English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
color printer چاپگر رنگی
Search result with all words
solid رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
solids رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
dye sublimation printer چاپگر رنگی باکیفیت بالا که تصاویری با پاشیدن قط عات رنگی روی کاغذ ایحاد میکند
Other Matches
colours چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
colour چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
xerographic printer چاپگر تصویربردار از عکس چاپگر تصویر بردار
triads 1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
triad 1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
prints بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
printed بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
print بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
wire matrix printer یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
tractor feed روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود
download 1-بارکردن برنامه یا بخشی از داده ازمحدودهای ازکامپیوتر ها توسط خط تلفن . 2-بار کردن داده از CPU به کامپیوتر کوچک 3-ارسال نوشتار چاپگر ذخیره شده روی دیسک به چاپگر
feed روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
feeds روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
letter quality printer چاپگر با کیفیت حروف خوب چاپگر با کیفیت عالی
electrosensitive printer چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی
IrDA روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
pigmental رنگی
achromia بی رنگی مو
achromatism بی رنگی
achromatization بی رنگی
achromatisation بی رنگی
tinct رنگی
achroma بی رنگی
trichromatism سه رنگی
chromaticity رنگی
trichromat سه رنگی
trichroism سه رنگی
achroma بی رنگی مو
colored رنگی
coloration رنگی
dichromatism دو رنگی
dichroism دو رنگی
ingrain نخ رنگی
discoloration بی رنگی
hued رنگی
chromatic رنگی
coloured رنگی
pentachromic پنج رنگی
paraffin wax موم رنگی
opalescence شیری رنگی
chromatic aberration خطای رنگی
colored glass شیشه رنگی
color trace recorder رسام رنگی
photochromy عکاسی رنگی
pigment cell یاخته رنگی
pigment dye ماده رنگی
colored pencil مداد رنگی
pleochroism چند رنگی
polychroism چند رنگی
ocellus حلقه رنگی
chroma مشخصههای رنگی
oleograph عکس رنگی
color television تلویزیون رنگی
dye stuff ماده رنگی
photochrome عکس رنگی
black سیاه رنگی
blacked سیاه رنگی
monotint نگار یک رنگی
monotint عکس یک رنگی
chromophotograph عکس رنگی
cingulum خط رنگی ومارپیچ
blacker سیاه رنگی
blackest سیاه رنگی
blacks سیاه رنگی
color camera دوربین رنگی
color code رمز رنگی
heliochrome عکاسی رنگی
heliochrome عکس رنگی
color graphics گرافیک رنگی
dyestuff ماده رنگی
coloured cement سیمان رنگی
kinemacolour سینمای رنگی
pastel خمیرمواد رنگی
stined glass شیشه رنگی
pastel مداد رنگی
lake لاک رنگی
trichromatic theory نظریه سه رنگی
unifiable قابل هم رنگی
vitta نوار رنگی
lakes لاک رنگی
pencil مداد رنگی
pencilling مداد رنگی
pencils مداد رنگی
pallor زرد رنگی
pigments ماده رنگی
colorant مواد رنگی
aquarelle نقاشی اب و رنگی
pigmentation رنگی شدن
pigment ماده رنگی
aqua relle نقاشی اب و رنگی
curcumin ماده رنگی زردچوبه
indigotin ماده رنگی نیل
composite color monitor مونیتور رنگی مرکب
composite color signal پیام رنگی مرکب
conventionalization هم رنگی با ایین و رسوم
color gate دریچه پیام رنگی
dyestuff مواد رنگی و رنگرزی
false colour فیلم رنگی مصنوعی
