Total search result: 201 (21 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
bell character |
کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند |
|
|
Other Matches |
|
times |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
timed |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
time |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
feedback |
اطلاعات مربوط به تاثیرات سیگنال کنترلی روی وسیله یا ماشین که به کامپیوترکنترلی برمی گرددو |
tdm |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ارسال سریع . هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود. گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
bras |
سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند |
bra |
سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند |
supervisory |
ترکیب کدهای کنترلی که در شبکه ارتباط دادهای یک تابع کنترلی ایجاد می کنند |
catastrophic error |
مشکلی که باعث ایجاد آسیب در برنامه یا پاک شدن ناگهانی فایل ها میشود |
flutter |
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود |
fluttering |
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود |
fluttered |
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود |
flutters |
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود |
disassembler |
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند |
terminator |
ثباتی که در آخرین وسیله SCSI قرار می گیرد در یک زنجیره و باعث ایجاد جریان اکتریکی میشود |
glitch |
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد |
glitches |
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد |
glitch |
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود |
glitches |
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود |
processor |
ارسال سیگنال ورودی به پردازنده , بررسی درخواست توجه که باعث توقف آنچه در حال اجرا است میشود و به رسانه فراخوان پاسخ میدهد |
communication |
رادیو یا هر رسانه قابل حمل سیگنال انجام میشود |
spanning tree |
روش ایجاد توپولوژی شبکه که حلقهای ندارد و در صورت شکل یا خطای شبکه باعث افزونگی میشود |
drummed |
رسانه خروجی کامپیوتر که حاوی یک قطعه متحرک و یک کاغذ است که می چرخد و باعث ایجاد الگوهاو متن هایی میشود وقتی که هر دو در جهت مختلف می چرخند |
drum |
رسانه خروجی کامپیوتر که حاوی یک قطعه متحرک و یک کاغذ است که می چرخد و باعث ایجاد الگوهاو متن هایی میشود وقتی که هر دو در جهت مختلف می چرخند |
cards |
مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود. |
card |
مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود. |
cruelty |
عقلا" قابل پیش بینی باشد . این چنین رفتاری معمولا" باعث صدورحکم طلاق میشود |
telephony |
مجموعه استانداردها که نحوه کار کامپیوترها باسیستم تلفن را بیان میکند که باعث ایجاد پست الکترونیکی صوتی , پاسخ به تلفن و سرویس فکس میشود |
asynchronous |
انتقال داده بین دو وسیله که بدون هر گونه سیگنال زمانی قابل پیش بینی انجام میشود |
Viewdata |
سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود |
word |
موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است |
worded |
موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است |
bi directional |
داده یا خط کنترلی که میتواند سیگنال ها را در دو جهت ارسال کند |
audible |
قابل شنیدن |
inaudible |
غیر قابل شنیدن |
sample size |
بیتی استفاده میشود. بدست آوردن اندازهای از سیگنال که برای تامین اطلاعات درباره سیگنال به کار می رود |
bleeped |
صدای اخطار قابل شنیدن |
bleep |
صدای اخطار قابل شنیدن |
audible |
آنچه قابل شنیدن است |
beeps |
صدای اخطار قابل شنیدن |
beeping |
صدای اخطار قابل شنیدن |
bleeping |
صدای اخطار قابل شنیدن |
beep |
صدای اخطار قابل شنیدن |
beeped |
صدای اخطار قابل شنیدن |
bleeps |
صدای اخطار قابل شنیدن |
fax |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
workgroup |
خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود |
faxed |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
faxes |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
faxing |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
audio |
مربوط به صدا یا آنچه قابل شنیدن است |
self- |
قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان |
levels |
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند |
level |
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند |
levelled |
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند |
leveled |
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند |
universal |
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است |
pep talk <idiom> |
صحبتی که باعث ایجاد انگیزه درفرد شود |
definitions |
کارایی و دستوراتی که باعث ایجاد یک عمل می شوند |
definition |
کارایی و دستوراتی که باعث ایجاد یک عمل می شوند |
scan |
فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB |
scans |
فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB |
scanned |
فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB |
throughput |
نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود |
assemble |
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن |
