English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
green thumbed کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
Other Matches
thremmatology علم پرورش گیاهان وجانوران اهلی
long shot شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
liveryman کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
gigman کسیکه درشکه تک اسبه دارد
color bearer کسیکه پرچم را درجایگاه نگه می دارد
shoo in کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
laboratorian کسیکه در ازمایشگاه یاکارخانه شیمیائی تخصص دارد
abstainer پرهیزگار کسیکه از استعمال مسکرات پرهیز دارد
dipsomaniac کسیکه میل مفرط بنوشابههای الکلی دارد
wisenheimer کسیکه معلومات سطحی درهمه چیز دارد
towhead کسیکه موهای مایل به سفیدیا خاکستری دارد
bookworms کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
bookworm کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
weisenheimer کسیکه معلومات سطحی در همه چیز دارد
natural philosopher فیزیک خوان کسیکه که عقیده به اصالت طبیعت دارد
hereditarian کسیکه عقیده بتوارث تمایلات طبیعی وروحی دارد
interlopers کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
negationist کسیکه عادت دارد همه چیز راانکار یا تکذیب کند
interloper کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
usufructuary کسیکه از عین ونماات ملک دیگری حق دارد استفاده کند
monophysite کسیکه عقیده دارد باینکه مسیح دارای یک ذات است و بس
advantaged کسیکه در شرایط بهتری از لحاظ اجتماعی و یا مادی قرار دارد
advowee کسیکه حق دارد اشخاصی رابرای تصدی مقامات وقفی کلیسامعرفی کند
nympholept کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
sericulture پرورش کرم ابریشم پرورش نوغان
metaphrast کسیکه در تبدیل عبارات ادبی یادرتبدیل نظم به نثریانثربه نظم دست دارد
mediaevalist کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
automatic data processing system سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری
education پرورش اموزش و پرورش
rabbitry محل پرورش خرگوش اهلی پرورش خرگوش
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
strippers کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
stripper کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
intelligence process جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
chances شانس
chance شانس
fortunes شانس
fortune شانس
odds شانس
handsel شانس
luck شانس
chancing شانس
chanced شانس
unlucky girl آدم بد شانس
fall on feet <idiom> شانس آوردن
jinx شانس نیاوردن
jinx ادم بد شانس
fortunate خوش شانس
jinxes شانس نیاوردن
jinxes ادم بد شانس
(not a) snowball's chance in hell <idiom> بد شانس مطلق
unlucky fellow آدم بد شانس
press (push) one's luck <idiom> به شانس بستگی داد
(not a) ghost of a chance <idiom> حتی یک شانس کوچکی
fortuity قضا وقدر شانس
caculated risk <idiom> شانس زیاد برای موفقیت
Fortunately I wasnt hurt. شانس آوردم . طوریم نشد
speeds حالت شانس خوب داشتن
To hit a wining streak. شانس آوردن ( درقمار وغیره )
cook one's goose <idiom> شانس کسی رااز اوگرفتن
speeding حالت شانس خوب داشتن
casualism اعتقاد به شانس و تصادف تصادفا"
speed حالت شانس خوب داشتن
lose touch with <idiom> از دست دادن شانس ملاقات وارتباط
I dont have an earthly chance. کمترین شانس راروی زمین ندارم
help any one . برایم خوش قدم بود ( شانس آورد )
new deal <idiom> تغییر کامل ،شروع تازه ،شانس دیگر
not to have a prayer of achieving something کمترین شانس هم برای بانجام رسانیدن چیزی رانداشتن
spoiler تیم بدون شانس دستگاه منحرف کننده هوا در اتومبیل
fosterage پرورش
cultivation پرورش
nurture پرورش
upbringing پرورش
nurtures پرورش
nurtured پرورش
nurturing پرورش
breeding پرورش
floriculture پرورش گل
cultures پرورش
culturing پرورش
pedagogy پرورش
training پرورش
culture پرورش
nourishment پرورش
phytobentos گیاهان ته زی
flora گیاهان
data processing پرورش اطلاعات
ser پرورش نوغان
process پرورش دادن
unbred پرورش نیافته
processes پرورش دادن
aviculture پرورش مرغ
bring up پرورش دادن
character training پرورش منش
breeding پرورش حیوانات
swannery محل پرورش قو
mental discipline پرورش ذهنی
silviculture پرورش جنگل
ostreiculture پرورش صدف
foster پرورش دادن
pisciculture پرورش ماهی
fostered پرورش دادن
self cultivation پرورش نفس
fostering پرورش دادن
fosters پرورش دادن
germiculture پرورش میکروب
self culture پرورش نفس
education اموزش و پرورش
body-building پرورش اندام
body building پرورش اندام
p.exercise پرورش بدنی
mariculture پرورش دریازیان
potentilla گیاهان پنجهای
luxuriant vegetation گیاهان انبوه
herbicidal کشنده گیاهان
phytology علم گیاهان
rampant vegetation گیاهان فراوان
rampant vegetation گیاهان انبوه
herbaceous گیاهان علفی
phanerogamia گیاهان پیدازا
dicot گیاهان دو لپه
dicoty گیاهان دو لپه
dicotyledon گیاهان دو لپه
dicotyledones گیاهان دولپه
herbs گیاهان [در عطاری]
cereals گیاهان گندمی
cereal گیاهان گندمی
phytoplankton گیاهان شناور
luxuriant vegetation گیاهان فراوان
rugger گیاهان گل سرخ
halophytes گیاهان شورپسند
Consider yourself lucky [fortunate] (that) you weren't on the train at that time. شما باید خودتان را خوش شانس [خوشبخت] در نظر بگیرید [که] در آن زمان در قطار نبودید.
