English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 139 (7 milliseconds)
English Persian
apiculture پرورش زنبور عسل
Search result with all words
apiarian مربوط به پرورش زنبور عسل
apiarist پرورش دهندهء زنبور عسل
beekeeper پرورش دهندهء زنبور عسل
apicultural مربوط به پرورش و نگهداری زنبور عسل
culture of bees پرورش یا تربیت زنبور
Other Matches
sericulture پرورش کرم ابریشم پرورش نوغان
automatic data processing system سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری
education پرورش اموزش و پرورش
rabbitry محل پرورش خرگوش اهلی پرورش خرگوش
intelligence process جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
wasp زنبور
humble bee زنبور
wasps زنبور
droned زنبور عسل نر
drones زنبور عسل نر
droning زنبور عسل نر
hive دسته زنبور
honeybee زنبور عسل
honeybees زنبور عسل
vespal وابسته به زنبور
vespiary لانه زنبور
yellow jacket زنبور زرداجتماعی
bee-keeper زنبور پرور
bee-keepers زنبور پرور
drone زنبور عسل نر
I was stung by a wasp. زنبور نیشم زد
hornet زنبور سرخ
hornets زنبور سرخ
apiphobia زنبور هراسی
honey bee زنبور عسل
bumble bee زنبور درشت
humble bee زنبور درشت
carpenter bee زنبور چوب سوراخ کن
bee مگس انگبین زنبور
vespid زنبور درشت و سرخ
apiculturist پرورنده زنبور عسل
bees مگس انگبین زنبور
apian وابسته به زنبور عسل یامگس
bee-keeper متصدی نگهداری از زنبور عسل
bee-keepers متصدی نگهداری از زنبور عسل
mason wasp زنبور غیر اجتماعی لانه زی
waspishness زنبور وار نیش دار
vespiary اجتماع زنبوران دستهای زنبور
waspish زنبور وار نیش دار
apivorous زنبورخوار تغذیه کننده از زنبور عسل
foulbrood بیماری میکربی ومهلک نوزادکرم زنبور عسل
clochan [ساختمان مدور ایرلندی که شبیه کندوی زنبور عسل بود.]
nurturing پرورش
nurtured پرورش
nurtures پرورش
upbringing پرورش
fosterage پرورش
nurture پرورش
cultivation پرورش
nourishment پرورش
training پرورش
culture پرورش
pedagogy پرورش
culturing پرورش
breeding پرورش
floriculture پرورش گل
cultures پرورش
mental discipline پرورش ذهنی
ostreiculture پرورش صدف
silviculture پرورش جنگل
mariculture پرورش دریازیان
unbred پرورش نیافته
ser پرورش نوغان
self culture پرورش نفس
swannery محل پرورش قو
self cultivation پرورش نفس
pisciculture پرورش ماهی
p.exercise پرورش بدنی
processes پرورش دادن
character training پرورش منش
body building پرورش اندام
body-building پرورش اندام
education اموزش و پرورش
bring up پرورش دادن
breeding پرورش حیوانات
aviculture پرورش مرغ
foster پرورش دادن
germiculture پرورش میکروب
data processing پرورش اطلاعات
process پرورش دادن
fostered پرورش دادن
fosters پرورش دادن
fostering پرورش دادن
educational مربوط به اموزش و پرورش
silviculturist ویژه گر پرورش جنگل
viniculture پرورش انگور شراب
education department اداره آموزش و پرورش
educationalists کارشناس اموزش و پرورش
educationist کارشناس اموزش و پرورش
educationist متخصص اموزش و پرورش
educationists کارشناس اموزش و پرورش
educationists متخصص اموزش و پرورش
falconer پرورش دهنده شاهین
falconers پرورش دهنده شاهین
educationalist کارشناس اموزش و پرورش
nature nurture controversy مجادله سرشت- پرورش
rosarian پرورش دهنده گل سرخ
calf machine دستگاه پرورش عضله
manpower development پرورش نیروی انسانی
poulterer پرورش دهنده طور
comparative education اموزش و پرورش تطبیقی
ser پرورش کرم ابریشم
piscicultural مربوط به پرورش ماهی
f.education پرورش واموزش دختران
guardian by nurture قیم بعلت پرورش
special education اموزش و پرورش استثنایی
child rearing practices شیوههای پرورش کودک
animal husband پرورش جانوران اهلی
ranch در مرتع پرورش احشام کردن
ranches در مرتع پرورش احشام کردن
incubator محل پرورش اطفال زودرس
incubators محل پرورش اطفال زودرس
sericultural وابسته به پرورش کرم ابریشم
hennery مزرعه یا محل پرورش مرغ
sericulturist پرورش دهنده کرم ابریشم
haute ecole پرورش اسب در سطح عالی
upbringing روش اموزش و پرورش بچه
orthogenesis اصلاح و پرورش نژاد درطی زمان
thremmatology علم پرورش گیاهان وجانوران اهلی
wooler جانوری که بخاطر پشمش پرورش مییابد
foliage plant گیاهی که برای برگش پرورش دادن شود
inbreed پرورش دادن از جانوران هم تیره تخم کشیدن
green thumbed کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
alma mater مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
linebreeding پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
live stock مواشی وگاووگوسفندی که برای کشتاریافروش پرورش شود احشام
beef cattle گله گاو که برای تامین گوشت پرورش مییابد
livestock مواشی وگاووگوسفندی که برای کشتاریافروش پرورش شود احشام
standard bred اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
general grant کمک دولت مرکزی به مقامات محلی به عنوان مثال کمک به اموزش و پرورش استان
automatic data processing پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
develops بسط دادن پرورش دادن
develop بسط دادن پرورش دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com