English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
malapropian کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
Other Matches
purse bearer کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
sadist کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
sadistic کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
sadistically کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
gainer کسیکه سود میبرد استفاده کننده
synonymize الفاظ مترادف بکار بردن فرهنگ لغات هم معنی راتالیف کردن
sandbagger کسیکه کیسه شن بکار برد
practician کسیکه دست بکار پیشه ایست وکیل دست در کار
mediaevalist کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
light come light g میبرد
strippers کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
stripper کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
it is a strain on one's energy خیلی زور میبرد
nepenthes دارویی که غم را از بین میبرد
halvers کسی که نیم سهم میبرد
he leads a miserable life زندگی نحسی بسر میبرد
hoist line کابلی که بدنه اسکریپر را بالاو پایین میبرد
Schadenfreude لذتی که شخصی از رنج کشیدن دیگران میبرد
ricksha کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rickshaws کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rickshaw کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
outside porter باربری که بنه مسافران را ازایستگاه راه اهن بیرون میبرد
ferrybridge کشتی ای که قطار راه اهن راازروی رودخانه یاخلیج میبرد
end روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
sadism نوعی انحراف جنسی که شخص در اثر ان از ازار دادن لذت میبرد
ended روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
ends روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
terminology لغات
terminologies لغات
The Pied Piper of Hamelin نی نواز هاملن [با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
word book فرهنگ لغات
vocabularies فرهنگ لغات
dictionary فرهنگ لغات
lexicon [dictionary] فرهنگ لغات
ellipsis انداختن لغات
dictionaries فرهنگ لغات
glossary فرهنگ لغات
wordplay بازی با لغات
vocabulary فهرست لغات
vocabulary فرهنگ لغات
nomenclature مجموعه لغات
dictionary فرهنگ لغات
vocabularies فهرست لغات
wordbook فرهنگ لغات
The Pied Piper of Hamelin فلوت زن رنگارنگ هاملن [با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
vocabular مربوط به لغات یا فهرست ان
syntactics علم ترکیب لغات
glossaries فرهنگ لغات دشوار
lexical وابسته به فرهنگ لغات
etymology علم اشتقاق لغات
etymologies علم اشتقاق لغات
nomenclator فهرست لغات و اسامی
glossary فرهنگ لغات دشوار
word لغات رابکار بردن
dictionary program برنامه فرهنگ لغات
vocabulary مجموع لغات یک زبان
semantics علم لغات و معانی
vocabularies مجموع لغات یک زبان
english words واژه ها یا لغات انگلیسی
etymological مربوط به ریشه لغات
worded لغات رابکار بردن
spelling checker کنترل کننده حروف لغات
glossaries فرهنگ لغات فنی سفرنگ
sesquipedalian معتاد به استعمال لغات دراز
glossary فرهنگ لغات فنی سفرنگ
the a.of boreign words اقتباس یاگرفتن لغات بیگانه
wordless غیرقابل بیان با لغات خاموش
semantics علم لغات معنی شناسی
gallicism اصطلاحات و لغات ویژه فرانسوی
reword لغات متنی را عوض کردن
vocabular مربوط به فرهنگ لغات زبان
malapropism استعمال غلط وعجیب وغریب لغات
back formation لغت سازی اشتقاق لغات از یکدیگر
onomastics علم اشتقاق لغات و طرزاستعمال انها
computer jargon لغات فنی مربوط به رشته کامپیوتر
agglutination ترکیب لغات ساده و اصلی بصورت مرکب
king's english اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
processor کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
linguistics علم السنه واشتقاق لغات وساختمان وترکیب کلمات وصرف ونحو لسانیات
Pidgin English <idiom> انگلیسی برای ارتباط بازرگانان با زبان های متفاوت شامل گرامر ساده و لغات کم.
