English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
current assets پول نقد یامالیات یا عوارضی که درحدود یک سال پس از بستن ترازنامه قابل وصول باشد
Other Matches
pontage مالیات یا عوارضی که برای مرمت و نگهداری پلها وصول میشود
tunnelling روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
bad dept طلبی که امکان وصول ان کم باشد
achievable قابل وصول قابل تفریق
manageable <adj.> قابل وصول
possible [doable, feasible] <adj.> قابل وصول
practicable <adj.> قابل وصول
executable <adj.> قابل وصول
accessible قابل وصول
workable <adj.> قابل وصول
makable <adj.> قابل وصول
collectable قابل وصول
collectible قابل وصول
achievable <adj.> قابل وصول
come at able قابل وصول
makable [spv. makeable] <adj.> قابل وصول
contrivable <adj.> قابل وصول
doable <adj.> قابل وصول
recoverable قابل وصول
feasible <adj.> قابل وصول
makeable <adj.> قابل وصول
irrecoverable غیر قابل وصول
receivable قابل وصول پذیرفتنی
solvency قابل وصول بودن
accessible در دسترس قابل وصول
bad debts طلب غیر قابل وصول
bad debt طلب غیر قابل وصول
escrow سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
pocket judgment سنددینی که بلافاصله پس ازسررسید بدون هیچ تشریفاتی قابل وصول و اجرا است
scot ant lot جریمه یامالیات دسته جمعی
laptop کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
within <prep.> درحدود
circa درحدود
within درحدود
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
bantamweight مقیاس وزنی درحدود 811پوند
expandable آنچه قابل گسترش باشد
selectable آنچه قابل انتخاب باشد
bind به صورتی که قابل اجرا باشد
binds به صورتی که قابل اجرا باشد
del credere agent نمایندهای که متعهد به وصول طلبها میباشد نمایندهای که وصول مطالبات راتقبل مینماید
optional آنچه قابل انتخاب شدن باشد
easy to use آنچه قابل فهم و انجام باشد
packet شبکه قابل ارسال باشد تبدیل میکند
manageable آنچه قابل کار کردن به سادگی باشد
prime عددی که فقط قابل قسمت به خودش و یک باشد
primed عددی که فقط قابل قسمت به خودش و یک باشد
packets شبکه قابل ارسال باشد تبدیل میکند
floating پنجرهای که قابل انتقال به هر بخش صفحه باشد
primes عددی که فقط قابل قسمت به خودش و یک باشد
binder را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
binders را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
shares حافظهای که با بیش از یک CPV قابل دستیابی باشد
share حافظهای که با بیش از یک CPV قابل دستیابی باشد
machine که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
shared حافظهای که با بیش از یک CPV قابل دستیابی باشد
machines که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machined که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
physical record بیشترین واحد داده که در یک عملیات قابل ارسال باشد
convertible پولی که با نرخ معین قابل تبدیل به طلا باشد
computer readable آنچه قابل خواندن و فهم توسط کامپیوتر باشد
convertibles پولی که با نرخ معین قابل تبدیل به طلا باشد
vanes کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
vane کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
omr و به صورتی که قابل پردازش در کامپیوتر باشد تبدیل میکند
buzzes نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzzed نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzzing نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
reference فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
address for service of a summons [address where a summons may be served] آدرس کسی که با خواست برگ قابل خواندن باشد [حقوق]
references فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
hereditaments هر چیزی که قابل ارث گذاشتن باشد مال موروثی میراث
reprogram تغییردادن برنامه به طوری که روی کامپیوتردیگری قابل اجرا باشد
buzz نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
relocatable برنامه کامپیوتری که قابل بارشدن واجرا ازهرفضای حافظه باشد
biddable دارای دست قوی که قابل توپ زدن باشد پیشنهادشدنی
plane یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planed یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planes یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
digitize تبدیل سیگنالهای آنالوگ به دیجیتال که قابل پردازش با کامپیوتر باشد
planing یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
micro prolog PROLO بطوریکه قابل دسترس چندین سیستم ریزکامپیوتر باشد
reduces تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
ocr طرح حرف که توسط خواننده OCR به آسانی قابل خواندن باشد
reducing تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
chip خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
preclinical وابسته به زمانی که بیماری از نظر بالینی قابل تشخیص نشده باشد
chips خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
visualization تبدیل اعداد یا داده به صورت گرافیکی که راحت تر قابل فهم باشد
signal تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
reduce تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
linear روش شکستن ریاضی مشکل به طوری که دو قسمت باکامیوتر قابل حل باشد
signalled تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
sector جدولی که حاوی سکتورهای غیر قابل استفاده دیسک سخت باشد
sectors جدولی که حاوی سکتورهای غیر قابل استفاده دیسک سخت باشد
