Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
flow diagram
کنترل آن و مسیرهای آن به صورت گرافیکی
flowchart
کنترل آن و مسیرهای آن به صورت گرافیکی
Other Matches
boarded
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
board
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
GINO
تابع کنترل گرافیکی به فرترن
ctrl
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
pict
قالب فایل گرافیکی که تصاویر را به صورت برداری ذخیره میکند
visualization
تبدیل اعداد یا داده به صورت گرافیکی که راحت تر قابل فهم باشد
graphs
وسیله چاپ با قلم که داده را از کامپیوتر می گیرد و به صورت گرافیکی نمایش میدهد
graph
وسیله چاپ با قلم که داده را از کامپیوتر می گیرد و به صورت گرافیکی نمایش میدهد
quickdraw
در Apple Macintosh توابع گرافیکی ساخت سیستم عامل Maxintash که نمایش متن و تصویر را کنترل میکند
JPEG
استانداردی که نحوه ذخیره سازی تصاور گرافیکی را به صورت فشرده در فایل روی دیسک بیان میکند
simple network management protocol
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
pucks
یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
puck
یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
graphics
ترمینال مخصوص با نمایش گرافیکی با resoleetion بالا و صفحه گرافیکی و سایر وسایل ورودی
store
سیستم ذخیره سیگنال کنترل ارتباطی در کامپیوتر به صورت برنامه
storing
سیستم ذخیره سیگنال کنترل ارتباطی در کامپیوتر به صورت برنامه
tablets
صفحه گرافیکی یا وسیله مسط ح که به کاربر امکان وارد کردن اطلاعات گرافیکی در کامپیوتر با رسم روی سطح آن میدهد
tablet
صفحه گرافیکی یا وسیله مسط ح که به کاربر امکان وارد کردن اطلاعات گرافیکی در کامپیوتر با رسم روی سطح آن میدهد
interface
مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد
interfaces
مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد
characters
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
incremental computer
وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
microcode
کنترل دستورات ALU که به صورت نرم افزار سخت افزاری پیاده سازی شده است
inventory
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
decisions
دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد
decision
دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد
local
وسیلهای که به صورت فیزیکی متصل است و به کنترل کامپیوتر وصل است
locals
وسیلهای که به صورت فیزیکی متصل است و به کنترل کامپیوتر وصل است
routes of communication
مسیرهای ارتباطی
cascade control
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
CTR
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترلی به کامپیوتر می فرستد
safety lanes
مسیرهای امن دریایی
logistic route
مسیرهای لجستیکی تدارکات
microsoft
واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد
avenues of approach
راههای نفوذی مسیرهای تقرب
open
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opened
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opens
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
waterways
مجرای اب راههای ابی مسیرهای دریایی
tracking index
فهرست شماره ترتیب مسیرهای تعقیب
waterway
مجرای اب راههای ابی مسیرهای دریایی
trail bike
موتورسیکلت کوچک سبک برای مسیرهای خارج از جاده
sink
شرح در جدول مسیردرباره تمام مسیرهای شبکه به یک مقصد
sinks
شرح در جدول مسیردرباره تمام مسیرهای شبکه به یک مقصد
fixes
تابع هدایت ارتباطی که مسیرهای کارا یا نامناسب را در نظر نمیگیرد
fix
تابع هدایت ارتباطی که مسیرهای کارا یا نامناسب را در نظر نمیگیرد
root
گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
layers
لایهای که درباره مسیرهای استفاده شونده و هزینه و... تصمیم گیری میکند
roots
گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
layer
لایهای که درباره مسیرهای استفاده شونده و هزینه و... تصمیم گیری میکند
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
token
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
electronic
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
task
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tasks
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tokens
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
apt
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
real time
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
loops
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
control and reporting center
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
looped
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executive
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loop
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executives
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
local
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
radio control
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
rolleron
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
printer
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
flexible
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
plastic bubble keyboard
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
controls
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
control
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
packet
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
distance vector protocols
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
numeric
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
apt
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet
صفحه کنترل چارت کنترل
control statement
حکم کنترل دستور کنترل
block plot
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
barrage jamming
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
control stick
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
discretionary
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
controlled fragmentation
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
asterisk
1-نشانه گرافیکی
asterisks
1-نشانه گرافیکی
graphics screen
صفحه گرافیکی
graphic output
خروجی گرافیکی
graphic display mode
مد نمایش گرافیکی
desktop
همایش گرافیکی
graphics printer
چاپگر گرافیکی
graphics program
برنامه گرافیکی
graphics resolation
وضوح گرافیکی
graphics tablet
لوح گرافیکی
graphical terminal
ترمینال گرافیکی
graphic limits
حدود گرافیکی
graphics display
نمایش گرافیکی
graphics terminal
ترمینال گرافیکی
subroutine
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
circuits
طرح گرافیکی یک مدار
graphic output device
دستگاه خروجی گرافیکی
interactive graphics system
سیستم گرافیکی محاورهای
graphic input device
دستگاه ورودی گرافیکی
graphic display resolution
وضوح نمایش گرافیکی
nongraphic character
کاراکتر غیر گرافیکی
graphics digitizer
دیجیتالی کننده گرافیکی
stand alone graphics system
سیستم گرافیکی خودکفا
graphic data structure
ساختار داده گرافیکی
artwork
کارها و تصاویر گرافیکی
vector graphics display
بردار نمایش گرافیکی
circuit
طرح گرافیکی یک مدار
remote control
کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
control officer
افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
climb mode
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
rom
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
macro
نمایش گرافیکی مراحل منط قی
QuickTime
گرافیکی امکان نمایش میدهد.
