Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
budgetary control
کنترل اجرای بودجه در واحدهای مملکتی
Other Matches
main line program
بخشی از یک برنامه که ترتیب اجرای سایر واحدهای موجوددر برنامه را کنترل میکند
budget execution
اجرای بودجه
executive
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executives
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
budgetary control
کنترل بودجه
control unit
قسمتی از یک کامپیوتر که عملکرد صحیح واحدهای اریتمتیک نگهداری و انتقال اطلاعات را کنترل میکند
competroller
سازمان کنترل اسناد و بودجه و اعتبارات
jobs
خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها
job
خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها
appropriation
بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
hand
سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
handing
سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
basic
نرم افزاری که اجرای سطح پایین و ابتدایی سخت افزار و مدیریت فایل را کنترل میکند
basics
نرم افزاری که اجرای سطح پایین و ابتدایی سخت افزار و مدیریت فایل را کنترل میکند
sequences
کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله
sequence
کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله
supervisory
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتری که اجرای تعبیر برنامه ها را کنترل میکند
executives
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
executive
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
interactive
محتوای حافظه و ثبات را کنترل کند و اجرای دستور را دنبال کند
state affairs
امور مملکتی
reason of state
مصالح مملکتی
jobs
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
job
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
sinking fund
ذخیره مخصوص پرداخت دیون ملی و مملکتی
extraterritorial
واقع درخارج قلمرو داخلی خارج مملکتی
break
کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
breaks
کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
chaining
اجرای یک برنامه خیلی بزرگ که با اجرای بخشهای کوچکتر در یک زمان
real time
اجرای چندین کار بلا درنگ همزمان بدون کاهش سرعت اجرای فرایندی
cascade control
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
Sound Recorder
امکانی در ویندوز ماکروسافت که به کاربر امکان اجرای فایلهای صورت ای دیجیتالی یا ضبط صوت روی دیسک و اجرای ویرایش ابتدایی میدهد
subsidy
مالیات فوق العادهای که درمواقع اضطرار و برای امورمهم و غیر مترقبه مملکتی اخذ میشود
si unites
واحدهای SI
departmentalism
اعنقاد به روش تمرکز دراداره کشور و تفویض اختیارات وسیع به مسئولین اداره امور تقسیمات کوچک مملکتی
run duration
خطایی که هنگام اجرای برنامه یا وقوع خطا در حین اجرای برنامه تشخیص داده شود
pipelines
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipeline
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
alternative unit
واحدهای دیگر
hardware
واحدهای فیزیکی
practical unit
واحدهای عملی
fundamental unit
واحدهای اصلی
recommend units
واحدهای پیشنهادی
derived units
واحدهای فرعی
emu
واحدهای الکترومغناطیسی
electric unit
واحدهای الکتریکی
emus
واحدهای الکترومغناطیسی
electromagnetic units
واحدهای الکترومغناطیسی
atomistic society
واحدهای کوچک تولیدی
units of measurment
واحدهای اندازه گیری
absolute electrical units
واحدهای الکتریکی مطلق
international units
واحدهای جهانی برق
functional units of a computer
واحدهای عملیاتی یک کامپیوتر
intercoastal
رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
application of fire
اجرای اتش روی هدفهای مورد نظر اجرای اتش
feasibility study
مطالعه قابلیت اجرای کار بررسی امکان اجرای کار
international call
سیستم واحدهای الکتریکی بین المللی
discrete
که در واحدهای جداگانه کوچک روی میدهد
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
possession money
حق الحفظ دستمزدی که در برای اجرای حکم تملیک یا صیانت ملک تملیک شده از طریق اجرای حکم به مامور اجراداده میشود
engineering units
واحدهای اندازه گیری بکارگرفته شده برای یک متغیرپردازشی
metric system
سیستم اندازه گیری که واحدهای ان برحسب متر یک باشد
warp set
[تعداد تارها بر روی چله در واحدهای مشخص از سیستم اندازه گیری]
assembly
کارخانهای که واحدهای آن از قط عاتی از کارخانه هایی دیگر و در کنار هم جمع شده اند
time resolution
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
partitions
تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
partition
تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
tokens
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
electronic
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
token
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tasks
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
real time
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
looped
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
control and reporting center
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