assembled |
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن |
assembles |
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن |
answered |
پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی |
answers |
پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی |
answering |
پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی |
answer |
پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی |
phototransistor |
نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود |
clogged ink jet nozzles |
اشکالی که در یک چاپگر پرتاب مرکبی پیش می اید و مربوط به زمانی است که مرکب باهوا تماس پیدا کرده و خشک میشود که در اینصورت درداخل و اطراف دهانک جمع شده و باعث مسدود شدن سیستم میشود |
modem |
وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند |
off screen image |
تصویری که در ابتدا در حافظه رسم میشود و پس به حافظه صفحه نمایش منتقل میشود تا باعث عمل نمایش سریع شود |
bench lathe |
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود |
to poke one's head into a hornets' nest <idiom> |
چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود [اصطلاح مجازی] |
to stir up a hornet's nest <idiom> |
چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود [اصطلاح مجازی] |
to open a can of worms <idiom> |
چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود [اصطلاح مجازی] |
allergen |
مادهای که باعث حساسیت میشود |
q fever |
تب کیو که باعث ذات الریه میشود |
business |
که باعث میشود یک تجارت کار باشد |
businesses |
که باعث میشود یک تجارت کار باشد |
faxes |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
cross compiler |
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد |
fax |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
faxing |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
faxed |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
bias |
وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود |
avalanche |
عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود |
avalanches |
عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود |
type ahead |
ویژگی ای که باعث از بین رفتن کلمه میشود |
biases |
وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود |
fused |
رسم جریان بالا که باعث آب شدن فیوز میشود |
bounces |
جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود |
template |
دستوری که باعث تنظیم توابع یا دستورات دیگر میشود |
backspace |
کلیدی که باعث برگشت یک واحد به عقب یا چپ نشانه گر میشود |
fuse |
رسم جریان بالا که باعث آب شدن فیوز میشود |
templates |
دستوری که باعث تنظیم توابع یا دستورات دیگر میشود |
fatal error |
خطایی در برنامه یا وسیله که باعث آسیب سیستم میشود |
hang up <idiom> |
جایی دردریافتی تلفن که باعث قطع تماس میشود |
bounce |
جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود |
series |
4 تماس پی در پی با زمین که باعث گرفتن امتیاز 01 یاردپیشروی میشود |
bounced |
جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود |
snow machine |
ماشین ایجاد کننده برف مصنوعی |
exchanged stabilization fund |
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود |
over voltage protection |
وسیلهای که باعث میشود منبع تغذیه حد مط لوب را داشته باشد |
leg before |
ضربه خوردن به پا پیش ازمیله که باعث سوختن توپزن میشود |
dry contact |
اتصال الکتریکی غلط که باعث خطای تمام نشدنی میشود |
actions |
که باعث میشود نشانه گر به میله عمل در بالای صفحه برود |
rung |
[تکه ای افقی که باعث قویتر شدن ساختار سندلی میشود] |
in off |
به کیسه انداختن گوی بیلیاردکه باعث کاستن امتیاز میشود |
turpis causa |
عوض نامشروع و غیر قانونی که باعث فساد عقد میشود |
hitting |
دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود |
hits |
دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود |
hit |
دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود |
backspace |
کدی که باعث یک واحد برگشت نشانه گر در صفحه نمایش میشود |
yips |
هیجان و نگرانی از فشارروحی مسابقه که باعث بازی غلط میشود |
CTR |
انتخاب این سه کلید با هم باعث شروع مجدد کامپیوتر میشود |
ctrl |
انتخاب این سه کلید با هم باعث شروع مجدد کامپیوتر میشود |
delta clock |
مین میکند و باعث میشود کامپیوتر یا مدار از نو آغاز به کارکنند |
action |
که باعث میشود نشانه گر به میله عمل در بالای صفحه برود |
androgen |
هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد |
dead |
دستوربرنامه کار یا خطایی که باعث توقف برنامه بدون بهبود میشود |
non breaking space |
حرف فاصله که باعث میشود و کلمه توسط خط شکسته جدا نشوند |
estopel |
عملی که باعث میشود عامل از طرح دعوی یاادعا یا تکذیب و انکار |
analog |
ی از تغییرات در یک سیگنال ممتد ارسال میشود |
composite video |
واحد نمایش ویدیویی که یک سیگنال تصویری مرکب را می پذیرد و چندین رنگ یا سایه خاکستری ایجاد میکند |
halted |
دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود |
aggregates |
دستوری در برنامه مدیریت پایگاه داده که باعث شروع یک تابع محاسباتی میشود |
returns |
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد |
autoscore |
در پردازش کلمه دستورالعملی است که باعث میشود تا زیر متن خط کشیده شود |
