Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
maintenance support
پشتیبانی نگهداری
Search result with all words
file maintenaee
اصلاح و نگهداری پرونده پشتیبانی فایل
Other Matches
support command
فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
corrective maintenance
نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
fire support coordination
هماهنگ کردن پشتیبانی اتش تطبیق پشتیبانی اتش
maintenance
تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
intersectional service
قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
combat airlift support
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
antisubmarine support
پشتیبانی از عملیات ضدزیردریایی پشتیبانی ضدزیردریایی
air distant support
پشتیبانی هوایی دور پشتیبانی هوایی از راه دور
in support of
در پشتیبانی
in support of
در پشتیبانی از
patronage
پشتیبانی
backing
پشتیبانی
protection
پشتیبانی
afloat support
پشتیبانی
support
پشتیبانی
technical support
پشتیبانی فنی
nonsupport
عدم پشتیبانی
supply support
پشتیبانی اماد
rallies
پشتیبانی کردن
timed backup
پشتیبانی دورهای
naval support
پشتیبانی دریایی
storeship
ناو پشتیبانی
air support
پشتیبانی هوایی
back up
پشتیبانی یا کمک
rallied
پشتیبانی کردن
back-up
پشتیبانی یا کمک
tower of strength
<idiom>
پشتیبانی محکم
direct support
پشتیبانی مستقیم
aid
پشتیبانی کردن
support brigade
تیپ پشتیبانی
support command
فرماندهی پشتیبانی
supply support
پشتیبانی تدارکات
support command
یکان پشتیبانی
support program
برنامه پشتیبانی
support programs
برنامههای پشتیبانی
support
پشتیبانی کردن
supporting distance
مسافت پشتیبانی
service support
پشتیبانی خدمات
propugn
پشتیبانی کردن از
supporting
تقویت پشتیبانی
tactical support
پشتیبانی رزمی
PRI
پشتیبانی کنند
aiding
پشتیبانی کردن
play up to
پشتیبانی کردن از
sustaining
پشتیبانی کننده
aided
پشتیبانی کردن
global backup
پشتیبانی کلی
vindicate
پشتیبانی کردن از
vindicated
پشتیبانی کردن از
championing
پشتیبانی کردن
vindicates
پشتیبانی کردن از
vindicating
پشتیبانی کردن از
countenancing
پشتیبانی کردن
maintained
پشتیبانی کردن
combat support
پشتیبانی رزمی
to agitate
[for]
پشتیبانی کردن
geo deu reo
پشتیبانی کننده
close support
پشتیبانی نزدیک
general support
پشتیبانی عمومی
countenances
پشتیبانی کردن
countenanced
پشتیبانی کردن
countenance
پشتیبانی کردن
logistic support
پشتیبانی لجستیکی
fire support
پشتیبانی اتش
maintenance support
پشتیبانی تعمیراتی
corrective maintenance
پشتیبانی اصلاحی
archival backup
پشتیبانی بایگانی
area support
پشتیبانی منطقه
memory protection
پشتیبانی ازحافظه
champions
پشتیبانی کردن
maintain
پشتیبانی کردن
rally
پشتیبانی کردن
backup
پشتیبانی کردن
championed
پشتیبانی کردن
champion
پشتیبانی کردن
logistic support
پشتیبانی تدارکاتی
maintains
پشتیبانی کردن
field service
پشتیبانی سرویس رزمی
fire support element
عنصر پشتیبانی اتش
general support
یکان پشتیبانی عمومی
division support command
فرماندهی پشتیبانی لشگر
fire support sector
منطقه پشتیبانی اتش
prop
نگهداشتن پشتیبانی کردن
propping
نگهداشتن پشتیبانی کردن
fire support base
پایگاه پشتیبانی اتش
deep air support
پشتیبانی هوایی دور
direct support unit
یکان پشتیبانی مستقیم
direct support
پشتیبانی مستقیم کردن
fire support base
مبنای پشتیبانی اتش
division support area
منطقه پشتیبانی لشگر
propped
نگهداشتن پشتیبانی کردن
to back somebody up
از کسی پشتیبانی کردن
deep supporting fire
اتش پشتیبانی عمیق
deep supporting fire
اتش پشتیبانی در عمق
aerial fire support
پشتیبانی اتش هوایی
decision support system
سیستم پشتیبانی تصمیم
ancestral file
سیستم پشتیبانی فایل ها
remote maintenance
پشتیبانی از راه دور
to bolster somebody up
از کسی پشتیبانی کردن
to get behind somebody
از کسی پشتیبانی کردن
ancillary facilities
تاسیسات پشتیبانی تقویتی تاسیسات تقویتی پشتیبانی