loop
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
radio control
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
rolleron
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
polymers
جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
federal government
دولتهای متشکله یک دولت اتحادی که از نظر دول خارجی فقط واحدهای اداری مستقل تلقی می شوند
polymer
جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
flexible
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
budgets
بودجه
budgeted
بودجه
unfunded
بی بودجه
budget
بودجه
budget line
خط بودجه
appropriation symbol
کد بودجه
possibilities line
خط بودجه
inventory control
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controls
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
performance standard
معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
cyclical budget
بودجه دورانی
cyclical budget
بودجه ادواری
fixed budget
بودجه ثابت
budget balance
توازن بودجه
financial budget
بودجه مالی
budget ceiling
سقف بودجه
budgetary appropriations
تخصیص بودجه
appropriation limitation
محدودیت بودجه
family budget
بودجه خانواده
family budget
بودجه خانوار
military funds
بودجه نظامی
deficits
کسر بودجه
budget surplus
اضافه بودجه
household budget
بودجه خانوار
balanced budget
بودجه متوازن
appropriation
اختصاص بودجه
cash budget
بودجه نقدی
budget balance
تعادل بودجه
flexible budget
بودجه متغیر
margin
بودجه احتیاطی
annual budget
بودجه سالانه
administrative budget
بودجه اداری
capital budget
بودجه تاسیساتی
government budget
بودجه دولت
state budget
بودجه دولت
capital budget
بودجه سرمایهای
government dificit surplus
کسر بودجه
current budget
بودجه جاری
program budget
بودجه برنامهای
budget surplus
مازاد بودجه
margins
بودجه احتیاطی
budgeting
بودجه ریزی
budget cycle
گردش بودجه
budgetary
مربوط به بودجه
unified budget
بودجه واحد
variable budget
بودجه متغیر
budget cycle
مراحل بودجه
budget data
اطلاعات بودجه
development budget
بودجه عمرانی
operating budget
بودجه عملیاتی
budget period
زمان بودجه
budget deficit
کسری بودجه
budget deficit
کسر بودجه
budget determinant
تعیین بودجه
budget expenditures
مخارج بودجه
budget period
دوره بودجه
budget bureau
دفتر بودجه
budget credit
اعتبار بودجه
preliminary budget
بودجه ابتدائی
municipal budget
بودجه شهرداری
national budget
بودجه ملی
budget constraint
محدودیت بودجه
budget comittee
گروه بودجه
preliminary budget
بودجه مقدماتی
budget process
فرایند بودجه
budget process
مراحل بودجه
unbalanced budget
بودجه نامتوازن
deficit
کسر بودجه
planck law
مقدار کوانتوم برحسب واحدهای انرژی برابراست با حاصلضرب مقدارثابت کوانتوم در فکانس
multiprocessor
تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
budgeteer
تهیه کننده بودجه
apportionment
واگذاری سهمیه بودجه
deficit financing
تامین کسر بودجه
command budget estimate
براورد بودجه یکان
operating budget
بودجه بهره برداری
naval appropriation bill
بودجه نیروی دریایی
budget classification
طبقه بندی بودجه
national economic budget
بودجه اقتصادی ملی
flexible budget
بودجه انعطاف پذیر
budgeter
تهیه کننده بودجه
cyclically balanced budget
بودجه متوازن ادواری
balanced budget theorem
قضیه بودجه متوازن
capital budgeting
بودجه بندی سرمایه
The budget deficit of 1980 .
کسر بودجه سا ل1980
budget directive
دستورالعمل تهیه بودجه
transshipment activity
سیستم حمل و نقل سطح مملکتی سازمان حمل و نقل در سطح وزارت دفاع
backward read
یک نوع مشخصه موجود دربعضی از سیستمهای نوارمغناطیسی که در ان واحدهای نوار مغناطیسی باحرکت در جهت معکوس می توانند داده ها را به حافظه کامپیوتر منتقل کنند
provide for in the budget
در بودجه پیش بینی کردن
finance
بودجه چیزی را تهیه کردن
financed
بودجه چیزی را تهیه کردن
finances
بودجه چیزی را تهیه کردن
financing
بودجه چیزی را تهیه کردن
preliminary budget forecast
پیش بینی مقدماتی بودجه
ctrl
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement
حکم کنترل دستور کنترل
control sheet
صفحه کنترل چارت کنترل
deficit financing
تامین مالی از راه کسر بودجه
appropriation language
شرح جزئیات بودجه و منظوراز تخصیص ان
to p for a sum in the budget
مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
multiplier effect of a balanced budget
اثر بهم فزاینده بودجه متوازن
balanced budget multiplier
ضریب بهم فزاینده بودجه متوازن
The welfare budget has been cut down.
از بودجه رفاهی مقداری زده اند
capital budget
بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
planning programming budgetting
نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
block plot
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
peace dividend
ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
tactical air controler
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
controlled fragmentation
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com