indigotine ماده رنگی نیل
encaustic tile or brick اجرکاشی هفت رنگی
color monitor صفحه نمایش رنگی
figurin مجسمه سفالین رنگی
carrier color signal پیام رنگی حامل
contour خط فاصل درنقشههای رنگی
simultaneous color television تلویزیون رنگی همزمان
figurine مجسمه سفالین رنگی
figurines مجسمه سفالین رنگی
sequential color television تلویزیون رنگی مرحلهای
safranin ماده رنگی زعفران
ring tailed دارای حلقههای رنگی در دم
pigmentary رنگی رنگ دار
quercitron نوعی ماده رنگی
purpurin ماده رنگی روناس
neutral density faceplate صفحه رنگی تلویزیون
technicolour روش فیلم رنگی
pool ball هر یک از گویهای رنگی اسنوکر
pullicate یکجور دستمال رنگی
orcin ماده رنگی گلسنگ
bars خط یا بلاک ضخیم رنگی
chromophore گروه رنگی ملکول
chromogen دانههای رنگی گیاهان
chromophore عامل رنگی ملکول
bar خط یا بلاک ضخیم رنگی
Color films(T. V). فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟
candy-striped دارای نوارههای رنگی
minus color signal پیام رنگی منفی
crayon مداد رنگی مومی
crayons مداد رنگی مومی
red, green, blue سه اشعه تصویردرتلویزیون رنگی
tetrachromatism دید چهار رنگی
polychrome تهیه عکسهای رنگی
printers چاپگر
printer چاپگر
panels چاپگر
panel چاپگر
non impact printer چاپگر
xerographic printer چاپگر
colour hard copy device اسباب نسخه چاپی رنگی
tone [ذات و خلوص رنگی یک رنگینه]
carmine ماده رنگی قرمز دانه
black will take no other hue بالای سیاهی رنگی نیست
pigment باماده رنگی رنگ کردن
pigments باماده رنگی رنگ کردن
colored progressive matrices test ازمون ماتریسهای مدرج رنگی
r.m.a. color code علایم رنگی جامعه رادیوسازان
orthochromatic شبیه عکسهای رنگی طبیعی
Tan <adj.> <noun> رنگی میان قهوه ای و کرم
ocher <adj.> <noun> رنگی میان قهوه ای و زرد
Pear <adj.> رنگی مانند رنگ گلابی
bacino سفال لعاب دار رنگی
color contrast تضاد رنگی در زمینه فرش
pastel <adj.> رنگهای خفیف [با مداد رنگی]
You have rubbed your coat against some wet paint . کت ات را مالیده یی به رنگ ( رنگی کرده ای )
Salmon <adj.> <noun> رنگی میان صورتی و نارنجی
redorange <adj.> <noun> رنگی میان قرمز و نارنجی
slate <adj.> <noun> رنگی میان آبی و خاکستری
Blueviolet <adj.> <noun> رنگی بین آبی و بنفش
Redviolet رنگی میان بنفش و قرمز
Rosewood رنگی میان بنفش و قهوه ای
Rosybrown <adj.> <noun> رنگی میان صورتی وقهوه ای
thermal printer چاپگر حرارتی
serial printer چاپگر سری
serial printer چاپگر نوبتی
ball printer چاپگر توپی
band printer چاپگر نواری
bar printer چاپگر میلهای
barrel printer چاپگر بشکهای
thimble printer چاپگر انگشتانهای
train priter چاپگر سلسلهای
LP چاپگر سطری
line printer چاپگر سطری
laser printer چاپگر لیزری
line printer چاپگر خطی
line printers چاپگر سطری
line printers چاپگر خطی
laser printers چاپگر لیزری
bidirectional printer چاپگر دو طرفه
high speed printer چاپگر سریع
nonimpact printer چاپگر غیربرخوردی
matrix printer چاپگر ماتریسی
magnetic printer چاپگر مغناطیسی
line at a time printer چاپگر خطی
impact printer چاپگر ضربهای
impact printer چاپگر برخوردی
carriage کنترل چاپگر
carriages کنترل چاپگر
graphics printer چاپگر گرافیکی
embedded code دستور چاپگر
electrostatic printer چاپگر الکترواستاتیکی
electronic printer چاپگر الکترونیکی
drum printer چاپگر طبله
drum printer چاپگر طبلهای
console printer چاپگر کنسول
led چاپگر صفحه
parallel printer چاپگر موازی
page printer چاپگر صفحهای
printer font فونت چاپگر
character printer چاپگر کاراکتری
character printer چاپگر دخشهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com