glossarist کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
exceptions ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
dedicated کامپیوتری که فقط مخصوص پردازش لغات است و برنامه دیگری روی آن قابل اجرا نیست
exception ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
easy come, easy go <idiom> باد آورده را باد میبرد
external symbol dictionary فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
dragman کسیکه
blessed is he who کسیکه
one who کسیکه
whom کسیکه
gospeller کسیکه
minimalist کسیکه خرسنداست
long shot کسیکه درمسابقات
stalker کسیکه میخرامد
whomso بهر کسیکه
constructionist کسیکه قانون
introspectionist کسیکه معتقد به
tugger کسیکه کوشش وتقلامیکند
joggers کسیکه اهسته می دود
snorter کسیکه خرناس میکشد
rumormonger کسیکه شایعه میسازد
wonder worker کسیکه معجزه میکند
scaler کسیکه مقیاس بکارمیبرد
misogynists کسیکه از زن بیزار است
jogger کسیکه اهسته می دود
nobs کسیکه از طبقات بالاباشد
obstructionist کسیکه برای جلوگیری
heliophobe کسیکه ازافتاب بیزاراست
figurant کسیکه باجمع میرقصد
benedick کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
pall bearer کسیکه در همراهی با جنازه
misogynist کسیکه از زن بیزار است
euphuist کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
nob کسیکه از طبقات بالاباشد
glossary فهرست معانی فهرست لغات
glossaries فهرست معانی فهرست لغات
libertines کسیکه پابند مذهب نیست
deadhead کسیکه بدون بلیط سوار
waxer کسیکه موم مالی میکند
faunist کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
first nighter کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
fruitarian کسیکه با میوه زندگی میکند .
liveryman کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
fruiter کسیکه درخت میوه میکارد
cessionary کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
contrapuntist کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
demonist کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
gigman کسیکه درشکه تک اسبه دارد
libertine کسیکه پابند مذهب نیست
depositor کسیکه پول در بانک میگذارد
malaprop کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
gossiper کسیکه شایعات بی اساس میدهد
falconers کسیکه با شاهین شکار میکند
inductee کسیکه وارد خدمت شده
scapegoats کسیکه قربانی دیگران شود
autodidact کسیکه پیش خود میاموزد
weaner کسیکه بچه را از شیر میگیرد
browser کسیکه جسته وگریخته میخواند
falconer کسیکه با شاهین شکار میکند
winegrower کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
elephantiac کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
light sleeper کسیکه خوابش سبک است
embracer کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
gunfighter کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
lobbyer کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
griper کسیکه مرتب شکایت میکند
fillbelly کسیکه درکاری حریص باشد
hylicist کسیکه معتقد به مادیات است
soliloquizer کسیکه باخود حرف میزند
watchers کسیکه پاسداری و نظارت میکند
non entity کسیکه بودونابوداو یکی است
revenant کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
symposiast کسیکه در بزم شرکت میکند
paperhanger کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
paradoxist کسیکه سخنهای متناقض میگوید
nightwalker کسیکه شب در خواب راه میرود
night walker کسیکه در خواب راه میرود
sweaters کسیکه عرق میکند پلوور
presentee کسیکه چیزی باوعرضه شده
ghost-writer کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
songwriter کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
sitter کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
somnambulistic کسیکه درخواب راه میرود
soliloquist کسیکه باخود حرف میزند
ortorian کسیکه شرکت در خواندن بنماید
speller کسیکه لغت را هجی میکند
sweater کسیکه عرق میکند پلوور
chain-smokers کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain-smoker کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain smoker کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
prankster کسیکه شوخی زننده کند
sitters کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
stargazer کسیکه به ستاره ها خیره شده
pseudologist کسیکه مرتبا دروغ میگوید
ghost writer کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
proselyte کسیکه تازه بدینی واردشود
pledger کسیکه بسلامتی کسی مینوشد
lobbyist کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
processionist کسیکه با دستهای راه میافتد
pseudologer کسیکه مرتبا دروغ میگوید
ghost-writers کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
negroid کسیکه خون سیاهان در او باشد
watcher کسیکه پاسداری و نظارت میکند
symposiarch کسیکه جلسهای را اداره میکند
pranksters کسیکه شوخی زننده کند
personator کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
paralogist کسیکه قیاس نادرست میسازد
lobbyists کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
revelationist کسیکه معتقد به الهام ومکاشفه است
loiters :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
heteroclite کسیکه کارهایش برخلاف قاعده همگانیست
spoilsports کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
spoilsport کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
hemiplegic کسیکه نیم بدنش فلج است
colonists کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
colonist کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
garreteer کسیکه دراطاق زیرشیروانی زندگانی میکند
dragsman لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
head liner کسیکه نامش دربالای صفحهای نموداراست
pone کسیکه ورق بازی رابر میزند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com