Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
to be tuned in to a channel
کانالی را گرفته باشند
Other Matches
channel attached
اتصال کانالی
canal rays
پرتو کانالی
colony
گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
anti-
ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
primary
کانالی که ارسسال داده را بین دو وسیله بر عهده دارد
backwards
کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
backward
کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
commoners
کانالی که به عنوان خط ارتباطی به چندین وسیله یا مدار به کار می رود
commonest
کانالی که به عنوان خط ارتباطی به چندین وسیله یا مدار به کار می رود
common
کانالی که به عنوان خط ارتباطی به چندین وسیله یا مدار به کار می رود
patinated
جرم گرفته کبره گرفته
symmetric difference
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
feeders
کانالی که سیگنالها را از یک نقط ه به نقط ه دیگر می برد
feeder
کانالی که سیگنالها را از یک نقط ه به نقط ه دیگر می برد
equality
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
effluvium
پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
tunnel klin
کوره کانالی کوره تانل
the like of you
باشند
array
می باشند
arrays
می باشند
shearling
چیده باشند
implication
B درست باشند
implications
B درست باشند
inclusion
B درست باشند
to be of the opinion that ...
به این عقیده باشند که ...
silver inwrought with gold
سیمینهای که زردر ان کارکرده باشند
cradle scythe
داسی که درچهارچوب کارگذاشته باشند
corporations
که دارای شخصیت حقوقی باشند
corporation
که دارای شخصیت حقوقی باشند
they are t of their doctrines
موافب اصول خودمی باشند
draught beer
ابجوی که درچلیک شیردارریخته باشند
beer on draught
ابجوی که درچلیک شیردارریخته باشند
paralleled
اگر به توجه نیاز داشته باشند
paralleling
اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallelled
اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallelling
اگر به توجه نیاز داشته باشند
floating harbour
لنگرگاهی که ازموج شکنهای شناورساخته باشند
asylee
پناهنده سیاسی
[که درخواستش را پذیرفته باشند]
parallels
اگر به توجه نیاز داشته باشند
dish water
ابی که دران فرف شسته باشند
lashkar
گروهی از قبایل هندی که مسلح باشند
special troops
یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
person entitled to asylum
پناهنده سیاسی
[که درخواستش را پذیرفته باشند]
recognized asylum seeker
پناهنده سیاسی
[که درخواستش را پذیرفته باشند]
dish wash
ابی که دران فرف شسته باشند
as like as two peas
مانند سیبی که دو نیم کرده باشند
covenantee
کسیکه باوپیمانی کرده باشند متعهدله
pinole
ارد ذرت بو داده که با شکرامیخته باشند
hippocras
شرابی که بان ادویه زده باشند
velvet powdered with pearls
مخملی که روی انرابادانههای مرواریداراسته باشند
parallel
اگر به توجه نیاز داشته باشند
picked quarrel
نزاعی که با بهانه یا عمداراه انداخته باشند
like two peas in a pod
<idiom>
مثل سیبی که از وسط دو نیم کرده باشند.
octet
گروهی از هشت بیت که به صورت یک واحد باشند
funded debt
وامی که دربرابران وجوهی رااختصاص داده باشند
theocracies
حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
i p that they are both gone
احتمال کلی می دهم که هردو رفته باشند
theocracy
حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
lateral route
جاده هایی که به موازات خط لجمن قرارداشته باشند
sexto
کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
sparse array
ارایهای که در ان اکثرورودی ها دارای مقدار صفرمی باشند
lipoprotein
مواد پروتئینی که حاوی مقداری چربی باشند
The applicants must be above
[over]
the age of 18.
متقاضیان بایستی از هجده سال به بالا باشند
whitleather
پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
mixed marriage
پیوند مرمانی که از دو نژاد یادو کیش باشند
perfunctoriness
چگونگی کاری که سرسری انجام داده باشند
duett
قطعهای که برای دوخواننده یادونوازنده ساخته باشند
corporative state
حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
varicosity
جایی که چند سیاهرگ گشاد شده باشند
alternates
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
alternate
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
display tolerance
میزان دقتی که با ان اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند
Afro-
پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند.
scrap book
مجموعه عکس هاوقطعاتی که از کتابهای دیگر بریده باشند
shot group
گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
peering
هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
Shoppers were scrambling to get the best bargains.
خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
to greenwash
نشان دادن که انگاری نگران محیط زیست باشند
peered
هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
peer
هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
alternated
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
jump instruction
پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
clouded
گرفته
dulls
گرفته
dulling
گرفته
dullest
گرفته
duller
گرفته
fogbound
مه گرفته
dulled
گرفته
dull
گرفته
adopted
گرفته
air less
گرفته
bunged up
قی گرفته
muzzy
گرفته
fustier
بو گرفته
low-spirited
گرفته
low spirited
گرفته
fustiest
بو گرفته
mistful
مه گرفته
gruff
گرفته
fusty
بو گرفته
heartsore
دل گرفته
hoarser
گرفته
hoarsest
گرفته
comate
مه گرفته
thickest
گرفته
folded in mist
مه گرفته
sombrous
گرفته
muggy
گرفته
darksome
گرفته
accustomed
خو گرفته
thick
گرفته
thicker
گرفته
pokey
گرفته
hoarse
گرفته
brumous
مه گرفته
rancid
بو گرفته
choky
گرفته
addicted
خو گرفته
uptight
گرفته
chock full
گرفته
packages
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
intercalated strata
چینه هایی که ازروی بی ترتیبی در میان چینههای دیگرقرارگرفته باشند
packaged
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
package
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
hanging committee
انجمنی که عهده دارچسباندن یا اویختن عکس هایی درنمایش باشند
identity matrix
ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
driven well
چاهی که بوسیله فروبردن لوله کنده وبا اب رسانده باشند
That's the end of our holiday.
این هم از تعطیلاتمان.
[یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
few
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
fewer
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
fewest
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
packs
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
wraparound
کمر بند یا چیزی که دور بدن شخصی بسته باشند
pack
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
So much for our holiday.
این هم از تعطیلاتمان.
[یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
balances
برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
radialengine
موتوری که استوانههای ان بشکل پرههای چرخ قرارگرفته باشند موتورچرخی
balance
برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
Are you kidding ? Are you being funny?
شوخیت گرفته ؟
airless
گرفته یا دم کرده
addict
خو گرفته معتاد
cerated
موم گرفته
wont
خو گرفته عادت
verminous
شپش گرفته
tristful
گرفته محزون
dullest
کندشدن گرفته
measly
کرم گرفته
to d. itself
گرفته شدن
triste
گرفته محزون
solemn
گرفته موقرانه
blear eyes
چشمان قی گرفته
blear
گرفته وتاریک
divorcee
زن طلاق گرفته
poky
گرفته دلگیر
pokiest
گرفته دلگیر
pokier
گرفته دلگیر
derivatives
گرفته شده
caught
گرفته شده
smoky
دود گرفته
aeruginous
زنگ گرفته
rainy
تر رگبار گرفته
derivative
گرفته شده
began
دست گرفته
hoarsely
بطور گرفته
divorcees
زن طلاق گرفته
drippy
هوای گرفته
dulled
کندشدن گرفته
leaded
سرب گرفته
i have a secure grasp of it
انرا گرفته ام
eerie
ترساننده گرفته
mistful
میغ گرفته
rheumatic
رماتیسم گرفته
mity
کزم گرفته
filmy
غبار گرفته
dull
کندشدن گرفته
in mourning
چرک گرفته
dulls
کندشدن گرفته
patinated
زنگار گرفته
dulling
کندشدن گرفته
on the panel
جزوصورت گرفته
duller
کندشدن گرفته
filmier
غبار گرفته
medalled
مدال گرفته
patinous
کبره گرفته
fond
انس گرفته
maggoty
کرم گرفته
filmiest
غبار گرفته
fonder
انس گرفته
fondest
انس گرفته
resolved that ......
تصمیم گرفته شد که
addicts
: خو گرفته معتاد
reposing upon
قرار گرفته بر
NOR function =
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند
radialized
دارای میله هایی که پرتووارمنشعب شده باشند مرتب بشکل پرتو
cont line
فاصله میان رشتههای طناب یاچلیک هایی که تنگ هم چیده باشند
equivalence
تابع منط قی که وقتی درست است همه ورودی ها مشابه باشند
vacuum concrete
ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
manhood suffrage
حق رای یا ا انتخاب که بمردهایی داده میشود که دارای سال قانونی باشند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com