English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
English Persian
damage control کنترل خسارات
Search result with all words
area damage control party گروه کنترل خسارات منطقه
control and reporting center تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
damage control کنترل کردن خسارات
damage control bills دستورالعمل کنترل خسارات
damage control book راهنمای کنترل خسارات
Other Matches
civil damage assessment ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
cascade control چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
damages خسارات
loss خسارات
inflicts واردکردن خسارات
liable for damages مسئول خسارات
damage assessment تعیین خسارات
damage criteria میزان خسارات
inflicting واردکردن خسارات
particular average خسارات جزئی
inflicted واردکردن خسارات
inflict واردکردن خسارات
unliquidated damages خسارات معنوی
swingeing damages خسارات زیاد
with particular average مشمول خسارات خاص
free of general average معاف از خسارات عمومی
free of particular average معاف از خسارات جزئی
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
unliquidated damages خسارات غیرقابل براورد به پول
coverings تامین زیان و خسارات بیمه
with average شامل خسارات خصوصی وجزئی
cover تامین زیان و خسارات بیمه
covers تامین زیان و خسارات بیمه
novus actus intervenieus قطع سلسله علیت در خسارات
board of inspection and survey هیئت بازرسی کننده خسارات وضایعات
inflict وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
inflicting وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
The losses run into hundreds of thousands. خسارات بالغ به صدها هزار می شوند.
inflicts وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
inflicted وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
barratry خسارات ناشی از جرم عمدی ناخدا یا ملوان کشتی
weapon selector مقیاس یا جدول تعیین خسارات اتمی یا میزان دوزدریافتی هدفها
tokens بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
electronic مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tasks نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
token بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
real time سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
executive دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executives دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
looped عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
rolleron کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
ejectment باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی
flexible کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
gurantee period مدت زمانیکه قبل از تحویل نهائی پیمانکار ساختمانی موفف است خسارات ساختمان رارفع نماید
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
ctrl کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement حکم کنترل دستور کنترل
control sheet صفحه کنترل چارت کنترل
block plot صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
controlled fragmentation مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
subroutine تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
remote control کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
climb mode روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
control officer افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
simple network management protocol سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
quality control tests ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
airlift control element عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
traffic post پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
tactical air control center مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
controlled net شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
fire control کنترل کردن اتش کنترل اتش
periodic stock check کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
field control نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
controls کنترل
minor control کنترل کم
rein کنترل
line control کنترل خط
control code کد کنترل
control کنترل
controlling کنترل
check-up کنترل
check-ups کنترل
asynchronous control کنترل ناهمگام
hydraulic tracer control کنترل پیستونی
coercive control کنترل قهری
automatic control کنترل خودکار
hoo heap کنترل نفس
governing mode روش کنترل
grid control کنترل شبکه
contract control کنترل دینامیکی
ground control کنترل زمینی
close control کنترل نزدیک
flow control کنترل جریان
command and control کنترل و فرماندهی
air way station ایستگاه کنترل
check-up کنترل کردن
government control کنترل دولتی
contract control کنترل تغایر
fly control برج کنترل
arbitrary control کنترل فرضی
forms control کنترل فرم ها
arms control کنترل سلاح
control area منطقه کنترل
frequency check کنترل فرکانس
control block بلوک کنترل
frequency control کنترل فرکانس
camshafts محور کنترل
camshaft محور کنترل
full command کنترل کامل
control block کنده کنترل
bank sluice دریچه کنترل
cintrol mechanism مکانیسم کنترل
lighting control کنترل روشنایی
light brightness control کنترل روشنایی
budgetary control کنترل بودجه
lift control کنترل اسانسور
budgetary control کنترل بودجهای
lever control کنترل اهرمی
level control کنترل سطح
light control کنترل نور
controls کنترل بازبینی
control کنترل بازبینی
carriage control کنترل نورد
controlling کنترل کردن
controlling کنترل بازبینی
cam control بادامک کنترل
light control کنترل روشنایی
central control panel مرکز کنترل
controls کنترل کردن
lateral control کنترل جانبی
bridle کنترل کردن
pulpit میز کنترل
pulpits میز کنترل
check mark علامت کنترل
checks and balance کنترل و مقابله
input control کنترل ورودی
indirect control کنترل غیرمستقیم
image control کنترل تصویر
ignition control کنترل احتراق
inspection lamp لامپ کنترل
remote control کنترل از دور
bridled کنترل کردن
bridles کنترل کردن
bridling کنترل کردن
centralized control کنترل تمرکزی
bowden control cable کابل کنترل
inventory control کنترل موجودی
intensity control کنترل شدت
control کنترل کردن
controllable قابل کنترل
control store انباره کنترل
control field فیلد کنترل
control station ایستگاه کنترل
control flag پرچم کنترل
control flow گردش کنترل
control flow روند کنترل
control slide غلتگاه کنترل
control slide کشوی کنترل
control signal علامت کنترل
control gear دستگاه کنترل
control structure ساخت کنترل
control surface سطح کنترل
frame کنترل هایی
controllability قابلیت کنترل
control word کلمه کنترل
control wheel صفحه کنترل
control desk میز کنترل
control unit واحد کنترل
control system سیستم کنترل
control grid توری کنترل
control grid شبکه کنترل
control lever اهرم کنترل
control logic منطق کنترل
control markings علایم کنترل
control pannel پانل کنترل
control pannel تابلوی کنترل
control memory حافظه کنترل
control panel صفحه کنترل
control panel تابلوی کنترل
control mode باب کنترل
control port درگاه کنترل
control procedure رویه کنترل
control sheet برگ کنترل
control sequence ترتیب کنترل
control section قسمت کنترل
control section بخش کنترل
control rod میله کنترل
control register ثبات کنترل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com