. The car is gathering momentum. اتوموبیل دارد دور بر می دارد
falconer پرورش دهنده شاهین
ser پرورش کرم ابریشم
falconers پرورش دهنده شاهین
piscicultural مربوط به پرورش ماهی
educationalist کارشناس اموزش و پرورش
silviculturist ویژه گر پرورش جنگل
educationists کارشناس اموزش و پرورش
special education اموزش و پرورش استثنایی
educationist متخصص اموزش و پرورش
educationist کارشناس اموزش و پرورش
f.education پرورش واموزش دختران
educationalists کارشناس اموزش و پرورش
poulterer پرورش دهنده طور
educationists متخصص اموزش و پرورش
child rearing practices شیوههای پرورش کودک
viniculture پرورش انگور شراب
manpower development پرورش نیروی انسانی
comparative education اموزش و پرورش تطبیقی
education department اداره آموزش و پرورش
guardian by nurture قیم بعلت پرورش
culture of bees پرورش یا تربیت زنبور
nature nurture controversy مجادله سرشت- پرورش
apiculture پرورش زنبور عسل
animal husband پرورش جانوران اهلی
rosarian پرورش دهنده گل سرخ
calf machine دستگاه پرورش عضله
educational مربوط به اموزش و پرورش
greenery گیاهان سبز گلخانه
trashes خاکروبه زوائد گیاهان
trashing خاکروبه زوائد گیاهان
herb شاخ وبرگ گیاهان
halophytes گیاهان شوری پذیر
herbs شاخ وبرگ گیاهان
herborist فروشنده گیاهان طبی
saltbush خانواده گیاهان قازایاغی
herbist فروشنده گیاهان طبی
magnolias ماگنولیاسه ها گیاهان ماگنولیا
indigofera گیاهان نیل دارsnake
trash خاکروبه زوائد گیاهان
trashed خاکروبه زوائد گیاهان
gypso halophytes گیاهان شوراگچی شوراگچیان
fleabane گیاهان پیر بهاروبرنجاسف
herbalist فروشنده گیاهان طبی
herbalists فروشنده گیاهان طبی
antiplant agent عامل ضد رویش گیاهان
dead hedge پرچین گیاهان خشک
understory vegetation گیاهان زیر درختی
canopy تاج پوشش گیاهان
canopies تاج پوشش گیاهان
lobelia خانواده گیاهان لوبلیا
loggerhead گیاهان جنس قنطوریون
magnolia ماگنولیاسه ها گیاهان ماگنولیا
mold قارچ انگلی گیاهان
nurseryman پرورنده گیاهان زارع
chromogen دانههای رنگی گیاهان
chromogen رنگ پذیری گیاهان
hennery مزرعه یا محل پرورش مرغ
sericultural وابسته به پرورش کرم ابریشم
incubators محل پرورش اطفال زودرس
ranch در مرتع پرورش احشام کردن
ranches در مرتع پرورش احشام کردن
beekeeper پرورش دهندهء زنبور عسل
upbringing روش اموزش و پرورش بچه
sericulturist پرورش دهنده کرم ابریشم
incubator محل پرورش اطفال زودرس
haute ecole پرورش اسب در سطح عالی
apiarist پرورش دهندهء زنبور عسل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com