English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 49 (4 milliseconds)
English Persian
array processor پردازشگر ارایه
Other Matches
front end processor پردازشگر جلو و انتها پردازشگر نهایی
programmable logic array ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی
processor پردازشگر
client ایستگاه پردازشگر
clients ایستگاه پردازشگر
central processor پردازشگر مرکزی
language processor پردازشگر زبان
satellite processor پردازشگر پیرو
macro processor درشت پردازشگر
peripheral processor پردازشگر جنبی
bit slice processor پردازشگر قطعه بیتی
processor dtate word کمله وضعیت پردازشگر
raster image processor پردازشگر تصویر شبکهای
client based application برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر
array ارایه
arrays ارایه
global تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل
globally تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل
two dimensional array ارایه دو بعدی
linear array ارایه خطی
one dimensional array ارایه یک بعدی
arrays ارایش ارایه
storage array ارایه انباره
array declaration اعلان ارایه
three dimentional array ارایه سه بعدی
logic array ارایه منطقی
array ارایش ارایه
shares پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
edp پردازشگر کلمه که قادر به انجام توابع پردازش داده مشخص است
shared پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
share پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
indexed array ارایه شاخص دار
array index number عدد شاخص ارایه
subscribted array ارایه زیرنویس دار
video graphics array ارایه نگاره سازی بصری
pla ارایه منطقی برنامه پذیر
memory controller gate array ارایه درگاه کنترل حافظه
vga ارایه نگاره سازی بصری
pla ارایه منطقی قابل برنامه نویسی
multicolor graphics aray ارایه نگاره سازی چند رنگ
fpla ارایه منطقی قابل برنامه ریزی میدان
fpla Array ProgrammingLogic Field ارایه منطقی برنامه پذیر درمحل
His presentation was actually just a recital of names, places, and dates. مطالب ارایه شده او [مرد] در واقع فقط شمارشی از نام، مکان، و تاریخ بود.
cpu time مقدار زمانی که توسط پردازش مرکزی به اجرای دستورالعملهای برنامه اختصاص داده میشود زمان واحد پردازشگر مرکزی
software هر برنامه یا گروه برنامه هایی که نحوه اجرای نرم افزار را مشخص میکند و شامل سیستم عامل , پردازشگر کلمه و برنامههای کاربردی است
merge sorting algorithm الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند
integrated نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
input output processor پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com