combat support troops
یکانهای پشتیبانی رزمی
area support command
فرماندهی پشتیبانی منطقه
combat support troops
عدههای پشتیبانی رزمی
beach support area
منطقه پشتیبانی ساحلی
supported
یکان پشتیبانی شده
combat support arms
رسته پشتیبانی رزمی
close air support
پشتیبانی هوایی نزدیک
remote servicing
پشتیبانی از راه دور
combat service support
پشتیبانی خدمات رزمی
close support mission
ماموریت پشتیبانی نزدیک
process
و وسایل کنترل و پشتیبانی
processes
و وسایل کنترل و پشتیبانی
afloat support
پشتیبانی لجستیکی در روی آب
tape backup unit
دستگاه پشتیبانی نوار
combat support arms
یکان پشتیبانی رزمی
supporting range
برد پشتیبانی سلاحها
close covering group
ناو گروه پشتیبانی نزدیک
mission call
درخواست پشتیبانی هوایی کردن
fire support element
عنصرهماهنگ کننده پشتیبانی اتش
Thank you for your support
با تشکر برای پشتیبانی شما.
hard disk backup program
برنامه پشتیبانی دیسک سخت
populism
پشتیبانی از حزب مردم درامریکا
supporting weapons
جنگ افزارهای پشتیبانی کننده
naval support
یکان پشتیبانی کننده دریایی
direct air support center
مرکز پشتیبانی مستقیم هوایی
airmobile support party
گروه پشتیبانی از عملیات هوارو
fire support coordinator
هماهنگ کنند پشتیبانی اتش
fanning
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fire support group
ناو گروه پشتیبانی اتش دریایی
fanned
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fan
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
supporting range
شعاع عمل یکانهای پشتیبانی کننده
fans
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
break off
فرمان قطع تک در عملیات پشتیبانی نزدیک هوایی
satellization
تحت پشتیبانی لجستیکی ومالی قرار دادن
back-up
اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
back up
اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
joint servicing
دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
contingency support stocks
اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
detainer
نگهداری
storage
نگهداری
holding
نگهداری
conservation
نگهداری
custody
نگهداری
sustention
نگهداری
sustentation
نگهداری
detentions
نگهداری
safe keeping
نگهداری
safe guard
نگهداری
maintenance
نگهداری
protection
نگهداری
preservation
نگهداری
sustenance
نگهداری
guardianship
نگهداری
keeping
نگهداری
upkeep
نگهداری
retention
نگهداری
retinues
نگهداری
retinue
نگهداری
guarding subsidy
حق نگهداری
internment
نگهداری
detention
نگهداری
landing, storage, delivery
نگهداری
multi user system
سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
MCA
بیتی است که وسایل نگهدارنده باس را پشتیبانی میکند
maintenance cost
هزینه نگهداری
levels of maintenance
ردههای نگهداری
categories of maintenance
انواع نگهداری
holding costs
مخارج نگهداری
holding capacity
فرفیت نگهداری
interludes
نگهداری مقدماتی
manage
نگهداری کردن
granfather file
نگهداری می شوند
maintain
نگهداری کردن
keep track of
<idiom>
نگهداری یاداشت
maintrain
نگهداری کردن
preventive maintenance
نگهداری پیشگیری
holding time
زمان نگهداری
field maintenance
نگهداری در صحرا
organizational maintenance
نگهداری سازمانی
field capacity
فرفیت نگهداری
energy preservation
نگهداری انرژی
retentivity
قدرت نگهداری
preventive maintenance
نگهداری حفافتی
record keeping
نگهداری سوابق
program maintenance
نگهداری برنامه
maintenance status
وضعیت نگهداری
maintenance period
دوره نگهداری
depot maintenance
نگهداری دپویی
warehousing
نگهداری در انبار
to take keep
نگهداری کردن
to maintain one's family
نگهداری کردن
to maintain a road
نگهداری کردن
field maintenance
نگهداری صحرایی
the keeping of a festival
نگهداری عید
tenability
قابلیت نگهداری
maintenance cost
ارزش نگهداری
deffered maintenance
نگهداری مخصوص
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com