Total search result: 202 (5 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
sensitivities |
کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است |
sensitivity |
کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است |
|
|
Other Matches |
|
carriers |
سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است |
carrier |
سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است |
time |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
timed |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
times |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
backward |
تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده |
backwards |
تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده |
tdm |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ارسال سریع . هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود. گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
reverse |
سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال |
reversed |
سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال |
reverses |
سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال |
reversing |
سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال |
wireless network |
شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند |
externals |
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم |
external |
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم |
ADPCM |
استاندارد CCITT برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتالی |
auctioneering device |
وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند |
DCD |
سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه سیگنال دریافت شده است |
answer |
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش |
answered |
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش |
answers |
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش |
answering |
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش |
sample size |
بیتی استفاده میشود. بدست آوردن اندازهای از سیگنال که برای تامین اطلاعات درباره سیگنال به کار می رود |
adaptive channel allocation |
استاندارد CCITT که بیان کننده یک روش برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتال است |
negatives |
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است |
negative |
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است |
Micro Channel Architecture |
تعداد قط عات الکترونیکی لازم برای مدیریت سیگنال زمان و داده روی باس گسترده MCA |
scans |
فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB |
scan |
فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB |
scanned |
فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB |
asynchronous |
ارسال داده با استفاده از سیگنال hadshaking به جای سیگنال ساعت برای یکنواخت کردن باسهای داده |
bra |
سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند |
bras |
سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند |
busy |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busiest |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busies |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busier |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busied |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busying |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
compacts |
کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار |
compact |
کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار |
compacting |
کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار |
compacted |
کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار |
limen |
کمترین تحریک عصبی که برای ایجاداحساس لازم است |
time |
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش |
times |
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش |
timed |
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش |
composite video |
سیگنال تصویری که سیگنال تک رنگ و رنگی را در یک سیگنال ترکیب میکند |
DSR |
سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد |
requested |
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر. |
requesting |
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر. |
requests |
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر. |
request |
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر. |
sample |
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود |
sampled |
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود |
modulating |
سیگنال ارسالی برای توابع منتقل شونده |
modulates |
سیگنال ارسالی برای توابع منتقل شونده |
modulate |
سیگنال ارسالی برای توابع منتقل شونده |
tail |
کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام |
tailed |
کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام |
tails |
کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام |
reserve factor |
نسبت استحکام واقعی یک سازه به کمترین استحکام لازم برای شرایط موردنظر |
Manchester coding |
و نیمه دوم برای سیگنال زمان بندی است |
signaled |
پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها |
status |
سیگنال کامپیوتری برای درخواست اطلاعات از وضعیت خط ی ترمینال |
reperforator |
ماشینی که نوارکاغذی را سوراخ میکند برای دریافت سیگنال |
input/output |
سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی |
signal |
پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها |
signalled |
پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها |
signal |
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها |
signalled |
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها |
signaled |
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها |
holds |
پاسهای زمان بندی سفکرون برای سیگنال زمانی تلویزیون |
hold |
پاسهای زمان بندی سفکرون برای سیگنال زمانی تلویزیون |
dtr |
سیگنال از وسیلهای که آمادگی خود را برای ارسال داده بیان میکند |
signalling |
1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده |
dataset |
سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه آماده استفاده است |
carriers |
سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی |
carrier |
سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی |
execution |
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا |
carries |
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها |
protocol |
سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها |
carry |
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها |
carried |
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها |
convertor |
وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود |
carrying |
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها |
telephoned |
استفاده از مودم برای ارسال داده دودویی به صورت سیگنال صوتی روی خط تلفن |
T carrier |
استاندارد آمریکا برای خط وط ارسال داده دیجیتال مثل T, TC و استانداردهای سیگنال مربوط DS, DSC |
converter |
وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود |
telephones |
استفاده از مودم برای ارسال داده دودویی به صورت سیگنال صوتی روی خط تلفن |
telephoning |
استفاده از مودم برای ارسال داده دودویی به صورت سیگنال صوتی روی خط تلفن |
protocols |
سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها |
telephone |
استفاده از مودم برای ارسال داده دودویی به صورت سیگنال صوتی روی خط تلفن |
amplifies |
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن |
amplifying |
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن |
amplify |
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن |
amplified |
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن |
mttr |
متوسط زمانی که انتظار می رود برای تشخیص و تصحیح یک خطا در سیستم کامپیوتری لازم باشدRepair To Time ean |
fibres |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
fiber |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
fibre |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
sense switch |