polygon
شکل گرافیکی با سه یا چند بعد
irregular polygon
شی گرافیکی که ابعاد یکسان دارد
polygons
شکل گرافیکی با سه یا چند بعد
Veitch diagram
نمایش گرافیکی جدول درستی
logic
نمایش گرافیکی قط عات منط قی
graphics input hardware
سخت افزار ورودی گرافیکی
logical
نمایش گرافیکی قط عات منط قی
chargeable accessions
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
Tseng Labs
تولیدکننده مجموعه قط عات در آداپتورهای گرافیکی
renders
گرافیکی به طوری که طبیعی به نظر برسد
attributing
اندازه و رنگ یک متن یا نمایش گرافیکی
paged
با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
attributes
اندازه و رنگ یک متن یا نمایش گرافیکی
attribute
اندازه و رنگ یک متن یا نمایش گرافیکی
rendered
گرافیکی به طوری که طبیعی به نظر برسد
fogging
اثر گرافیکی برای شبیه سازی مه
karnaugh map
نمایش گرافیکی وضعیت مدار منط قی
render
گرافیکی به طوری که طبیعی به نظر برسد
page
با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
pages
با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
contiguous
خانههای گرافیکی یا حروفی که بر همدیگر اثر می گذارند
planar
اشیا یا تصاویر گرافیکی که در یک نقشه قرار دارند
page
نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
schema
شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
pages
نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
schemata
شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
paged
نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
primitive
برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی
programmable function keyboard
صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی
learning curve
نمایش گرافیکی بدست آوردن دانش در زمان
half
حرکت یا نمایش گرافیکی با نیمی از شدت معمولی
basic
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
logical
گرافیکی که حاوی اطلاعات رنگ مورد نیاز است
graphical
مربوط به چیزی که گرافیکی نشان داده شده است
blueprint
کپی از مجموعه اصلی خصوصیات یا طراحی ها به شکل گرافیکی
display tolerance
میزان دقتی که با ان اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند
resource
گرافیکی که مفید هستند یا توسط چیزی استفاده می شوند
blueprints
کپی از مجموعه اصلی خصوصیات یا طراحی ها به شکل گرافیکی
Targa
بیتی . 2-آداپتور گرافیکی با renolation بالا مسافت Truevision
scrapbook
که تصاویر گرافیکی که غالباگ استفاده می شوند را ذخیره میکند
scrapbooks
که تصاویر گرافیکی که غالباگ استفاده می شوند را ذخیره میکند
venn diagram
نمایش گرافیکی رابط ه بین وضعیتهای سیستم یا مدار
PCX file
روش ذخیره سازی فایل تصویر گرافیکی در دیسک
panning
حرکت افقی داده گرافیکی درعرض یک صفحه نمایش
palettes
مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
palette
مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
logic
نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی
alphamosaic
برای ایجاد حروف گرافیکی و الفبا عددی در تلتکس
go around mode
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
quality control tests
ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
paints
پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه
region
پر کردن فضای صفحه نمایش یا شکل گرافیکی با رنگ مشخص
regions
پر کردن فضای صفحه نمایش یا شکل گرافیکی با رنگ مشخص
paint
پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه
plane
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
tiffs
قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
graphic
داده ذخیره شده که نشان دهنده اطلاعات گرافیکی است .
indicator
نمایش گرافیکی محل و استفاده پرچمهای نشان دهنده در برنامه
tiff
قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
cads
استفاده از کامپیوتر و ترمینالهای گرافیکی برای کمک به طراح درکارش
cad
استفاده از کامپیوتر و ترمینالهای گرافیکی برای کمک به طراح درکارش
charts
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
turtle
تصویر گرافیکی که توسط یک turtle و مجموعه دستوراتی ایجاد میشود
turtles
تصویر گرافیکی که توسط یک turtle و مجموعه دستوراتی ایجاد میشود
geocoding
روش تهیه یک صفحه گرافیکی اطلاعات در رابطه با یک ناحیه جغرافیایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com