Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (20 milliseconds)
English
Persian
capture
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
captures
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capturing
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
Other Matches
digital read out
نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
instrument
الات دقیق
instruments
الات دقیق
precision tools
الات دقیق
calibration
تنظیم الات دقیق
command heading
مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل
control vane
تیغه متحرکی برای کنترل وضعیت و مسیر پرواز
holding pattern
کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
desired leading
مسیر مطلوب
bell crank
اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت
attitude motor
موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
yellow arc
محدودهای از طیف نمایش الات دقیق که به عنوان احتیاط و بالاتراز حد نرمال نصب شود
fine tuning
میزان سازی دقیق
fine turning
میزان سازی دقیق
utopiannism
اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
check point
نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
control column
فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
bubble turn and slip
الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
crane rail
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
differential spoilers
اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
desired leading
سمت حرکت مطلوب هواپیما یا ناو
switched network backup
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
quartz clock
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
canard
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canards
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
cybernation
کاربرد کامپیوترهای تزویج شده با ماشین الات خودکاربه منظور کنترل و انجام عملیات پیچیده
token
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tokens
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
apt
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
executive
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executives
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
control bus
مسیر کنترل
card up one's sleeve
<idiom>
برای روز مبادا نگهداشتن
IRQ
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
stall feed
در طویله برای پروار شدن نگهداشتن
stayed
سیم وصل به دکل برای نگهداشتن ان
stay
سیم وصل به دکل برای نگهداشتن ان
aircraft vectoring
کنترل مسیر سمتی هواپیما
air control point
نقطه کنترل مسیر هوایی
trends
مسیر حرکت
trend
مسیر حرکت
coursed
مسیر حرکت
course
مسیر حرکت
courses
مسیر حرکت
kaldor criterion
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
boost control
سیستم کنترلی برای نگهداشتن فشار بوستر
carry light
نورافکن روشن نگهداشتن هدف برای تعقیب
eat one's cake and have it too
<idiom>
هم استفاده کردن وهم برای مبادا نگهداشتن
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
leg
شاخه مسیر حرکت
legs
شاخه مسیر حرکت
heading
جهت مسیر حرکت
headings
جهت مسیر حرکت
battens
قطعه چوب صاف برای نگهداشتن حالت بادبان
drag bunt
ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
batten
قطعه چوب صاف برای نگهداشتن حالت بادبان
nothing to the right
دستور به سکانی برای نگهداشتن سکان به سمت راست
watch guard
زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
beechive spring
فلزی از جنس فولاد سخت برای نگهداشتن محل پرچ
delay en route
تاخیر درحین حرکت در مسیر
sea legs
شاخههای مسیر حرکت ناو
underway replenishment
تجدید تدارکات در مسیر حرکت
metronomes
اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
metronome
اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
trunkair route
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
convoy routing
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
apt
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
sweeper track
مسیر حرکت ناو مین جمع کن
terminal phase
مرحله اخر مسیر حرکت موشک
course recorder
دستگاه ثبت کننده مسیر حرکت
backward chaining
روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
communication
وسیله الکترونیکی که ارسال داده و router مسیر را کنترل میکند
iil
دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
tee
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tees
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teeing
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
sustained
پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustain
پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustains
پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
remaining velocity
سرعت گلوله در نقاط مختلف مسیر حرکت
plotting chart
نقشه ثبت و رسم مسیر حرکت ناو
compensation trading
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
dispatch route
جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
homing adaptor
تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
automatic trim
روش کنترل خودکار لغزش یاانحراف جانبی هواپیما ازروی مسیر
glasswork
شیشه الات بلور الات
electronic
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
board
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
boarded
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
tactical diversions
تصحیحات تاکتیکی مسیرناوگان تصحیح مسیر حرکت ناوگان
crab angle
زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
operating slide
دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
open loop system
مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
grey scale
سایههای خاکستری برای اندازه گیری دقیق هنگالم فیلم برداری
air controlman
کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
authoring
ابزاری که برای توسعه برنامههای کاربردی چند منظوره استفاده می شوند. که شامل دستورات خاص برای کنترل درایو -CD ROM
plotting
ثبت یا رسم مسیر حرکت بردن نقاط روی طرح یانقشه