signaled تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
information دانش نمایش داده شده به شخص به صورتی که قابل فهم باشد
normalising تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalize تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalizes تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalised تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalises تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
punches وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
punch وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
adc وسیله مبدل ورودی آنالوگ به خروجی دیجیتال که قابل فهم برای کامپیوتر باشد
punched وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
balance sheets ترازنامه
assets and equities ترازنامه
balance sheet ترازنامه
cards وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
pixel کوچکترین واحد مجزا یا نقط ه از صفحه نمایش که رنگ و شدت نور آن قابل کنترل باشد
card وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
national balance sheet ترازنامه ملی
BS مخفف ترازنامه
balance sheet account حساب ترازنامه
trial balance ترازنامه ازمایشی
cruelty عقلا" قابل پیش بینی باشد . این چنین رفتاری معمولا" باعث صدورحکم طلاق میشود
wind aided اگر سرعت باد در ساعت بیش از 74/4متر باشد رکورد بدست امده قابل قبول نیست
pooler وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
authentication به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
maps پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد
map پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد
partition فایلی که از فایلهای ترتیبی کوچکتر تشکیل شده باشد و هر بخش جداگانه توسط برنامه کنترل قابل دستیابی است
mouse برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
mouses برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
partitions فایلی که از فایلهای ترتیبی کوچکتر تشکیل شده باشد و هر بخش جداگانه توسط برنامه کنترل قابل دستیابی است
data interchange format استانداردی در میان سازندگان نرم افزار که اجازه میدهدتا داده از یک برنامه برای برنامههای دیگر قابل دسترس باشد
readable آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
graphics تصاویر یا خط وطی که قابل رسم روی کاغذ یا صفحه نمایش باشد برای نمایش اطلاعات
documented وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
document وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documenting وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
markers دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
marker دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
defaults در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulted در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulting در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
default در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
document عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documenting عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
sets of bill نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
documented عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
DOR سیگنال ذخیره شده به صورت دودویی روی سوراخهای کوچک روی سطح دیسک فشرده یا نوری که توسط لیزر قابل خواندن باشد
input وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
inputted وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
exception روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
exceptions روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
defective خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد
mach hold بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
scissoring 1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
a closed mouth catches no flies <proverb> تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hottest شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
adapter کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
To be out to do some thing . کمر همت بستن ( کمر انجام کاری را بستن )
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
reception وصول
receptions وصول
collections وصول
collection وصول
recoveries وصول
recovery وصول
open back [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
recoveries وصول جبران
line of approach راه وصول
cleared cheque چک وصول شده
levier مالیات وصول کن
collecting books وصول مطالبات
collecting debts وصول مطالبات
acknowledgement of receipt اعلام وصول
collection charge هزینه وصول
collection charges هزینه وصول
collection fee هزینه وصول
collection order دستور وصول
receipt اعلام وصول
receipt وصول کردن
receipts اعلام وصول
collecting وصول کردن
acknowledgment اعلام وصول
collects وصول کردن
to get in وصول کردن
collect وصول کردن
recovery وصول جبران
certificate of receipt گواهی وصول
receipts وصول کردن
levying وصول مالیات
outstandingly وصول نشده
recvery استرداد وصول
levied وصول مالیات
recover وصول کردن
receives وصول کردن
receive وصول کردن
levy وصول مالیات
outstanding وصول نشده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com