچه پایه دهلیز
pyramid spot نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
flash point نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing point نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points نقطه تقاطع نقطه تلاقی
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
decimal تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
decimals تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
base piece پایه پایه استقرار
litter relay point نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation mark علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
socle پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
point-to-point connection اتصال نقطه به نقطه
point to point network شبکه نقطه به نقطه
pointillism نقاشی نقطه نقطه
break up point نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
polkadot طرح نقطه نقطه خال خال
speckle نقطه نقطه یا خال خال کردن
back berm سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
pier پایه پل
grade پایه
basis پایه
grades پایه
poles پایه
pile bent پایه
point d'appui پایه
stanchion پایه
radix پایه
pier پایه
poppet head پایه
sheer legs سه پایه
equals هم پایه
principium پایه
equalling هم پایه
equalled هم پایه
equaled هم پایه
root پایه
equal هم پایه
roots پایه
base 0 پایه 01
sheers سه پایه
equaling هم پایه
piers پایه پل
piers پایه
pousto پایه
abutment پایه
fulcrum پایه
andiron سه پایه
basal age سن پایه
the pier of a bridge پایه پل
datum line خط پایه
shoeing پایه
shoes پایه
bipod دو پایه
foot rest پایه
saddle پایه
fundament پایه
saddled پایه
saddles پایه
datum پایه
mounting پایه
bedrock پایه
cantilever bridge پایه پل
cantilever پایه
compeer هم پایه
bridge pier پایه پل
support پایه
benchmark پایه
benchmarks پایه
coordinate هم پایه
corner stone پایه
shoe پایه
cutwater پایه پل
bracket پایه
dead load پایه پل
columns پایه
buttressing پایه
buttresses پایه
buttressed پایه
buttress پایه
mountings پایه
marks پایه
one legged یک پایه
outrigger پایه
base line خط پایه
mark پایه
platforms پایه
platform پایه
column پایه
unfounded بی پایه
foundation پایه
sites پایه
sited پایه
stand پایه
site پایه
groundsel پایه
erection پایه
erections پایه
head stock پایه
headstock پایه
isomer هم پایه
pole پایه
levelled هم پایه
levelled پایه
levels هم پایه
levels پایه
pedestals پایه
pedestal پایه
propped پایه
degree پایه
degrees پایه
prop پایه
leveled پایه
from within the ranks of از پایه
measure پایه
ground پایه
rates پایه
rate پایه
mounting foot پایه
fundamental پایه
presser foot پایه
propping پایه
level هم پایه
level پایه
leveled هم پایه
three legged سه پایه
groundwork پایه
rests سه پایه
rests پایه
rest سه پایه
rest پایه
strut پایه
struts پایه
stratum پایه
strutted پایه
footpath پایه
tripods سه پایه
sockets پایه
socket پایه
tripod سه پایه
loosest بی پایه
looser بی پایه
loose بی پایه
footpaths پایه
feet پایه
three-legged سه پایه
seat پایه
probes پایه
bottoms پایه
tressel سه پایه
leg پایه
trestle سه پایه
probed پایه
sill پایه
trestle پایه
trestles سه پایه
seated پایه
trestles پایه
tripos سه پایه
pillar پایه
pillars پایه
seats پایه
two legged دو پایه
thallus پایه
spud پایه
trivet سه پایه
legs پایه
mount پایه
tristylous سه پایه
bottom پایه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com