crossing target
هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه
glideslope
شعاع رادیویی سیستم فرود باالات دقیق برای ایجاد یک راهنمای قوی
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
carriages
کدهایی که حرکت کارتریج چاپگر را کنترل می کنند
carriage
کدهایی که حرکت کارتریج چاپگر را کنترل می کنند
plotting board
صفحه مخصوص محاسبات سمت و بردتیراندازی طرح تیر یا نقشه مسیر حرکت
trial
مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
trials
مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
images
برای تغییر شدت روشنایی یا میزان جذابیت تصویر
image
[برای تغییر شدت روشنایی یا میزان جذابیت تصویر]
computing
میزان سرعت یا توانایی کامپیوتر برای انجام یک محاسبات
TrueType
فناوری نوشتاری سافت Apple و ماکروسافت برای چاپ دقیق هر آنچه در صفحه نمایش داده میشود
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
lane
یک خط جاده برای یک مسیر
driving lane
یک خط جاده برای یک مسیر
traffic lane
یک خط جاده برای یک مسیر
greeked
نوع نوشتاری با نوک بسیار ریز برای نمایش دقیق که به صورت یک خط نشان داده میشود و نه حروف جدا
cetane rating
اشل عددی برای سنجش میزان بهسوزی سوختهای موتورهای دیزل
swings
هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن
swing
هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن
actuating horns
اهرمهایی که کابلهای کنترل به انهامتصل شده و توسط انها سطوح فرامین را حرکت میدهند
pie alley
مسیر اسان برای گوی اندازی
procedure turn
دور زدن برای برگشتن در مسیر
decca
سیستم تعیین محل دقیق یا بهترین محل برای ایستگاه فرستنده
zahn cup
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
regulating
میزان کردن کنترل کردن
regulated
میزان کردن کنترل کردن
regulate
میزان کردن کنترل کردن
regulates
میزان کردن کنترل کردن
pointing device
وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر
registration fire
اجرای تیر دقیق برای ثبت تیر کردن
bottoming reamer
وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
housekeeping
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
ski run
سرازیری یا مسیر مناسب برای اسکی بازی
glide path
مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
control surface angle
زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
timing disc
علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
ml
IB برای کنترل روبوت ها
d.p.i.
روش استاندارد برای شرح میزان resolation در چاپگرهای motrix-dot یا لیزری یا صفحه نمایش
kopfring
حلقه فلزی است که به دماغه بمب برای کم کردن میزان نفوذ ان در اب یا خاک وصل میشود
barrier light
نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
weatherly
حرکت در مسیر باد دارای باد مساعد
embedded code
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
bond albedo
نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
availability
میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
pass pattern
مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
cascade control
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
cp/m
برنامه کنترل برای ریزپردازنده icrocomputers
clamp anf rake
مانور برای کنترل گوی درمواجه
newsgroup
خصوصیتی در اینترنت که امکانات ای که برای همه مسیر است را فراهم میکند
mechanical mouse
mouse حرکت داده میشود و توپ درون آن می چرخد و به احساس کننده ها که حرکات افق و عمودی را کنترل می کنند برخورد میکند
cable drum
قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
slewing
سرعت حرکت ابزارهای ماشینی کنترل شده عددی ازیک محل به محل دیگر
forecaddie
باربر وسط مسیر برای نشان دادن محل فرود گوی گلف
routing
لیست انتخابهای مط لوب دریک مسیر برای پیام ذخیره شده در router
processes
کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
service
بیت ارسالی برای کنترل ونه داده
serviced
بیت ارسالی برای کنترل ونه داده
tail
کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
tailed
کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
appliance
هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
process
کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
tails
کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
registering
محل ذخیره سازی برای داده کنترل
register
محل ذخیره سازی برای داده کنترل
appliances
هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
registers
محل ذخیره سازی برای داده کنترل
cw system
سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
dialed
راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
take over bid
پیشنهادخرید برای تحت کنترل دراوردن واحد تجارتی
gill type flap
فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا
take over bid
پیشنهاد خرید سهام یک شرکت برای اعمال کنترل
statement
دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,....
backwards
کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
statements
دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,....
backward
کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
bid
بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
bids
بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
dials
راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dialled
راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
communication
وسیله کنترل خط برای بررسی سیگنالهای متقاضی داده
dial
راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
gill
فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا
marching orders
فرمان حرکت برای جنگ
named airport of departure
فرودگاه معین برای حرکت
named departure point
نقطه مشخص برای حرکت
crystals
قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystal
قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
microsoft
واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد
wheel sucker
دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
reserved character
فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود
frame
1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com