English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 190 (13 milliseconds)
English Persian
union suit پیراهن و شلوار یکپارچه
Other Matches
to tuck one's shirt in پیراهن را توی شلوار کردن
shirt-tail بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
shirt-tails بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
link lift vehicle حمل و نقل بار و پرسنل به صورت یکپارچه حمل یکپارچه
pantywaist شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
grossing یکپارچه
grossest یکپارچه
gross یکپارچه
molar یکپارچه
monolithic یکپارچه
seamless یکپارچه
solid یکپارچه
solids یکپارچه
grosses یکپارچه
grosser یکپارچه
grossed یکپارچه
forged bit یکپارچه
monoliths یکپارچه
globally یکپارچه
global یکپارچه
integrated یکپارچه
monolith یکپارچه
integrating یکپارچه کردن
integrate یکپارچه کردن
integral construction ساختمان یکپارچه
polemast دکل یکپارچه
entire درست یکپارچه
solid partition جداگر یکپارچه
integrates یکپارچه کردن
global learning یادگیری یکپارچه
mast دکل یکپارچه
unified یکپارچه شده
masts دکل یکپارچه
accrete دوقلو یکپارچه
solidified یکپارچه کردن یا شدن
solidifies یکپارچه کردن یا شدن
solidify یکپارچه کردن یا شدن
solidifying یکپارچه کردن یا شدن
monolithic integrated circuit مدار مجتمع یکپارچه
unified یکپارچه فرماندهی متحد
shirt پیراهن
shirt-tails ته پیراهن
shirts پیراهن
shirt-tail ته پیراهن
shirting پیراهن
overdress پیراهن رو
sark پیراهن
pants شلوار
britches شلوار
inexpressibles شلوار
pantaloon شلوار
indispensables شلوار
nether garment شلوار
trousers شلوار
freight container اطاقک حمل بار یکپارچه
tunicate پیراهن پوش
tunicated پیراهن پوش
tee shirt پیراهن بی یقه
t shirt پیراهن بی یقه
tunc پیراهن نظامی
shirttail پشت پیراهن
shirttail دامن پیراهن
pull over پیراهن کش ورزش
shirts پیراهن پوشیدن
shirtmaker پیراهن دوز
dickey یقه پیراهن
dicky یقه پیراهن
jerseys پیراهن ورزشی
nightshirts پیراهن خواب
sweatshirt پیراهن ورزش
sweatshirts پیراهن ورزش
shirt maker پیراهن دوز
shirt پیراهن پوشیدن
nightshirt پیراهن خواب
jersey پیراهن ورزشی
suit جامه [کت و شلوار]
breeches شلوار تنبان
harem skirt شلوار گشادزنانه
hayei شلوار تکواندو
plus fours شلوار گلف
leg پاچه شلوار
inseam درز شلوار
swimming trunks شلوار شنا
pajamas شلوار گشاد
suspender بند شلوار
breeks شلوار کوتاه
legs پاچه شلوار
brace بند شلوار
trousers pocket [American E] جیب شلوار
braced بند شلوار
trouser strap رکاب شلوار
slopping شلوار گشاد
pants pocket [American E] جیب شلوار
gallus بند شلوار
A pair of old pants ( trousers ) . یک شلوار کهنه
slopped شلوار گشاد
slop شلوار گشاد
sweat pants شلوار ورزش
suspenders بند شلوار
boot blouse گتر شلوار
britches شلوار کوتاه
trouser pocket جیب شلوار
raise cain پیراهن عثمان کردن
bustier پیراهن کوتاه زنانه
An open-neck shirt. پیراهن سینه باز
cuff سردست پیراهن مردانه
blouses پیراهن یاجامه گشاد
dress shirts پیراهن لباس رسمی
dress shirt پیراهن سفید مردانه
decolletage پیراهن سینه باز
cento پیراهن چهل تکه
jersey زیر پیراهن کشباف
jerseys زیر پیراهن کشباف
dress shirt پیراهن عصر مردانه
dress shirt پیراهن لباس رسمی
dress shirts پیراهن سفید مردانه
dress shirts پیراهن عصر مردانه
blouse پیراهن یاجامه گشاد
sacks پیراهن گشاد و کوتاه
sacked پیراهن گشاد و کوتاه