halts |
دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود |
halt |
دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود |
halt |
دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود |
halts |
دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود |
halted |
دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود |
aggregate |
دستوری در برنامه مدیریت پایگاه داده که باعث شروع یک تابع محاسباتی میشود |
polarized |
ورودی ای که خصوصیتی دارد که باعث میشود فقط به یک طریق وارد سوکت شود |
returning |
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد |
memoranda |
ست و استطلاع از طرقی غیراز ارسال این نامه باعث تضییع وقت میشود |
memorandum |
ست و استطلاع از طرقی غیراز ارسال این نامه باعث تضییع وقت میشود |
memorandums |
ست و استطلاع از طرقی غیراز ارسال این نامه باعث تضییع وقت میشود |
return |
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد |
returned |
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد |
babbles |
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود |
edges |
سیگنال ساعت و نه خود سطح همسان میشود |
babble |
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود |
edge |
سیگنال ساعت و نه خود سطح همسان میشود |
babbled |
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود |
cenogenesis |
ایجاد میشود نسل جدید |
scsi |
پیشرفتی که باعث افزایش نرخ ارسال داده نسبت به مشخصات اصلی JCSI میشود |
burn out |
گرمای زیادی یا استفاده نادرست که باعث میشود یک مدار الکترونیک یا وسیله متوقف شود |
caps |
کلیدی روی صفحه کلید که باعث میشود همه حروف بزرگ نوشته شوند |
DoubleSpace |
برنامه نرم افزاری که بخشی از DOS-MS است و باعث فشرده سازی دیسک میشود |
ACPI |
که باعث میشود سیستم عامل به طور خودکار سخت افزار مناسب را تشخیص دهد |
capitals |
کلیدی روی صفحه کلید که باعث میشود همه حروف بزرگ نوشته شوند |
maskable |
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیشود غیرفعال میشود |
source |
نقط های که سیگنال ارسالی وارد میشود به شبکه |
interrupts |
سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود |
interrupting |
سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود |
interrupt |
سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود |
operate |
تکار کردن یا باعث کار کردن ماشین شدن |
operated |
تکار کردن یا باعث کار کردن ماشین شدن |
operates |
تکار کردن یا باعث کار کردن ماشین شدن |
draw |
ضربهای که باعث برگشتن گوی بیلیاردپس از برخورد میشود حذف اسب از دور مسابقه کشیدن زه |
LSD |
لیسرجیک اسید دی اتیل آمید [دارویی توهم زا که در برخی باعث بروز حال عرفانی میشود] |
ditch |
حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود |
ditched |
حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود |
draws |
ضربهای که باعث برگشتن گوی بیلیاردپس از برخورد میشود حذف اسب از دور مسابقه کشیدن زه |
antibiotics |
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود |
ditches |
حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود |
antibiotic |
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود |
composite video |
سیگنال تصویری که سیگنال تک رنگ و رنگی را در یک سیگنال ترکیب میکند |
poll |
سیگنال وقفه که توسط وسایل polling تشخیص داده میشود |
polls |
سیگنال وقفه که توسط وسایل polling تشخیص داده میشود |
polled |
سیگنال وقفه که توسط وسایل polling تشخیص داده میشود |
ansi |
ترتیبی از حروف کنترلی صفحه نمایش ANSI که رنگها و خصوصیات متن را روی صفحه کنترل میکند این ترتیب با کلید ESC و شروع میشود |
carrying |
وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی |
carry |
وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی |
carries |
وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی |
carried |
وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی |
calenture |
تب نواحی حاره که دراثرگرمازدگی ایجاد میشود تب کردن |
chine |
درز شیارابی که دراثرحرکت کشتی ایجاد میشود |
fiber |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
fibres |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
fibre |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
processor |
تقسیم کننده سیگنال که توسط ریز پردازندهای در شبکه کنترل میشود |
cascade carry |
وام ایجاد شده در یک جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی, رقم نقلی ابشاری |
gametogenesis |
ایجاد سلول جنسی قابل لقاح |
kelly |
قطعهای از لوله حفاری که باعث میشود علاوه برحرکت دورانی مته در جهت عمود نیز حرکت نماید |
reactive mode |
حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود |
blade cuff |
قطعهای که با متصل شدن به ساقه تیغه ملخ باعث افزایش عبور جریان هوا از روی موتور میشود |
solids |
خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود |
solid |
خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود |
jake leg |
فلجی که به علت استعمال مشروبات الکلی ایجاد میشود |
smog |
مه غلیظی که در اثر دود یا بخارهای شیمیایی ایجاد میشود |
substrate |
ماده اصلی که روی آن یک مدار مجتمع ایجاد میشود |
actuator |
وسیله مکانیکی که توسط سیگنال خارجی قابل کنترل است |
hair |
[الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.] |