Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
When is the bus to Pimlico?
چه وقت اتوبوس به شهر پیملیکو میرود؟
Other Matches
Which bus goes to the town centre?
کدام اتوبوس به مرکز شهر میرود؟
busing
اتوبوس
a bus
اتوبوس
Bus line number 8.
اتوبوس خط ۸.
omnibuses
اتوبوس
bussing
اتوبوس
bus
اتوبوس
bused
اتوبوس
buses
اتوبوس
omnibus
اتوبوس
bussed
اتوبوس
busses
اتوبوس
bus stop
ایستگاه اتوبوس
Airbus
اتوبوس هوایی
trolley buses
اتوبوس برقی
bus stops
ایستگاه اتوبوس
bus bay
ایستگاه اتوبوس
bus driver
راننده اتوبوس
bus terminal
ایستگاه اتوبوس
carfare
کرایه اتوبوس
trolleybus
اتوبوس برقی
trolley car
اتوبوس برقی
queues
صف اتوبوس و غیره
queueing
صف اتوبوس و غیره
queued
صف اتوبوس و غیره
queue
صف اتوبوس و غیره
space time
اتوبوس فضایی
bodies
اطاق اتوبوس
body
اطاق اتوبوس
Airbuses
اتوبوس هوایی
I went by bus.
من با اتوبوس رفتم.
minibuses
اتوبوس کوچک
to go by bus
با اتوبوس رفتن
to ride on the bus
با اتوبوس رفتن
I drove the bus.
من اتوبوس را راندم.
trolley bus
اتوبوس برقی
Where is the bus stop?
ایستگاه اتوبوس کجاست؟
communication cord
کلید اضطراریقطار یا اتوبوس
to stop the bus
جلوی اتوبوس را گرفتن
stationed
ایستگاه اتوبوس وغیره
station
ایستگاه اتوبوس وغیره
You can take the bus.
شا میتوانید با اتوبوس بروید.
stations
ایستگاه اتوبوس وغیره
double decker
اتوبوس دوطبقه
[حمل و نقل]
double-decker bus
[DDB]
اتوبوس دوطبقه
[حمل و نقل]
How far is the bus stop ?
تا ایستگاه اتوبوس چقدرراه است ؟
When does the train
[bus]
to ... depart?
قطار
[اتوبوس]
به ... کی حرکت می کند؟
The bus to ... stops here.
اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
to run for the bus
برای گرفتن اتوبوس دویدن
he is going
میرود
the train runs without a stop
میرود
i had no idea he was going
که او میرود
Do not lean out!
به پنجره تکیه ندهید!
[در اتوبوس یا مترو]
We got into the wrong bus .
سوار اتوبوس غلطی ( اشتباهی ) شدیم
To pick up a passenger.
مسافر سوار کردن ( تاکسی ؟ اتوبوس )
The bus stopped for fuel
[ to get gas]
.
اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
Is there a bus to the airport?
آیا برای فرودگاه اتوبوس هست؟
Is there a bus into town?
آیا اتوبوس برای شهر هست؟
Do I have to change busses?
آیا باید اتوبوس عوض کنم؟
if he goes
اگر او میرود
it wont wash
اگرانرابشویندرنگش میرود
presumedly
احتمال میرود
Which line goes to ... ?
کدام خط به ... میرود؟
the probability is
احتمال میرود
I missed the connection.
من اتوبوس
[قطار هواپیمای]
رابط را از دست دادم.
to ride on the bus
سوار اتوبوس شدن
[برای رفتن به جایی]
The driver coaxed his bus through the snow.
راننده با دقت اتوبوس را از توی برف راند .
The bus stop is no distance at all .
ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
bleeder
کسی که خونش میرود
in all probability
احتمال کلی میرود
bleeders
کسی که خونش میرود
neck or nothing
یا سر میرود یا کلاه می اید
Does this train go to ... ?
آیا این قطار به ... میرود؟
somnambulistic
کسیکه درخواب راه میرود
saltigrade
کارتنهای که باجست وخیزراه میرود
the scale preponderates
کفه ترازو پایین میرود
such goods will sell very high
اینگونه کالاهاخوب بفروش میرود
Which line goes to ... ?
کدام خط راه آهن به ... میرود؟
Where does this road lead to?
این جاده به کجا میرود؟
where does this road lead to
این راه بکجا میرود
churchgoer
کسی که مرتب به کلیسا میرود
churchgoers
کسی که مرتب به کلیسا میرود
moviegoer
کسی که اغلب به سینما میرود
cat burglar
<idiom>
دزدی که از دیوار بالا میرود
moviegoers
کسی که اغلب به سینما میرود
night walker
کسیکه در خواب راه میرود
apostrophes
که درموارد زیر بکار میرود
nightwalker
کسیکه شب در خواب راه میرود
it promisews to be easy
امید میرود اسان باشد
indiaman
کشتی ای که در بازرگانی باهندبکار میرود
grifter
فروشندهای که بهمراه سیرک میرود
he made a show of goung
چنان وانمودکردکه گویی میرود
apostrophe
که درموارد زیر بکار میرود
Which bus do I take for the opera?
برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
To alight from a bus(tarin,car).
پایین آمدن (پیاده شدن از اتوبوس .قطار و اتو مبیل )
Take this luggage to the bus, please.
لطفا این اسباب و اثاثیه را تا اتوبوس / تاکسی حمل کنید.
chaperon
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
weekender
کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
companion hatchway
راهی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
day-tripper
کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
lapboard
تختهای که بعنوان میز تحریربکار میرود
companion ladder
نردبانی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
fuller's earth
خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
lakh
سدهزار در شممردن روییه بکار میرود
lampron
چراغ فیتلهای که درچراغانی بکار میرود
day-trippers
کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
chaperons
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
chaperones
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
studs
زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
She will only date you if you ...
او
[زن]
فقط به شرطی با تو میرود بیرون اگر تو...
it may be presumed that
احتمال قوی میرود که میتوان فرض که
chaperone
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
pneumatometer
الت سنجش هوایی که در یک دم به شش فرو میرود
playgoer
ادمی که قالبا بنمایش میرود نمایشرو
Which bus do I take to Victoria Station?
کدام اتوبوس را برای رفتن به ایستگاه ویکتوریا باید سوار شوم؟
transportation in kind
وسیله حمل و نقل دولتی یامجانی اعم از هواپیما یاکشتی یا اتوبوس
shirt-tails
بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
toddies
شیره خرما که در ساختن عرق خرمابکار میرود
shirt-tail
بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
crosse
چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
deliver the goods
<idiom>
موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
baby siphon
سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
wisha
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
fucus
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
toddy
شیره خرما که در ساختن عرق خرمابکار میرود
sneaker
کسی که دزدکی راه میرود کفش کتانی
sneakers
کسی که دزدکی راه میرود کفش کتانی
parotid duct
لولهای که از غده بنا گوشی بدهان میرود
bathometer
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
bay leaf
برگ خشک برگبو که دراشپزی بکار میرود
blacktop
موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
boring tubes
لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
breaking point
سرحدی که پس از آن شخص اختیاراز دست میدهد و یا از جا در میرود
he walks as if he were drunk
چنان راه میرود که گویی مست است
gatecrasher
کسیکه به محفلی که در آن دعوت نشده است میرود
gatecrashers
کسیکه به محفلی که در آن دعوت نشده است میرود
dacoit
راهزن سلاحدارهندی یابرمهای که بادسته راهزنان میرود
gasogene
مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
flag stones
تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
aquaplane
قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
balbriggan
یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
baseboard
چوب یا تختهای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود
hypodermic syringe
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
aniseed
تخم بادیان رومی که بصورت ادویه بکار میرود
mudflats
زمین صاف گلی که هنگام برکشند زیر آب میرود
nuggar
بکجور کرجی بزرگ که دررودخانه نیل بکار میرود
man a bout town
ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود
mudflat
زمین صاف گلی که هنگام برکشند زیر آب میرود
property master
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
jacana
پرنده پا دراز و پنجه بزرگ مکزیکی که در اب راه میرود
propety man
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
inoculum
مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
windlass
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
windlasses
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
drier
ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
bow compass
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
stop bath
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
the smoking gun
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود
[قانون]
thyratron
پریود تخلیه که بعنوان سویچ رله یا ژنراتور بکار میرود
manrope
طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
mashy
نام یکی از چوگانهای اهنی که در بازی گلف بکار میرود
Molotov cocktails
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
Molotov cocktail
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
poetaster is pejorative word
شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
remittance man
کسیکه بامید دریافت پول ازکسان خود بغربت میرود
kelvin tube
لوله کلوین که جهت اندازه گیری عمق اب بکار میرود
in flagrante delicto
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود
[قانون]
down
پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
dental floss
نخی که برای پاک کردن فواصل بین دندانهابکار میرود
serinette
ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
roller bandage
نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
laniard
طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
calliper
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
goggles
عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
chuck
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucked
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucks
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
splint
نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
distemper
ترکیبی از گچ اب چسب و موادرنگی که در رنگ کردن داخل اطاقها بکار میرود
froe
ابزاری شبیه گوه که برای شکاف تخته والوار بار میرود
hundreds and thousands
یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
false work
تکیه گاههای موقت که برای قابل بندی بتن یا داربستهابکار میرود
toluene
مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
bock
یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
jelutong
ماده رزینی درخت شاهدانه ک ه بجای صمغ ادامس بکار میرود
caliper
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
gluteus
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
dry pack
مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
bolstered
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolsters
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
coffin
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
bolster
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
land plaster
صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
bumpers
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
vibrator
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
monochord
الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
coffins
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
leno
یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
vibrators
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
langridge
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com