سوئیچ حساس کنسول کامپیوتری که ممکن است یک برنامه برای پاسخ گیری به ان سیگنال بفرستد |
input/output |
سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است |
modulate |
فرکانس ثابت و سیگنال نوسان که در یک حالت بخش شده برای ارسال داده به کار می رود |
modulates |
فرکانس ثابت و سیگنال نوسان که در یک حالت بخش شده برای ارسال داده به کار می رود |
red, green, blue |
سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال ورودی مجزا برای کنترل اشعههای قرمزوسبزوابی استفاده میکند |
analog |
وسیلهای که سیگنال ورودی آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود |
modulating |
فرکانس ثابت و سیگنال نوسان که در یک حالت بخش شده برای ارسال داده به کار می رود |
fades |
از سیگنال رادیویی یا لکتریکی کم توان تر شدن |
fade |
از سیگنال رادیویی یا لکتریکی کم توان تر شدن |
analogue |
ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود |
ferric oxide |
که به عنوان پوشش نور یا دیسک میباشد که برای ذخیره داده یا سیگنال قابل مغناطیسی شدن است |
ferrite |
که به عنوان پوشش نور یا دیسک میباشد که برای ذخیره داده یا سیگنال قابل مغناطیسی شدن است |
analogues |
ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود |
physical |
توان و رسانه ارسال سیگنال را بیان میکند |
modulator |
مدار الکترونیکی که سیگنال را طبق سیگنال اعمال شده تغییر میدهد |
transceiver |
گیرنده و فرستنده که می توانند سیگنال را ارسال و دریافت کنند |
degradation |
کمبود کیفیت تصویه به علت اختلال در سیگنال یا کپی گرفتن نامناسب از سیگنال ویدیویی |
signaled |
اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط |
signal |
اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط |
signalled |
اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط |
frees |
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند |
free |
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند |
freed |
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند |
freeing |
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند |
noises |
سیگنال تصادفی آماده اضافه بر هر سیگنال درخواستی |
noise |
سیگنال تصادفی آماده اضافه بر هر سیگنال درخواستی |
fdm |
Division Frequencyاستفاده از یک مسیر الکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس ultiplexing |
interrupting |
سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود |
interrupt |
سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود |
interrupts |
سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود |
T junction |
اتصال با زاویه درست با سیگنال اصلی یا کابل حمل توان |
coincidence circuit |
یک مدارالکترونیکی که تنهادرصورت دریافت سیگنال درهمه ورودیها بصورت همزمان یا بسیار نزدیک بهم دارای سیگنال خروجی خواهدبود |
polls |
سیگنال وقفه که توسط وسایل polling تشخیص داده میشود |
poll |
سیگنال وقفه که توسط وسایل polling تشخیص داده میشود |
polled |
سیگنال وقفه که توسط وسایل polling تشخیص داده میشود |
magnetic tape |
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال |
magnetic tapes |
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال |
quadruplex |
چهار سیگنال ترکیب شده در یک سیگنال |
sampler |
مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند |
samplers |
مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند |
record |
کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه |
PRI |
خط وط ارتباطی ISDN با کارایی بالا که کانالهای جدای B را که می توانند پالسهای چند کیلوبایت در ثانیه را روی کانال D برای ارسال سیگنال و کنترل |
cold thrust |
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال |
cold test |
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال |
autosync |
خصوصیت یک مودم برای ارسال سیگنال دادههای یکسان به کامپیوتری که فقط سیگنالهای غیر یکسان را منتقل میکند |
TDR |
آزمایش برای یافتن محل خطای کابل , ارسال یک سیگنال روی کابل و بررسی مدت زمان برگشت آن |
cpu |
ساعت درونی پردازنده که سیگنال با قاعده را ایجاد میکند که برای کنترل عملیات و ارسال داده در پردازنده است |
turnaround time |
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است |
IRQ |
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه |
frequency division multilexing |
مخابره چندتایی فرکانس استفاده از یک مسیرالکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس |
markers |
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد |
marker |
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد |
G. |
استاندارد در چند رسانهای و مستقیم مخابرات برای موضوع سیگنال صوتی با پهنای باند a کیلوهرتز که روی کانال ای با فرفیت a کیلوبایت در ثانیه ارسال میشود |
redundancy |
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا |
redundancies |
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا |
diagnostics |
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن |
digitize |
تصویری که برای تولید سیگنال آنالوگی که بعد به دیجیتال تبدیل میشود و روی کامپیوتر ذخیره شود یا نمایش داده شود |
regenerator |
وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند |
phoneme |
برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا |
fibre optics |
لایه شیشهای یا پلاستیکی نازک که قادر به ارسال سیگنالهای نوری است . سیگنال نوری یا لیزری برای نمایش داده ارسالی تقسیم میشود |
layers |
لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند |
layer |
لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند |
Memmaker |
امکان نرم افزاری در برخی گونههای DOS-MS برای تشخیص خودکار تنظیم حافظه کامپیوتر برای تامین بهترین کارایی |
crystal |
قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود |
crystals |
قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود |
analog |
صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد |
valid |
سیگنال روی باس کنترل برای بیان اینکه روی باس آدرس ,آدرسی موجود است |
affirmative |
سیگنال تصدیق از طرف گیرنده که پیام را پذیرفته است و آماده بعدی است. |
backwards |
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده |
backward |
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده |
handshaking |
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است . |
handshakes |
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است . |
handshake |
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است . |
shield |
هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد |
shields |
هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد |
trellis coding |
روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند |
analogues |
صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد |
analogue |
صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد |
fm |
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation |
modem |
وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند |
superheterodyne |
گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد |
codec |
وسیلهای که سیگنال ارسال شده را کد گذاری میکند یا سیگنال دریافت شده را از کد خارج میکند |
repeater |
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند |
troop space |
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما |
user freindly |
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد |
d , top concept |
تدابیر لازم برای رساندن سطح اماد سکو به سطح لازم در جبهه |
lsb |
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است |
watts |
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود |
watt |
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود |
refire time |
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد |
machines |
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور |
not to have a prayer of achieving something |
کمترین شانس هم برای بانجام رسانیدن چیزی رانداشتن |
machined |
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور |
machine |
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور |
consignee |
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا |
hydration water |
اب لازم برای ابش |
raptatorial |
لازم برای شکار |
raptatory |
لازم برای شکار |
tera |
پیشوندی برای 01 به توان 21 |