Dictiornary-Farsi | کلمه الفبایی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
alphabetic word	کلمه الفبایی


Other Matches

hyphens	فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphen	فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
logogriph	نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
search and replace	خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
alphabet code	کد الفبایی
alphabetical	الفبایی
alphabetic	الفبایی
numeric alphabetic	عددی و الفبایی
alphabetic code	رمز الفبایی
indexes	نشان دادن بصورت الفبایی
indexed	نشان دادن بصورت الفبایی
index	نشان دادن بصورت الفبایی
worded	تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
word	تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
least significant bit	رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
prefixes	کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefix	کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
statute at large	چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
augment	تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
worded	نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
marker	نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
word	نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
markers	نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augmented	تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmenting	تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augments	تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
Persian rug	[فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
to rime one word with another	یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
ring shift	جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
zone bits	بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
concordance	فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
concordances	فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
processor	ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
hypertext	روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
syllables	جزء کلمه مقطع کلمه
synonyms	کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllable	جزء کلمه مقطع کلمه
synonym	کلمه مترادف کلمه هم معنی
lsb	رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
keyword	1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
soft	محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softest	محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
enclitic	متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
softer	محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
shifts	جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift	جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted	جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
soft	حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softer	حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softest	حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
cycle	تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles	تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled	تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
to the letter <adv.>	کلمه به کلمه
word for word	کلمه به کلمه
MOTs	کلمه
letter for letter <adv.>	کلمه به کلمه
verb	کلمه
MOT	کلمه
exactly <adv.>	کلمه به کلمه
faithfully <adv.>	کلمه به کلمه
word for word <adv.>	کلمه به کلمه
verbatim <adv.>	کلمه به کلمه
parol	کلمه
word	کلمه
road sense	کلمه
worded	کلمه
verbs	کلمه
fallal	کلمه بی معنی
falderol	کلمه بی معنی
full word	تمام کلمه
qualifier	کلمه توصیفی
half word	نیم کلمه
ghost word	کلمه غیرمصطلح
instruction word	کلمه دستورالعمل
hyphenation	تقسیم کلمه
keyword	کلمه کلیدی
function word	کلمه دستوری
fullword	تمام کلمه
qualifiers	کلمه توصیفی
full word	کلمه کامل
word processor	کلمه پرداز
word processors	کلمه پرداز
letter perfect	کلمه بکلمه
etymon	ریشه کلمه
doubleword	کلمه مضاعف
synonyms	کلمه مترادف
synonym	کلمه مترادف
verbatim	کلمه بکلمه
formative	کلمه مشتق
graphs	هجای کلمه
graph	هجای کلمه
parts of speech	اقسام کلمه
word processing	پردازش کلمه
watchwords	کلمه رمزی
watchword	کلمه رمزی
code words	کلمه رمز
code word	کلمه رمز
oaths	کلمه قسم
oath	کلمه قسم
chains	از کلمه قبلی
fix	که اندازه کلمه
fixes	که اندازه کلمه
password	کلمه رمز
double word	کلمه مضاعف
passwords	کلمه رمز
data word	کلمه داده
control word	کلمه کنترل
computer word	کلمه کامپیوتری
cliche	کلمه مبتذل
catchword	کلمه راهنما
pass	کلمه عبور
passed	کلمه عبور
passes	کلمه عبور
adverbum	کلمه بکلمه
ablaut	تصریف کلمه
chain	از کلمه قبلی
word mark	نشان کلمه
vocable	کلمه صوتی
trisyllable	کلمه سه هجائی
triliteral	کلمه سه حرفی
toneme	کلمه متشابه
word length	طول کلمه
the root of a word	اصل کلمه
word length	درازای کلمه
tessera	کلمه عبور
word mark	علامت کلمه
verbiage [American English]	کلمه بندی
wording	کلمه بندی
word choice	کلمه بندی
choice of words	کلمه بندی
wordmonger	کلمه پرداز
word time	زمان کلمه
memory word	کلمه حافظه
mosul	نکته کلمه
numeric word	کلمه عددی
machine word	کلمه ماشین
reserved word	کلمه محفوظ
diction	کلمه بندی
prickleback	کلمه ماهی
literatim	کلمه بکلمه
initialling	حرف اول کلمه
polysyllables	کلمه چند هجایی
polysyllable	کلمه چند هجایی
mnemonic	استاندارد اختصار کلمه
word processing system	سیستم پردازش کلمه
word processing supervisor	نافر پردازش کلمه
chute	مخفف کلمه پاراشوت
phrase	کلمه بندی کردن
word oriented computer	کامپیوتر کلمه گرا
initialled	حرف اول کلمه
word processing center	مرکز پردازش کلمه
word processing operator	متصدی پردازش کلمه
word processing program	برنامه پردازش کلمه
word processing society	انجمن پردازش کلمه
octet	کلمه هشت بیتی
initials	حرف اول کلمه
word addressable	نشانی پذیری کلمه
kwic	کلمه کلیدی در متن
initialing	حرف اول کلمه
qualificative	کلمه یا عبارت توصیفی
keyword in context	کلمه کلیدی در متن
in the p sense of the word	بمعنی واقعی کلمه
morpheme	بسیط کلمه واژک
phraseology	کلمه بندی انشاء
word of mouth	صدای کلمه شفاهی
central	کلمه با طول کوتاه
wps	انجمن پردازش کلمه
chutes	مخفف کلمه پاراشوت
dedicated word processor	کلمه پرداز اختصاصی
passwords	اسم شب کلمه عبور
program status word	کلمه وضعیت برنامه
commie	مخفف کلمه communist
commies	مخفف کلمه communist
expression	ابراز کلمه بندی
password	اسم شب کلمه عبور
end spell	خاتمه هر کلمه رمز
psw	کلمه وضعیت پردازنده
quadrisyllable	کلمه چهار هجائی
reiterative	کلمه دال برتکرار
status word	کلمه وضعیت نما
stand alone word processor	کلمه پرداز خودکفا
fixed word length	کلمه با طول ثابت
phrases	کلمه بندی کردن
folk etymology	کلمه سازی توده
disyllable	کلمه یاقافیه دوهجایی
program status word	کلمه وضیت برنامه
data word size	اندازه کلمه داده
expressions	ابراز کلمه بندی
pease	جمع کلمه pea
appositive	وصف کلمه وصفی
catachresis	استعمال غلط کلمه
initialed	حرف اول کلمه
channel command word	کلمه فرمان محرا
channel status word	کلمه وضعیت مجرا
initial	حرف اول کلمه
variable word length	طول کلمه متغیر
phrasal	مربوط به کلمه بندی
phrased	کلمه بندی کردن
triphthong	کلمه یا حرف سه صوتی