cuffed سردست پیراهن مردانه
cuffing سردست پیراهن مردانه
cuffs سردست پیراهن مردانه
sack پیراهن گشاد و کوتاه
leather trousers {pl} شلوار چرمی [پوشاک و مد]
leather pants {pl} [American] شلوار چرمی [پوشاک و مد]
panties شلوار زیر کوتاه
oxbags شلوار خیلی گشاد
chaps شلوار بی خشتک گاوداران
lederhosen شلوار چرمی [پوشاک و مد]
jodhpur شلوار چسبان سواری
short شلوار کوتاه تنکه
gaskin شلوار زیر جامه
oxford bags شلوار خیلی گشاد
shorter شلوار کوتاه تنکه
shortest شلوار کوتاه تنکه
pedal pushers شلوار کوتاه زنانه
The shirt doesnt fit me. این پیراهن اندازه ام نیست
night shirt پیراهن خواب مردانه یاپسرانه
neck band یخه پیراهن یا جامه دیگر
maxi پیراهن زنانه دامن بلند
midi پیراهن زنانه با دامن متوسط
sport shirt پیراهن یقه باز ورزشی
he sold the shirt off his back پیراهن تنش راهم فروخت
alb پیراهن سفید و بلند کشیشان
link route segments راههای مورد استفاده برای حمل بار یکپارچه
walls مانع یکپارچه در پرش اسب مرکب از جعبههای روی هم
wall مانع یکپارچه در پرش اسب مرکب از جعبههای روی هم
blue jeans شلوار کار ابی رنگ
galligaskins ساق پوش شلوار کوتاه
bermuda shorts شلوار کوتاه تا زیر زانو
hair shirt پیراهن مویی که برای ریاضت میپوشند
she wears a shirt پیراهن پوشیده است برتن دارد
chemise لباس خواب یا زیر پیراهن زنانه
skivvy زیر پیراهن وزیر شلواری کوتاه
madras پیراهن درشت باف سفید نخی
production missile موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود
trunk hose شلوار کوتاهی که تانیمه ران میرسیده
jean شلوار فاستونی نخی مخصوص کار
creasing خط اطوی شلوار چین دار کردن
crease خط اطوی شلوار چین دار کردن
creased خط اطوی شلوار چین دار کردن
creases خط اطوی شلوار چین دار کردن
pantaloon پیر مرد عینکی شلوار اویخته دلقک
blisk هر مرحله از روتورتوربینهای خطی که در ان دیسک و تیغه ها بصورت یکپارچه ساخته شده اند
fragmentation امکان نرم افزاری که عمل یکپارچه سازی دیسک سخت را انجام میدهد
bloomer شلوار گشاد و زنانه ورزشی گیاه شکوفه کرده
bustier پیراهن زیر تنگ و کرست مانند زنانه که تا کمر میآید
defragmentation ابزار نرم افزاری که عمل یکپارچه کردن روی دیسک سخت را انجام میدهد
These pants do not look any different than the others. به نظر نمی آید که این شلوار از دیگران متفاوت باشد.
adjustable strap بند شلوار پیش سینه دار که قابل تنظیم است
codpiece روکش یا کیسهای که دکمههای جلو شلوار و برجستگی آلت مردانه رامیپوشاند
codpieces روکش یا کیسهای که دکمههای جلو شلوار و برجستگی آلت مردانه رامیپوشاند
pooler وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
consolidation درهم امیختن تحکیم کردن یکجا کردن یکپارچه
camisado شبیخون لباس یا پیراهن علامت داری که هنگام شبیخون می پوشندتاطرفین یکدیگر رابشناسند
trews شلوار چسبان یا نیم شلواری جوراب دار چسبان
night gown جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
tunic پیراهن بی استین یا با استین که مردوزن میپوشیده اند
tunics پیراهن بی استین یا با استین که مردوزن میپوشیده اند
sysgen فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
integrated staff ستاد یکپارچه ستاد التقاطی
assembled یکپارچه کردن جفت کردن
assembled یکپارچه کردن مونتاژ کردن
assembles یکپارچه کردن مونتاژ کردن
assembles یکپارچه کردن جفت کردن
assemble یکپارچه کردن جفت کردن
assemble یکپارچه کردن مونتاژ کردن
night dress جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com